praxis
US
آیا برای واژههای انگلیسی معادلهای خوبی گرد آوردهاید؟ لطفاً فایل وُرد یا اکسل آن را برایمان بفرستید تا آن را به گنجینهٔ واژگان واژهنامه اضافه کنیم و دیگران هم از آن بهره ببرند.
معادل پیشنهادی مسعود علیا
پراکسيس، عمل - اصطلاحی در فلسفه که سرچشمهٔ آن به یونان باستان می رسد. پراکسیس به معنای عام آن فعالیت انسانی به طورکلی است. ارسطو پراکسیس را به معنای خاص در کنار نظر (theoria) و تولید یا صناعت (poiesis) یکی از فعالیتهای سه گانهٔ آدمی برشمرد. پراکسیس نزد او عملی است اختیاری و غایتمندانه که حکمت عملی ناظر به هدایت آن است. در دوران جدید این واژه بیش از همه نزد مارکس برجسته می شود که نظر را تابع عمل (پراکسیس ) می سازد و این مفهوم را در قلب آموزهٔ خویش مبنی بر تغییر جهان به جای تفسیر آن قرار می دهد. صرف نظر از مارکسیسم، این واژه در مکاتب دیگری نظیر عمل گرایی و نظریهٔ انتقادی (Critical theory) نیز محل بحث قرار گرفته است. پراکسیس نزد نظریه پردازان انتقادی معنایی هنجاری نیز دارد و مراد از آن عمل حقیقتاً آزادانه، خودآگاهانه، اصیل و رهایی بخش است در تقابل با عملی که در نظام سرمایه داری مشاهده می شود. نسبت میان نظر و عمل (تئوریا و پراکسیس) نیز از افلاطون تا هانا آرنت بررسی شده است.
واژههایی که بیشترین جستجو را داشتهاند
اقدام