۱۰ فیلم سینمایی که چالشهای اخلاق کانتی را نشان میدهد
اخلاق امانوئل کانت1 که به نام اخلاق تکلیفگرایانه2 نیز شناخته میشود، در میانه تا اواخر قرن ۱۸ میلادی سر برآورد و دربرابر اندیشهٔ جرمی بنتام3، یعنی فایدهگرایی4 قد علم کرد. فایدهگرایی همان مکتبی است که میگوید بزرگترین خیر باید به بیشترین تعداد مردم برسد. هنگام بررسی فلسفهٔ کانت باید دربارهٔ تعدادی از اصول او نیز اندیشید. یکی از این اصول پندار کانت از کار خیر اخلاقی است.
از نظر کانت آن کاری خیر است که نیت پشت آن خیر باشد. کانت پیامدهای عمل را بهاندازهٔ نیتی که پشت آن است، مهم نمیشمارد. علاوه بر این، کاری را که بتوان کلیتبخشی کرد و در همهجا انجام داد، کار خیر است، یعنی آنکه اگر کسی بگوید که کسی بتواند در جهانی زندگی کند که در آن، همهٔ مردم دائماً آن کار را انجام میدهند، آنگاه آن کار خیر است.
نهایتاً اینکه فرد وظیفه دارد بهلحاظ اخلاقی انسانی خوب باشد و فرد باید برگزیند که آزادانه کارهایی انجام دهد که بهلحاظ اخلاقی خوباند. بسیاری فیلمهای امروزی هستند که پرسشهایی مطرح کردهاند که با پرسشهای مطرحشده از جانب کانت، همسویند.
۱. چالشهای اخلاق کانتی در شوالیهٔ تاریکی5 (۲۰۰۸، کریستوفر نولان 6)
شوالیهٔ تاریکی بعضی از چشمگیرترین دوراهههای اخلاقی کانتی را مطرح میکند. بتمن با تصمیمی هولناک مواجه میشود و باید میان دو نفر دست به انتخاب بزند؛ در یک طرف ریچل داز 7، عشق زندگیاش، قرار دارد و در سوی دیگر، هاروی دنت8، یعنی کسی ایستادهاست که شاید بتواند بدل به ناجی شهر گاتهام9 شود. انتخاب بتمن برای نجات دنت زنجیرهای از اتفاقات را به جریان میاندازد که در نتیجهٔ آن، دنت بدل میشود به دوچهره10، شرور معروف داستان، کسی که عزمش را برای گرفتن انتقام جزم کردهاست. بنا به عقیدهٔ کانت بتمن دست به عمل اخلاقی زدهاست. نیت او برای نجات دنت به جایی میانجامیده که دیگر نیازی به وجود بتمن نباشد و ضمناً باعث میشده روند اصلاح در پیکرهٔ فاسد حاکمیتی شهر شروع شود.
هرچند تصمیم بروس وین11 از دیدگاه کانت اخلاقی است، اما شگفت اینکه رفتار وی با امر مطلق12 همسو نیست، چون بتمن مقلدان خود را از انجام کارهای مشابه منع میکند. این نکته بیش از پیش به ایجاد سؤالهای تازه دامن میزند و ماهیت اخلاق کانتی را پیچیدهتر از قبل میسازد. نیات بتمن، پیغام او و نمادش در خدمت این هستند تا افرادی را به اقدام و فعالیت وادارند که میتوانند در نظام تغییری پدید بیاورند. همهٔ اینها در ابتدا بهخاطر موج جرموجنایت شهر پدید آمده، نه برای اینکه افراد عادی را مجاب به فعالیت کند و آنها را به حرکت وادارد تا قانون را سرخود اجرا کنند. چرا که اگر مردم عادی میخواستند مأمور خودخواندهٔ قانون شوند، نتیجهاش میشده هرجومرج بیشتر.
جوکر نمایندهٔ آنتیتز اخلاق کانتی است. اقدامات و نیات او صرفاً متوجه ایجاد هرجومرج بیشتر در شهر هستند. او است که با ربودن داز و دنت، بتمن را مجبور میکند پیغام و نماد خود را زیر سؤال ببرد و در آن تشکیک کند. او است که وِین را مجبور میکند میان خودش بهعنوان فردی انسانی از یکسو و آنچه که بهعنوان بتمن نمایندهٔ آن است از دیگرسو دست به انتخاب بزند. نیت جوکر این است که کلیت اخلاق را زیر سؤال ببرد و نوعی احساس نیستانگاری را بر همهجا حاکم کند.
علاوه بر اینها در جایی از فیلم دست به اقدامی میزند و شهروندان گاتهام را در یک کشتی قرار میدهد و زندانیان شهر را در کشتی دیگری، سپس شهروندان را مجبور میسازد دست به انتخاب بزنند که آیا میخواهند قایق زندانیان را منفجر کنند یا نه. در همین حین زندانیان نیز مجبور به گرفتن تصمیمی مشابه میشوند. همین اقدام جوکر نشاندهندهٔ چالشی است که دربرابر اخلاق کانتی عَلَم میشود. در اینجاست که امر مطلق زیر سؤال میرود (به عبارت دیگر، آیا کسی حاضر است در دنیایی زندگی کند که همهٔ سکنهٔ آن، تصمیم میگیرند کشتی پر از زندانی را منفجر کنند؟) در همین جاست که فایدهگرایی نیز زیر سؤال میرود. آیا بزرگترین خیر که به بیشترین تعداد افراد میرسد به عواقب خونبارش میارزد؟
در نهایت ابزاری که بتمن بهمدد آن میتواند جوکر را شکست دهد، در اخلاق کانتی دوگانهای را مطرح میسازد. بتمن بیشرمانه نرمافزاری پیشرفته را به کار میبندد تا تمام مردم را رصد کند. همین اقدام باعث میشود لوشس فاکس13 برایش خطونشان بکشد و شرط بگذارد: اگر چنین کاری انجام دهد، بعد از اینکه به خواستهاش رسید، نرمافزار باید از میان برود.
در اینجاست که وظیفه از نظر کانت به مرحلهٔ آزمایش گذاشته میشود؛ بتمن برای شکستدادن جوکر وظیفهای دارد، ولی مسئله اینجاست که این وظیفه تا کجا بسط مییابد. به بیان دیگر آیا کسی حاضر است در دنیایی زندگی کند که در آن، تنها راه جلوگیری از اقدامات شرورانه، این است که به حریم خصوصیمان تعرض شود؟ در جامعهٔ امروز این سؤال را دیگر اصلاً نمیشود سؤالی فرضی بهحساب آورد.
۲. چالشهای اخلاق کانتی در روز موشخرما14 (۱۹۹۳، هرولد رمیس15 )
روز موشخرما دو سر طیف اخلاق کانتی را نمایش میدهد. داستان این فیلم را بیشتر فیلمبینها بلدند. فیل کانرز16 که آدمی خودخواه و گزارشگر آبوهواست، برای گزارش مراسم روز موشخرما17 به شهر پانکسِتانی18 رفتهاست، همان روز را پشتسرهم از سر میگذراند. واکنش نخست کانرز به این شرایط تازه، واکنشی لذتگرایانه است. دست به سرقت میزند، میگساری میکند، بیخیال پشت فرمان مینشنید، زنان شهر را میفریبد و میکوشد همکار جذابش ریتا19 (با بازی اندی مکداول 20) را بفریبد. شیوهاش هم این است که هر روز بیشتر و بیشتر دربارهٔ او اطلاعات کسب میکند.
کانرز تدریجاً پی میبرد که نمیتواند به این راه ادامه بدهد. پوچی اقدامات خود را میبیند و حتی چند مرتبهای مرتکب خودکشی میشود. کانرز تصمیمی میگیرد که منطبق با اخلاق کانتی است.
عاقبت تصمیم میگیرد تا با اقدامات خود زندگی را برای مردم شهر راحتتر کند. کارهای تازهاش آیینهٔ تمامنمای امر مطلق کانتیاند؛ امر مطلق امری است که فرد بدون نفع شخصی انجام میدهد تا زندگی اطرافیان خود را بهتر کند. کانرز با دستیافتن به این چشمانداز تازه است که میتواند از آن چرخهٔ تکراری بگریزد.
۳. چالشهای اخلاق کانتی در نفوذی21 (۱۹۹۹، مایکل مان 22)
در اینجا بهسراغ اخلاق کانتی میرویم که در بستر جهان شرکتها و سازمانها اعمال میشود (یعنی موضوعی که احتمالاً بهقدر کافی به آن پرداخته نشدهاست). فیلم نفوذی داستان جفری ویگند23 را روایت میکند، کسی که علیه شرکتهای دخانیات دست به افشاگری زد. او در برنامهٔ تلویزیونی ۶۰ دقیقه24 ظاهر شد و بیان کرد که شرکت دخانیاتی براون و ویلیامسن25 میزان نیکوتین سیگارهای تولیدیشان را افزایش دادهاند تا آنها را بیش از پیش اعتیادآور کنند.
اقدامات ویگند باعث شد تعداد زیادی پروندهٔ قضایی تشکیل گردد و همچنین به طرح سؤالهایی مهم در ارتباط با اخلاق کانتی انجامید. بنا به عقیدهٔ کانت هر شخص در قبال خیر جمعی وظیفهای دارد. در این فیلم ویگند با این سؤال مواجه میشود که کدامیک مهمتر است: وظیفهاش برای اخطاردادن به جامعه و هشیارساختن آنها، یا وظایف و تعهداتی که بهخاطر قرارداد در قبال کارفرما بر عهدهٔ او است و مطابق آنها باید راجع به آن اطلاعاتی که دارد، سکوت اختیار کند.
میتوان انگیزههای ویگند را نیز از منظر اخلاق کانتی بررسی کرد. از یکسو میتوان دید که او تا چه اندازه میخواهد عموم مردم را از مسائل هولناک بهداشتی باخبر کند که با کالاهای تولیدشدهٔ شرکتش ارتباط دارند. هرچند، در مقابل ویگند از شرکت براون و ویلیامسن اخراج شد و این سؤال پیش میآید که اگر ویگند میدانسته اخراج میشود، آیا قراردادش را زیرپا میگذاشته یا نه. بنا بر امر مطلق کانتی ویگند دست به اقدام درستی زدهاست. هرچند، کماکان مشخص نیست که آیا خود کانت اگر بود، اقدامات ویگند را اخلاقی میدانست یا نه، چرا که تعیین نیت او خیلی دشوار است.
۴. چالشهای اخلاق کانتی در راهرفتن مرد مرده26 (۱۹۹۵، تیم رابینز 27)
در اینجا به نمونهای دیگر از فیلمهایی میرسیم که به موضوع مجازات اعدام میپردازند، اما دیدگاه این فیلم بسیار متفاوت است. در این فیلم تفکربرانگیز سوزان ساراندن28 نقش خواهر هلن پریجین29 را بازی میکند؛ راهبهای که همصحبت متیو پانسلت30 (با بازی شان پن31) میشود، مردی که بهجرم قتل زندانی است.
خواهر پریجین به بهترین نحو نمایانگر تصور کانت از وظیفه و نیت درست است. هم سعی میکند پانسلت را آرام کند، هم میکوشد برای رسیدن به آرامش به خانوادهٔ قربانی یاری برساند. پسِ اقدامات او هیچ نفع شخصی نیست؛ آزادانه دست به انتخاب میزند و در میان خشمی که از هر دو سو جاری است، خود را به زحمتهای فراوان میاندازد تا هم برای شخصی سرگشته و هم برای خانوادهای عزادار، آرامش بهارمغان بیاورد.
خود کانت دربارهٔ مجازات اعدام صاحب نظر بود. وی اعتقاد داشت که این مجازات ناقض حقوق فرد است، چرا که صرفاً بهکار میرود تا ابزاری باشد برای اشاعهٔ پیشگیری از جرم، در نتیجه برای اعدام با شخص بهمثابه انسانی کامل رفتار نمیشود.
۵. چالشهای اخلاق کانتی در جنایت و جنحه32 (۱۹۸۹، وودی آلن33)
طرفدارهای وودی آلن میدانند که فیلمهایش همیشه جنبهای فلسفی هم دارند. آلن پس از فیلم آنی هال34 سراغ ساختن فیلم فضاهای داخلی35 رفت و آن را در سال ۱۹۷۸ ساخت. بعد از این فیلم بود که به سراغ مسائل و موضوعات هولناکتر رفت و عمیقتر در آنها تعمق کرد. چه موضوعی است که از قتل هولناکتر باشد؟
در این فیلم جودا36 (با بازی مارتین لاندو 37) چشمپزشکی موفق است، اما خطری خانواده و کارش را تهدید میکند. معشوقهٔ او (با بازی آنجلیکا هیوستن38) ممکن است هر دو را بههم بریزد. واکنش جودا بعد از بررسی وضعیت این است که وی را بکشد و قتل را به گردن مجرمی سابقهدار بیندازد که پیشتر هرگز از نزدیک ندیدهاست. در نهایت جودا گیر نمیافتد، اما از درون در رنج و عذاب است.
این پایانبندی با امر مطلق کانت در تضاد است. اقدامات جودا را نمیتوان کلیت بخشید تا همگان به آن عمل کنند. ممکن است بینندهای از بینندگان فیلم با خود فکر کند که «بسیار خوب، انگاری آدم اگر هیچ فضیلتی هم نداشته باشد، کارش جور میشود.»
هرچند، در سکانس پایانی فیلم جودا و شخصیتی که نقشش را آلن بازی میکند، با هم نشستهاند و جنایت جودا را از منظر ایدهای برای ساخت فیلم بررسی میکنند. در این سکانس شخصیتی که آلن نقشش را بازی میکند، در مقابل تصوری که جودا از عقلانیسازی دارد، مقاومت میکند.
کلیف استرن39: «کاری که من میکنم این است. ترتیبی میدهم که برود خودش را تحویل بدهد. ببین، چون اینجوری داستان ابعاد تراژیک پیدا میکند، چون در غیاب خدا، این شخص مجبور میشود که خودش آن وظیفه را به عهده بگیرد. اینجوری میشود که داستان تبدیل به تراژدی میشود.»
جودا روزنتال40: «ولی این داستانی که میگویی خیالی است. مال توی فیلمهاست. تو زیادی فیلم نگاه میکنی. حرف من دنیای واقعی است. دارم میگویم اگر میخواهی ماجرا پایان خوش داشته باشد، باید بروی بنشینی پای فیلمهای هالیوودی.»
فیلم در اینجا به نوعی خودآگاهی میرسد و آلن منکر این پندار میشود که این تصور از قتل را میتوان کلیت بخشید.
۶. چالشهای اخلاق کانتی در پرتقال کوکی41 (۱۹۷۱، استنلی کوبریک42)
اثر حاضر شاهکاری است از کوبریک. این فیلم کلاسیک داستان الکس دلارج43 (با بازی ملکوم مکداول44 ) را روایت میکند که سردستهٔ گروهی از اوباش شرور است و حکومت عاقبت «درمانش» میکند. فیلم در اخلاق کانتی دوراههای را مطرح میکند که موضوع آن انتخاب آزادانه برای اخلاقمداربودن است.
بنا به نظر کانت اقدامات شخص را تنها در صورتی میتوان خیر و اخلاقی دانست که آن شخص، آزادانه و تماموکمال بدانها مشغول شود. حکومت الکس را شستوشوی مغزی میدهد و طولی نمیکشد که او با فکرکردن به شرارتهای پیشینش بیمار میشود. هرچند، حکومت خیلی زود اشتباهاتش را میپذیرد و الکس نهایتاً باز تبدیل به انسانی شرور میگردد و همین تغییر رویه، نشان میدهد ماهیت راستین او در تمام این مدت چگونه بودهاست.
نمیتوان اقدامات حکومت را کلیت بخشید، چرا که این کارها امور خیر کاذب ایجاد میکنند و به سلب اختیار و حق انتخاب میانجامند. کارهای خوبی که در نتیجهٔ اقدامات دولت انجام شوند، بهپشتوانهٔ نیات شخصی فرد نیستند، بلکه برپایهٔ برنامهای اجباریاند که در آن برنامهای بهزور روی ذهن شخص پیاده شدهاست.
در پایان فیلم نشان میدهد که اگر حکومت اقدام به درمان او نمیکرد، الکس باز هم برمیگزید که برود سراغ فعالیتهایی که پیشتر انجام میداده و همانها را از سر بگیرد. فیلم نهتنها سؤالهایی دربارهٔ کانت مطرح میکند، بلکه اندیشهٔ ارادهٔ آزاد را هم به میان میکشد. شاهدش هم جایی است در انتهای فیلم که الکس بهطعنه و با صدایی تکاندهنده میگوید: «درمان شده بودم دیگر!»
۷. چالشهای اخلاق کانتی در چشمان کاملاً بسته45 (۱۹۹۹، استنلی کوبریک)
آخرین فیلم کوبریک که نه بهاندازهٔ کافی قدر دیده و نه بهاندازهٔ کافی دیده شده، ایضاً یکی از عجیبترین و فلسفیترین فیلمهای او است (و خود این مسئله بهتنهایی باید نشانگر خیلی چیزها باشد). فیلم روایتگر داستان بیل46 (با بازی تام کروز47) است، پزشکی که میفهمد همسرش (با بازی نیکول کیدمن48) تمناهایی نفسانی دارد و به زبان نمیآوردشان و احتمالاً به او خیانت میکند. بعد از این است که پا در مسیری میگذارد تا امیال سرکوبشدهٔ خود را بکاود.
بیل میشنود که همسرش احتمالاً فقط به این دلیل وفادار مانده، چون فرصتی برای خیانت نصیبش نشدهاست. در این هنگام تمام ماهیت ازدواج را زیر سؤال میبرد و در دلایلی که پشتوانهٔ وفاداری خودش هستند، تشکیک میکند. او که پزشک است، در لحظاتی که زنان در موقعیتهایی بسیار آسیبپذیر هستند، بدانها دسترسی داشتهاست. بیل مدعی میشود که هرگز وسوسه نشده و فقط کارش را انجام دادهاست. در اینجا وظیفهٔ بیل برای درمان و بهبودبخشیدن بیمارانش بر امیال شخصی وی غلبه میکند. این نکته با اندیشهٔ کانت منطبق است.
علاوه بر اینها بیل و آلیس49 اقدامات خودشان و نیات پشت آنها را زیر سؤال میبرند. در طول فیلم بیل با گروهی مخفی آشنا میشود که در میان اعضای آن هیچگونه عمل جنسی (هرچقدر هم انحرافی) غیرمجاز نیست. در پایان فیلم او پی میبرد که عهد ازدواج یا عشق احتمالاً نمیتوانند بر امیال درونی پیروز شوند و منطقِ پشتِ وفاداری خود را زیر سؤال میبرد.
این فیلم جالبتوجه است، چرا که پرسشهایی مطرح میکند و موضوع این سؤالها از یکسو امیالی است که مطابقشان عمل نمیکنیم و از سوی دیگر عواقب آن اقدامات؛ فیلم هر دوی اینها را رودرروی یکدیگر قرار میدهد. در پایان فیلم چشمهای بیل بالاخره واقعیت را دیدهاند و فهمیده که درحقیقت، زندگیاش بر پایهٔ مُشتی فرض غلط استوار شدهاست. در اینجاست که دیگر چشمهایش نمیتوانند رو به دنیای اطرافش بسته بمانند و عاقبت باز میشوند.
۸. چالشهای اخلاق کانتی در پل جاسوسان50 (۲۰۱۵، استیون اسپیلبرگ51)
این فیلم اثری است با بازی تام هنکس52 که پندار کانت دربارهٔ وظیفه را زیر سؤال میبرد. این پرسشها در قالب فیلمی مطرح میشوند که سال گذشته از جانب منتقدان با استقبالی گرم مواجه شد؛ فیلمی پرهیجان که به دورهٔ جنگ سرد میپردازد و ساختهٔ استیون اسپیلبرگ است. فیلم روایتگر داستان واقعی رودلف ایبل53 (با بازی مارک رایلنس54) است، کسی که جاسوس شوروی بود و وقتی به دادگاه رفت، جیمز داناوان55 (با بازی تام هنکس) به دفاع از او پرداخت. در طول فیلم مسئلهٔ وظیفه از دیدگاه کانت نقشی اساسی ایفا میکند. از آنجا که ایبل مطابق قانون اساسی محق است در دادگاه محاکمه شود، داناوان وظیفه مییابد از او دفاع کند.
بنا به نظر کانت این اقدام کاری است بهلحاظ اخلاقی صحیح. هرچند، بنا به ملاحظات آن دورهٔ تاریخی، داناوان با موانعی جدی روبهرو میشود؛ این موانع جدی را درواقع شهروندانی برایش پدید میآورند که بهزعم آنها اقدامات داناوان مغایر میهنپرستی است. میشود ملاحظه کرد انجامِ اقدامی که از نظر کانت بهلحاظ اخلاقی صحیح است، همیشه کار سادهای نیست. اگر این اقدام را کلیت ببخشیم، به دنیایی میرسیم که در آن هرکسی میتواند حق داشته باشد از محاکمهای منصفانه برخوردار شود. این، همان هدفی است که ایالات متحده برای تحققش میکوشد و متأسفانه در دیگر کشورها رخ نمیدهد.
۹. چالشهای اخلاق کانتی در بهترین بابای دنیا56 (۲۰۰۹، بابکت گلدثویت 57)
رابین ویلیامز58 در این کمدی سیاه جسورانه نقش کسی را بازی میکند که در دبیرستان انگلیسی درس میدهد و نویسندهای شکستخورده است. فرزند ناخلفش ناخواسته خود را از طریق اختناق شهوانی میکشد. بعد از این اتفاق پدر میکوشد مرگ فرزند را خودکشی جلوه دهد تا آبروی متوفی حفظ شود، اینگونه زنجیرهای از اتفاقات به وقوع میپیوندند و کار را به جایی میرسانند که پدر، آثار شکستخوردهٔ خود را به نام پسرش منتشر میکند. در نتیجهٔ این مسائل، زندگی کاری خود او نیز تحتالشعاع قرار میگیرد و غیرمستقیم از جانب دیگران تحسین میشود.
این فیلم نشان میدهد که چطور شرایط زندگی و نیات افراد، همواره با هم منطبق نمیشوند. احتمالاً کانت با اقدام پدر موافق است و میپذیرد که کار او برای خودکشی جلوهدادن مرگ پسرش احتمالاً از لحاظ اخلاقی کار درست است (هرچند، اگر اقدام او به حساب این گذاشته شود که احتمالاً داشته از حیثیت خود محافظت میکرده، آنگاه خطومرز میان امر اخلاقی و غیراخلاقی محو میشود). با همهٔ اینها تمایز میان عواقب یک عمل و نیت پشت آن از نظر کانت مضمونی مهم است و همین مضمون در این فیلم به نمایش درآمدهاست. در پایان ویلیامز پرده از حقیقت برمیدارد و به نوعی احساس پالایش میرسد.
۱۰. چالشهای اخلاق کانتی در مسیر سبز59 (۱۹۹۹، فرانک داربانت60)
این فیلم بر اساس رمانی به همین نام از استیون کینگ61 ساخته شدهاست و سؤالهایی مطرح میسازد با موضوع وظیفهٔ فرد از نظر کانت. فیلم روایتگر داستان مردی است که در انتظار اجرای حکم اعدام بهسر میبرد و قدرت شفابخشی دارد.
بهمحض اینکه زندانبانها به این مسئله پی میبرند، دو وظیفهٔ مختلفشان وارد تعارض میشود؛ وظیفهای که در قبال شغلشان دارند با وظیفهای که در قبال امر خیر اخلاقی پیدا میکنند. کانت بیان میکند که وظیفهٔ این افراد در قبال امر خیر اخلاقی باید همواره پیروز میدان شود، اما فیلم نشان میدهد که این تصمیم اگر بخواهد براساس واقعیات اتخاذ شود، تا چه اندازه دشوار است.
پی نوشت
- Immanuel Kant
- Deontological ethics
- Jeremy Bentham
- Utilitarianism
- The Dark Knight
- Christopher Nolan
- Rachel Dawes
- Harvey Dent
- Gotham
- Two-Face
- Bruce Wayne
- categorical imperative
- Lucius Fox
- Groundhog Day
- Harold Ramis
- Phil Connors
- روز موشخرما مراسمی است که هرساله در روز دوم فوریه در نقاط مختلفی از آمریکای شمالی برگزار میشود. مراسمی که در شهر پانکستانی در غرب ایالت پنیسلوینیا به پا داشته میشود، بیش از دیگر شهرها توجه عموم مردم را به خود جلب میکند و معمولاً شلوغترین و پرسروصداترین مراسم از نوع خود است. – م.
- Punxsutawney
- Rita
- Andie MacDowell
- The Insider
- Michael Mann
- Jeffrey Wigand
- 60 Minutes
- Brown & Williamson
- Dead Man Walking
- Tim Robbins
- Susan Sarandon
- Helen Prejean
- Matthew Poncelet
- Sean Penn
- Crimes and Misdemeanors
- Woody Allen
- Annie Hall
- Interiors
- Judah
- Martin Landau
- Anjelica Huston
- Cliff Stern
- Rosenthal
- A Clockwork Orange
- Stanley Kubrick
- Alex Delarge
- Malcolm McDowell
- Eyes Wide Shut
- Bill
- Tom Cruise
- Nicole Kidman
- Alice
- Bridge of Spies
- Steven Spielberg
- Tom Hanks
- Rudolf Abel
- Mark Rylance
- James Donovan
- World’s Greatest Dad
- Bobcat Goldthwait
- Robin Williams
- The Green Mile
- Frank Darabont
- Stephen King
متشکرم عالی بود 🙏❤️