
هنگام جنگ، وظیفۀ ما شهروندان چیست؟ | نگاهی اخلاقی از ۴ منظر
هنگام جنگ، وظیفۀ ما شهروندان چیست؟
بامداد ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ بود که رژیم صهیونیستی، جنگی را علیه کشور عزیزمان ایران آغاز کرد. فراتر از ترور نظامیان، اقدام به کشتار غیرنظامیان (شهروندان عادی و کودکان) کرد. حالا ما ماندیم و جنگی که درگرفته؛ نیروهای نظامیمان در حال دفاع از وطن و پاسخ به حملات جنایتکارانۀ دشمناند.
این سؤال مطرح است که ما، شهروندان عادی، چه وظیفهای در این روزها داریم؟ این وظیفه را از چند بُعد بررسی میکنیم: ۱ـ وظیفۀ شخصی؛ ۲ـ وظیفهمان در قبال خانواده؛ ۳ـ وظیفهمان در قبال وطن؛ ۴ـ وظیفۀ رسانهای.
۱ـ وظیفۀ شخصی
در چنین شرایطی، وظیفه داریم ابتدا با حفظ آرامش خود و به دور از هیجانات، دوست و دشمن را بشناسیم. بدانیم چه کسانی خادم وطناند و چه کسانی وطنفروشی میکنند. این موضوع را باید شخصاً برای خود حل کنیم.
اگر کاری از دستمان برمیآید که باید انجام دهیم، وگرنه باید به زندگی عادیمان ادامه دهیم (میدانم که «باید»ی است دشوار، ولی چارهای نیست). کارمند سرِ کار خود حاضر شود و کاسب مغازهاش را باز کند و هرکسی در هر حرفهای کار خود را ادامه دهد.
توقف روند زندگی کمک خاصی به پیشبرد جنگ یا ایجاد صلح نمیکند (مگر در مناطق حساس که نیروهای نظامی ــ به صلاحدید ــ محدودیتهای را اعمال کنند). از این شرایط نباید بترسیم یا اضطراب زیاد از حد به دل راه دهیم.
جنگ، زمان منازعات سیاسی و اختلافهای داخلی نیست. رسانهها باید با خودداری از بزرگنمایی اختلافات قومی، مذهبی یا سیاسی، همبستگی ملی را تقویت کنند.
۲ـ وظیفهمان در قبال خانواده
نهاد خانواده را باید منسجم کنیم و بیشتر با هم گفتگو کنیم. سعی کنیم فضای خانواده فضایی باشد که بتوان دربارۀ جنگ صحبت کرد و طوری نباشد که هرکسی جداگانه بخواهد اخبار را پی بگیرد و بار اضطراب را تنهایی به دوش بکشد.
مراقب سلامتی خانوادهتان باشید؛ شنیدن اخبار منفی را محدود کنید و هرلحظه اخبار را پیگیری نکنید. با کودکان در اینباره صحبت کنید، ولی همهچیز را به او نگویید.
جزییات زیاد را برای کودک شرح ندهید و کودک را به کارهایی وادارید که تمرکزش بر نگرانیها کاسته شود. فضای خانواده باید طوری باشد که کسی احساس تنهایی نکند.
۳ـ وظیفهمان در قبال وطن
وطن، تنها یک سرزمین نیست؛ بلکه هویت، تاریخ، فرهنگ و آرمانهای مشترک یک ملت است. در زمان صلح، وفاداری به وطن با مشارکت در پیشرفت جامعه و رعایت حقوق هموطنان محقق میشود، اما در دوران جنگ، این مسئولیت ابعاد عمیقتر و خطیرتری پیدا میکند.
جنگ، آزمونی سخت برای وفاداری، شجاعت و ازخودگذشتگی است و در چنین شرایطی، هر فرد جزئی از ملت است و وظایف اخلاقی سنگینی بر عهده دارد.
این وظایف تنها به دفاع نظامی محدود نمیشود، بلکه شامل پاسداری از ارزشهای انسانی، یاری رساندن به هموطنان و حفظ امیدواری در میان تاریکیهاست.
اولین و آشکارترین وظیفۀ اخلاقی در جنگ، دفاع از موجودیت وطن است. زمانی که دشمن به حریم کشور تجاوز میکند، دفاع از خاک میهن نهتنها یک تکلیف ملی، بلکه یک وظیفۀ انسانی و اخلاقی است.
تاریخ نشان داده است ملتهایی که در مقابل تجاوز بیگانه ایستادگی کردهاند، حتی اگر در کوتاهمدت شکست خورده باشند، در درازمدت عزت و هویت خود را حفظ کردهاند. جانفشانی سربازان و رزمندگان در جبهههای نبرد، نماد برترین سطح از ایثار و مسئولیتپذیری اخلاقی است.
در بحبوحۀ جنگ، گاهی خشونت و کینهتوزی، انسانها را از اصول اخلاقی دور میکند. اما یکی از مهمترین وظایف اخلاقی ما، حفظ انسانیت در شرایط غیرانسانی جنگ است.
رفتار انسانی با اسیران جنگی، پرهیز از خشونت بیهدف علیه غیرنظامیان و رعایت حقوق بشر حتی در سختترین شرایط، نشاندهندۀ بلوغ اخلاقی یک ملت است. جنگ ممکن است اجتنابناپذیر باشد، اما نباید بهانهای برای نقض کرامت انسانی شود.
وظیفۀ اخلاقی ما در قبال وطن، بهویژه در زمان جنگ، فراتر از یک تکلیف ساده است؛ این مسئولیت، آزمونی برای وفاداری، شجاعت و انسانیت ماست.
دفاع از خاک میهن، حمایت از هموطنان، حفظ ارزشهای اخلاقی، مقاومت فرهنگی و مشارکت در بازسازی، حلقههای زنجیرۀ مسئولیتی هستند که همگی در راستای پاسداری از عزت و آیندۀ کشور قرار دارند.
وطن زمانی زنده میماند که هر فرد خود را نگهبان آن بداند و در سختترین شرایط، عشق به میهن بر ترس و منفعتطلبی شخصی پیروز شود.
۴ـ وظیفۀ رسانهای
جنگ، تنها نبردی نظامی نیست؛ نبردی رسانهای، روانی و فرهنگی نیز هست. در چنین شرایطی، رسانهها پل ارتباطی میان مردم، دولت و جبهههای نبرد هستند و مسئولیتی خطیر بر عهده دارند.
نقش رسانهها در جنگ تنها اطلاعرسانی نیست، بلکه حفظ روحیۀ ملی، تقویت وحدت، پرهیز از تفرقه و انتشار اخبار دقیق و عادلانه است. در واقع، رسانه در زمان جنگ، نه فقط یک نهاد خبری، بلکه یک نهاد اخلاقی و تربیتی است که میتواند با عملکرد خود، سرنوشت یک ملت را تحتتأثیر قرار دهد.
اولین و مهمترین وظیفۀ اخلاقی رسانه در جنگ، ارائۀ اطلاعات درست و مستند است. شایعات و اخبار نادرست میتوانند باعث هراس عمومی، تضعیف روحیۀ مردم و حتی تصمیمگیریهای اشتباه در سطح ملی شوند.
رسانهها موظفاند پیش از انتشار هر خبر، صحت آن را بررسی کنند و از انتقال اطلاعات غیرمطمئن خودداری نمایند. در جنگ، یک خبر غلط میتواند خطرناکتر از گلوله باشد.
جنگ، زمان منازعات سیاسی و اختلافهای داخلی نیست. رسانهها باید با خودداری از بزرگنمایی اختلافات قومی، مذهبی یا سیاسی، همبستگی ملی را تقویت کنند.
اگرچه جنگ واقعیتی خشن است، اما رسانهها موظفاند در نمایش صحنههای خونین و رنجآور، حدومرزهای اخلاقی را رعایت کنند. پخش تصاویر غیرضروری از کشتهشدگان یا زخمیها، نهتنها کمکی به آگاهی عمومی نمیکند، بلکه ممکن است به روان جامعه آسیب بزند. رسانه باید بین اطلاعرسانی و حفظ کرامت انسانی تعادل برقرار کند.
در شرایط جنگ، ترس و ناامیدی به سرعت گسترش مییابد. رسانهها میتوانند با پوشش اخبار مقاومت، معرفی الگوهای ایثار و نمایش روحیۀ مردم در کمک به یکدیگر، به جامعه امید بدهند.
دشمن در جنگ، تنها با سلاح نمیجنگد، بلکه با Propaganda (تبلیغات دروغین) سعی در تضعیف روحیۀ ملت دارد. رسانههای متعهد باید با تحلیل و رد ادعاهای نادرست، از فریب مردم جلوگیری کنند. این کار نه به معنای پنهانکاری، بلکه به معنای روشنگری در برابر تحریفهای دشمن است.
رسانه در زمان جنگ، سلاحی قدرتمند است که میتواند هم تخریب کند و هم سازندگی به ارمغان آورد. وظیفۀ اخلاقی روزنامهنگاران و رسانهها این است که با رعایت صداقت، امانتداری، وحدتگرایی و انسانیت، نهتنها چشم و گوش جامعه باشند، بلکه به قلب تپندۀ امید و مقاومت تبدیل شوند.
در جنگ، رسانههای متعهد، سربازان جبهۀ حقیقت هستند و عملکرد آنها میتواند سرنوشت یک ملت را تغییر دهد. ما شهروندان نیز هر کداممان رسانهایم و باید دقیقاً همین بایدها و نبایدها را رعایت کنیم.
