مرور کتاب نظریههای اخلاقی در اسلام، نوشته ماجد فخری
این کتاب تکملهای مهم برای کتاب پرمخاطب همین نویسنده، تاریخ فلسفه اسلامی1، است که در آن رویکردی مشابه اتخاذ، و بر نظریههای اخلاقی فیلسوفان اسلامی کلیدی و برخی از نویسندگان دینی تمرکز میکند.
او به نویسندگان دینی از جمله غزالی، ابنحزم و فخر رازی میپردازد که مکتوبات اخلاقی نظری آنها بهطور خاص متأثر از سنت فلسفی است. مکتوباتی (تقریباً همه به زبان عربی) که بهتفصیل به آنها پرداخته شده، تماماً از متفکران پیشامدرن است، از کندی (متوفی ۸۶۶ میلادی) گرفته تا دوانی (متوفی ۱۵۰۱ میلادی).
همانطور که در مقدمه بیان شده، تمرکز این اثر بر نظریههای اخلاقی انتزاعی، مستلزم صرف نظر کردن از بسیاری اشکال تأثیرگذارِ آموزههای اخلاقیِ «کاربردی»تر در فرهنگهای اسلامی است، از جمله حیطههای گستردهای مانند حقوق اسلامی [فقه]، ادبیاتِ محلی و محققانه اسلامی (علم ادبیات) و بسیاری از اشکال آموزههای معنوی که با تصوف مرتبط است. گرچه به نحوه مواجهه نویسندگان دینی با برخی از این سنتهای اخلاقی اسلامیِ گستردهتر به اختصار پرداخته شده، اما خوانندگان علاقهمند دستآخر باید به تکنگاریهای مفصلتر رجوع کنند تا زمینهها و اغراضِ سیاسی و اجتماعیِ واقعیِ (و تأثیرات وسیعتر) هر یک از نظریههای اخلاقی که مختصراً به آنها اشاره شده را دریابند.
بحث از نظریههای اخلاقی فلسفی با کندی آغاز میشود. پیش از او، در دو فصل کوتاهتر مسائل اخلاقی اصلیِ سنتهای دینی که بر اندیشه این متفکران اسلامی بسیار تأثیرگذار بوده (گرچه کمتر مسئله اصلی آنها بوده)، به اختصار بیان میشود. این سنتها، منابع نقلی قرآن و حدیث نبوی، و مواضع اخلاقی مکاتب الهیاتی معتزلی و اشعری را در بر میگیرد. در این فصلهای ابتدایی، مسائل اخلاقی گستردهتری برجسته میشوند که پرسشهایی بنیادین در باب مابعدالطبیعه، علم النفس و فلسفه سیاسی پیش میکشند.
دانشجویان غیرمتخصص که با این سنتهای پیچیده آشنا نیستند، شاید لازم باشد که به مطالعات تخصصیتر مراجعه کنند تا فهم خود را از زمینه فلسفی گستردهتر هر یک از این متفکران تکمیل کنند. خوشبختانه، نویسنده یک کتابشناسی برگزیده و مفید برای این منظور فراهم آورده است که شامل ترجمههای موجود از منابع اولیه میشود. عنوان پنجمین فصلی که به بررسی پیشینهها اختصاص دارد، «منابع یونانیِ اخلاق فلسفی» است. این فصل بر اهمیت مطالب رواقی و قانونشناسانه2 و همچنین ترجمههای متون افلاطونی و ارسطوییِ واقعی که این نویسندگان به آنها دسترسی داشتند، تأکید میکند.
فصل اصلیِ مربوط به اخلاق فلسفی به مکتوبات اخلاقی ده فیلسوف متأثر از فرهنگ اسلامی میپردازد. در این فصل، آموزههای اخلاقی متفکران بزرگ (مانند فارابی، ابنسینا و ابنرشد) به اختصار بیان، و آثار اخلاقی چهرههای کمتر شناختهشدهای مانند یحیی بن عدی، مسکویه، طوسی و دوانی بهتفصیل بازنویسی میشود. در اینجا، پیوند مسائلِ اخلاق و فلسفه سیاسی و علم النفس، ربط موضوعات اصلی به یکدیگر را نشان میدهد. پس از فصلی مقدماتی در باب «سنتگرایی3» و اخلاق زاهدانه اسلام اولیه، در فصل آخر که در باب اخلاق دینی است، مکتوبات اخلاقی پنج متفکر دینیِ قرن یازدهم و دوازدهم میلادی تلخیص میشود. نویسنده در این مباحث، به صورت مستقیمتری به ابعاد گستردهتر حقوقی (ماوردی) و معنوی (غزالی) آموزههای اخلاقی اسلامی اشاره میکند. اختصارها و تلخیصهای متنی عموماً دقیق و قابل اعتماد هستند، گرچه این پرداختنِ محدود به مکتوبات اخلاقی به این معناست که خوانندگان محقق برای دریافتِ تفسیری عمیقتر از این متون باید به مطالعات جامعتر رجوع کند.