میم مثل مدارا | مدارا چیست و با چه کسانی باید مدارا کرد؟
تعریف مدارا
برخی انسانها فضیلتِ مدارا را خیلی ساده معنا میکنند و آن را متضاد با عدمتحمل میدانند، اما اندیشیدن به مدارا در قالب دوگزینهایهای ساده، درک ما را از جنبههای مهم این مفهوم محدود میکند.
اگر مدارا را نقطۀ میانیِ یک طیف میان ممنوعیت و پذیرش در نظر بگیریم، دید گستردهتری پیدا میکنیم:
پذیرش—– مدارا —– ممنوعیت
ارسطو، یکی از فیلسوفان یونان باستان، این نقطۀ میانیِ طیف را حدّ اعتدال نامید. داشتن چنین دیدگاهی نسبتبه مدارا، تبدیلش میکند به همان چیزی که فیلسوفان، آن را فضیلت مینامند؛ یعنی ویژگیِ میان دو رذیلت.
برای مثال، ارسطو، فضیلتِ شجاعت را نقطۀ میانی (یا حدّ اعتدال) بین بزدلی و تهوّر قرار میدهد. بنابراین، فردی شجاع با وجود اینکه درک مناسبی از خطر پیش رو دارد، ثابتقدم و پابرجای میماند.
تهوّر —– شجاعت —– بزدلی
اگرچه اصل حدّ اعتدالِ ارسطو میتواند به درک ما از مدارا کمک کند، ولی ناگفتههای زیادی در اینباره وجود دارد. بعضی چیزها شایستۀ آناند که ممنوع یا رد شده، و برخی پذیرفته شوند.
رفتاری که کرامت ذاتی افراد را نفی میکند، نه باید پذیرفت و نه باید با آن مدارا کرد؛ مثلاً آلودهکردن کنیسهها بهدست ضدیهودیان. در مقابل، باید پذیرش و احترامی کلی برای کرامت ذاتی همۀ افراد قائل باشیم. انسانها را نباید طرد کرد و اینگونه هم نباشد که با آنها فقط مدارا کنیم (بلکه چیزی بیش از مدارا لازم است).
امکان دارد فردی گیاهخوار متقاعد شده باشد که خوردن حیوانات اشتباه است. شاید چنین فردی هرگز نپذیرد که این عمل را بخشی از زندگی خود بداند. با وجود این، ممکن است نخواهد دیگران را از خوردن گوشت بازدارد. در عوض، با گوشتخواریِ دیگران مدارا خواهد کرد. این نکته، بخش اصلیِ مدارا است. مدارا کردن همیشه پاسخی است به چیزی که تأیید نشده، اما نه تا حدی که ممنوعیت را توجیه کند. بنا به تعریف، مدارا نشانهای از عدم تأیید است.
عدم پذیرش ≠ ممنوعیت
با اینحال، مواردی وجود دارد که چهبسا استدلالی در ردّ آن نداشته باشید، اما نخواهید ممنوعش کنید. این اتفاق معمولاً زمانی رخ میدهد که با نظر، رسمورسوم یا عملی مواجه میشوید که نمیدانید چگونه زندگیتان را بهتر میکند یا اصلاً قبول ندارید که آن کار، زندگیتان را بهبود خواهد بخشید.
برای مثال، امکان دارد فردی گیاهخوار متقاعد شده باشد که خوردن حیوانات اشتباه است. شاید چنین فردی هرگز نپذیرد که این عمل را بخشی از زندگی خود بداند. با وجود این، ممکن است نخواهد دیگران را از خوردن گوشت بازدارد. در عوض، با گوشتخواریِ دیگران مدارا خواهد کرد.
این نکته، بخش اصلیِ مدارا است. مدارا کردن همیشه پاسخی است به چیزی که تأیید نشده، اما نه تا حدی که ممنوعیت را توجیه کند. بنا به تعریف، مدارا نشانهای از عدم تأیید است.
بنابراین، برخیها از جامعه چیزی فراتر از «مدارای صِرف» میخواهند و بهجای آن، بهدنبال پذیرش هستند.
از مدارا تا پذیرش
ندای «پذیرش» وقتی بلند شد که معلوم شد در سال ۲۰۱۷، اکثریت استرالیاییها به ازدواج همجنسگرایان رأی مثبت دادند. برای زوجهای همجنسگرا، این نتیجه، شاهدی بر پذیرش گستردۀ برابری آنها بهعنوان شهروند است.
این تنها حق افراد و جوامع نیست که دربارۀ آنچه باید پذیرفته، مدارا یا ممنوع شود فکر کنند. بلکه ما میتوانیم ملزم به سنجیدن اینموارد باشیم.
حواسمان هست که تعهدات اخلاقی، با وظایف قانونی فرق دارد، اما این وظیفۀ دشوار، برعهدۀ مجلس قانونگذاری است.
اخلاق مدارا کردن
اصول اخلاقی از مردم میخواهد که زندگیشان را بررسی کنند؛ از جمله میزان قوّتِ دلایلشان هنگام قضاوتکردن دربارۀ دیگران. یک زندگی اخلاقی، آن است که فرای عرف و عمل نااندیشیده میرود. به همین دلیل است که قضاوت دربارۀ اینکه چه باید پذیرفته، مدارا یا ممنوع شود، نباید تحت تأثیرات مخربِ تعصب باشد. باورها، آداب و رسوم و نهادهای اجتماعی باید براساس کاراییِ واقعیشان ارزیابی شوند، نه بر اساس پیشفرضهایشان در مورد مردم یا جهان. کیفیت قضاوت ما حائز اهمیت است.
ممکن است بین انسانهایی که حُسن نیت دارند، اختلافنظر صادقانه وجود داشته باشد. احترام قائلبودن برای افراد ــ و پذیرش عمومیای که لازمۀ این احترام است ــ میتواند همراستا با مداراکردن صِرف با نقاط ضعف انسانها باشد.
و این، شاید بهترین چیزی است که باید به آن امیدوار باشیم.
این مقاله را هم میتوانید دربارۀ مدارا بخوانید: مدارا، فضیلتی اخلاقی و مسئلهای فراتر از تحمل!