آیا مناسک دینی به اخلاقیتر شدنمان کمک میکند؟
مقدمهای بر مناسک دینی
پرسش اصلی ما در این نوشته، مشخصاً پرسش از ظرفیت مناسک دینی برای تأثیر بر اخلاق آدمی است. چون ما مسلمانیم و زندگیمان با مناسک اسلامی گره خورده، بهطور خاص، بحثمان را در در مناسک اسلامی محدود میکنیم. آیا حضور در نماز جمعه میتواند ما را اخلاقیتر کند؟ مناسک حج چطور؟ حضور در پیادهروی اربعین تفاوتی در اخلاق ما رقم میزند؟ اگر پاسخ ما مثبت باشد، پس اینهمه جنگ مذهبی را چه کنیم؟ در طول تاریخ، همانهایی که حج رفتهاند یا یکشنبهها به کلیسا میرفتند، جنگهای صلیبی را به وجود آوردند. تا چه حدی میتوانیم بر مشاهدات عینیمان تکیه کنیم؟
تعریف مناسک دینی
مناسک (rituals) را با نگاههای مختلفی میتوان تعریف کرد، اما بحث ما اخلاق است و جامعۀ اخلاقی. پس تعریف مناسک را از نگاهی مردمشناسانه و جامعهشناسانه بیان میکنیم. بهزبانی ساده، مناسک دینی یعنی مجموعهای از کنشها، حرکات، ابزارها و اشیا، مهارتها و شیوههای هماهنگی و باهمبودگی و دعاها و اوراد و روابط حسی و عاطفی که در یک نظم معنایی خاص قرار گرفته و نوعی تعلق به یک یا چند باور یا آیین دینی، عقیدتی، سیاسی، اجتماعی و قومی را نشان میدهد و میان گروههای اجتماعی، مبادله یا منتقل میشود (منبع). اینکه منشأ تمایل آدمی به مناسک دینی چیست و چرا در دنیای مدرن نیز این مناسک از بین نرفتند، پرسشی انسانشناسانه است که جوابش را در یک کلمه، میتوان «نیاز آدمی به تعلّق خاطر» دانست.
آیا دیندارها اخلاقمدارترند؟
به نظر میرسد پاسخ این پرسش را ــ صرفنظر از بحثهای نظری ــ بهتر است از پژوهشهای تجربی به دست آوریم. در یک کلام، پاسخ «مثبت» است. دیندارها در مجموع، اخلاقیتر از کسانیاند که به دین خاصی تعلقخاطر ندارند. آمارها نشان میدهد دیندارها در دو جنبۀ سلبی و ایجابی، اخلاق را بیشتر رعایت میکنند. منظور از جنبۀ سلبی، انجام کارهای غیراخلاقی است. دیندارها کمتر مرتکب جُرم میشوند و کمتر به دیگران آسیب میزنند.
جامعهشناسانی همچون دورکیم معتقدند باور به امر متعالی (فارغ از اینکه به چه دینی باور داریم) باعث میشود اخلاقیتر رفتار کنیم. منظور از جنبۀ ایجابی نیز انجام کارهای خیر و بیمزد است. طبق آمار، دیندارها در مجموع، بیشتر به فقرا کمک میکنند، به خیریهها پول میدهند و در کارهای داوطلبانه مشارکت دارند (منبع).
از سوی دیگر، باور به امر متعالی موجب میشود در زندگیمان، بیشتر به دیگران توجه کنیم. در همۀ ادیان، آموزههایی همچون قاعدۀ زرین، ایثار و مشارکت در کارهای خیر وجود دارد. در باورهای دینی است که اخلاقمداری، ضمانت اجرایی پیدا میکند و شخص غیرباورمند به ادیان، لزومی برای اخلاقیزیستن ندارند، مگر وجدان شخصی. اما در بستر ادیان است که آدمی، بهطور کامل، دلیلی برای اخلاقیزیستن پیدا میکند.
نقش مناسک دینی در اخلاقمداری
به نظر میرسد مناسک دینی، دارای ویژگیهایی است که همگی به آدمی کمک میکند اخلاقیتر باشد. این ویژگیها را میتوان در چند موضوع کلی گنجاند:
۱ـ تقویت همبستگی اجتماعی: زندگی در انزوا و عدم توجه به «دیگری» امری است که رفتهرفته میتواند اخلاق را در زندگی ما کمرنگ کند. ولی مناسک دینی، آدمیان را گرد هم جمع میکند و انسانها را از هر طبقۀ اجتماعیای ــ حداقل برای مدتی کوتاه ــ در کنار یکدیگر قرار میدهد. این ویژگی، هر کسی را به این نکته توجه میدهد که ما همه برابریم و در جامعه زندگی میکنیم؛ رشد دیگران، رشد من هم هست. در نتیجه، نگاه فردی برای پیشرفت و پسزدن دیگران با هر بیاخلاقیِ ممکنی، کمکم در ذهن ما رنگ میبازد.
۲ـ زدودن جهل: بهطور عادی، هر کسی مسیر مشخصی را در روز به محل کار یا تحصیل میرود و با آدمهای معدودی سر و کار دارد. نهایتاً از مشکلات همکارانش، خویشاوندانش یا همکلاسیهایش باخبر است. اما شرکت در مناسک دینی (خصوصاً مناسک طولانیای مثل حج یا سفرهای زیارتی)، این دریچه را به روی ما میگشاید که آدمهای بیشتری را بشناسیم و از مشکلات آنها مطلع شویم. همین کارکرد مناسک دینی، کافی است که ما مدارای بیشتری با آدمهای اطرافمان داشته باشیم، حتی با کسانی که آنها را نمیشناسیم!
۳ـ معنابخشی به زندگی: شرکت در مناسک دینی، برای بسیاری از افراد، کارکرد معنابخشی دارد. بسیاری از دیندارها، پیش از حضور در مراسمها، حس پوچی میکنند و ناگهان با شرکت در فلان مراسمِ خاص، از لحاظ روحی تقویت میشوند و ــ اصطلاحاً ــ میتوانند زندگی را ادامه دهند. همچنین، بسیاری از کسانی که احساس گناه (به معنای خاص دینیاش) دارند، فرصت توبه پیدا میکنند و یأس از رحمت خداوند در آنها از بین میرود. حتماً کسانی را دیدید که پس از سفر حج یا سفر کربلا، متحول شدهاند و بسیاری از اشتباهات گذشتهشان را تکرار نمیکنند.
۴ـ تقویت دینداری: همانطور که پیشتر اشاره شد، دینداری نقش بسزایی در اخلاقیتر شدن انسانها دارد. حضور در مناسک دینی، حس دینداری را تقویت میکند و در نتیجه، میتواند انسانهای اخلاقمدارتری را تحویل جامعه دهد.
دیندارها کمتر مرتکب جُرم میشوند و کمتر به دیگران آسیب میزنند. جامعهشناسانی همچون دورکیم معتقدند باور به امر متعالی (فارغ از اینکه به چه دینی باور داریم) باعث میشود اخلاقیتر رفتار کنیم. طبق آمار، دیندارها در مجموع، بیشتر به فقرا کمک میکنند، به خیریهها پول میدهند و در کارهای داوطلبانه مشارکت دارند.
نتیجهگیری
مدعای نویسنده منحصر است در اینکه مناسک دینی این ظرفیت را دارد که از ما، آدمهای اخلاقیتری بسازد. آیا این مهم محقق شده است؟ لزوماً نه. بسیاری از دیندارها را میشناسیم که در مناسک دینی شرکت میکنند، اما هیچ تفاوتی با قبلشان نمیکنند. از سوی دیگر، طبق آمارهای رسمی در کشور خودمان، میزان جرم و جنایت در ماههایی همچون رمضان و محرم، بهشکل معناداری کاهش مییابد و نیز کارهای خیری همچون اطعام تهیدستان و کمک به فقرا بهشکل معناداری بیشتر میشود.
به نظر میرسد در مجموع، حضور در مناسک دینی تأثیر مثبتی در رشد اخلاقی ما دارد، ولی ظاهراً مشکل در ادامهدار نبودنِ آن است. بهعبارت دیگر، هنگام حضور در مناسک دینی، دینداری تقویت میشود، معنا به زندگی برمیگردد و همبستگی اجتماعی تقویت میشود، ولی پس از مدتی کوتاه، این دستاوردها به فراموشی سپرده میشوند و کمکم رنگ میبازند. بنابراین، باید چارهای اندیشید که آوردههای مناسک دینی، در جانِ آدمی ماندگار شود. نکتۀ دیگر هم در باب اخلاق دینی، برداشت درست و سوءبرداشت از دین است که در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
متن ارائه شده، دیدگاهی مثبت و کلیشهای نسبت به رابطه دین و اخلاق ارائه میدهد. نویسنده با استناد به آمار و نظریات جامعهشناسان، مدعی است که دینداران در مقایسه با افراد غیرمذهبی، رفتار اخلاقیتر دارند. همچنین، به نقش مناسک دینی در تقویت همبستگی اجتماعی، زدودن جهل، معنابخشی به زندگی و تقویت دینداری اشاره میکند.
اما این دیدگاه، با توجه به پیچیدگی موضوع دین و اخلاق، قابل نقد و بررسی است:
نقدهای وارد بر متن:
۱ تعریف دین و اخلاق: متن بدون تعریف دقیق از مفاهیم دین و اخلاق، به بررسی رابطه آنها پرداخته است. دین میتواند طیف وسیعی از باورها و اعمال را شامل شود و اخلاق نیز در فرهنگهای مختلف تعاریف متفاوتی دارد.
۲ عمومیتگرایی بیش از حد: نتیجهگیری مبنی بر اینکه “دیندارها در مجموع اخلاقیتر هستند”، یک تعمیم بیش از حد است. رفتار افراد تحت تأثیر عوامل متعدد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و شخصیتی قرار دارد و نمیتوان آن را صرفاً به دین نسبت داد.
۳ نادیده گرفتن موارد استثنا: تاریخ نشان داده است که بسیاری از جنایات بزرگ به نام دین انجام شده است. همچنین، بسیاری از افراد غیرمذهبی، رفتارهای بسیار اخلاقی از خود نشان میدهند.
۴ نقش مناسک دینی: اگرچه مناسک دینی ممکن است نقش مثبتی در تقویت برخی ارزشها داشته باشند، اما به تنهایی نمیتوانند تضمینکننده رفتار اخلاقی باشند. بسیاری از افراد بدون شرکت در مناسک دینی نیز میتوانند اخلاقمدار باشند.
۵ تعصب و بنیادگرایی: در برخی موارد، دین میتواند به جای تقویت اخلاق، به تعصب و بنیادگرایی منجر شود.
پاسخ جامع به پرسش:
پاسخ به پرسش “آیا دیندارها اخلاقیترند؟” ساده نیست و به عوامل متعددی بستگی دارد. نمیتوان گفت که همه دینداران اخلاقمدار هستند و نه همه افراد غیرمذهبی غیر اخلاقی. رابطه دین و اخلاق بسیار پیچیده است و عوامل دیگری مانند فرهنگ، آموزش، وضعیت اجتماعی و اقتصادی نیز در شکلگیری رفتار اخلاقی افراد نقش مهمی ایفا میکنند.
علاوه بر این، مطالعات تجربی در این زمینه نیز نتایج متناقضی ارائه میدهند. برخی مطالعات نشان میدهند که دینداران در برخی زمینهها مانند کمک به دیگران، رفتار خیرخواهانه و رعایت قوانین، عملکرد بهتری دارند. اما مطالعات دیگر نشان میدهند که دین لزوماً به معنای رفتار اخلاقی نیست و حتی ممکن است به توجیه رفتارهای غیر اخلاقی نیز منجر شود.
در نهایت، مهمترین عامل در شکلگیری رفتار اخلاقی، تربیت، آموزش و پرورش فرد است. دین میتواند یکی از عوامل مؤثر در تربیت اخلاقی باشد، اما به تنهایی کافی نیست. برای ترویج اخلاق، باید به جای تمرکز بر دین، بر ارزشهای انسانی مشترک مانند عدالت، برابری، احترام به حقوق دیگران و همدلی تاکید کنیم.
بطور کلیاتی ذات دین بستری مهیا میکند جهت ایجاد قید،و انسانها را مقید خواهد کرد.مثال ساده چنین هست که اخگرشان مجبور به امانت گذاشتن چیزی گران بها نزد کسی باشید بین دو ناشناس آنکه دین مدار باشد را انتخاب میکنید یا آنکه به دینی اعتقاد ندارد.البته که درحالی جای دیپ تذکریست برای آدمی که این دین میتواند وسیله ای برای رستگاری باشد و همین میتواند باعث خسران. یعنی نمونه دینمدار میتواند دکان داری در همدان باشد که چهل سال شخصی دوچرخه ای امانت گذرانده و ایشان چهل سال به امیدروز برگشت انرا نگه داشته و نمونه خسران دیده آن داعشی و صهیونیستی است که از کشتن کودک بی گناه هم واهمه ندارد. مناسب بیشتر برای یادآوری انسان بخود هست اما تنها شاخ و برگی بیش نیست و یکی از آفات میتواند پرداختن بیش از حد به مناسب باشد و حتی مناسب جدید ساختن.بهمین دلیل کسیکه وفای بعد نکند هر چقدر هم در مناسب کوشا باشد ادم دینداری نخواهد بود