معرفی مدرسۀ بهارۀ «اخلاق و دین؛ روایتهای ناآشنا»
خانهٔ اخلاق پژوهان جوان با همکاری دانشکدهٔ فلسفهٔ دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار میکند. مدرسهٔ بهارهٔ «اخلاق و دین؛ روایتهای ناآشنا»؛ مدرسهٔ بهارهٔ سال ۱۴۰۴ با موضوع «اخلاق و دین؛ روایتهای ناآشنا» برگزار میشود. این دوره طی سه روز ۳۱ اردیبهشت، ۱ و۲ خرداد (چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه) با حضور اساتید حوزهٔ فلسفه برگزار خواهد شد.
اساتیدی که در این دوره از محضر آنان استفاده خواهیم کرد، عبارتاند از: دکتر سروش دباغ، دکتر رضا سلیمان حشمت، دکتر علینجات غلامی، دکتر احمد رجبی، دکتر علی چاوشی، دکتر مهدی صدفی، دکتر سید محمدتقی چاوشی، دکتر محمدجعفر امیر محلاتی، دکتر غلامرضا ذکیانی و دکتر بیژن عبدالکریمی. در ادامه چکیدهای از موضوع ارائهٔ اساتید در این دوره را میخوانید.
به شرکتکنندگان در این دوره، گواهی حضور از طرف دانشگاه ادیان و مذاهب، و خانۀ اخلاقپژوهان جوان اعطا میگردد.
لینک ثبتنام در این دوره: ثبتنام مدرسۀ بهارۀ اخلاق و دین؛ روایتهای ناآشنا
معرفی نشست سه روزهٔ مدرسهٔ بهارهٔ «اخلاق و دین؛ روایتهای ناآشنا»
اخلاق و دین را میتوان یکی از مهمترین مسائل زیست فلسفی و حتی زندگی روزمره دانست. نیک میدانیم که تمامی فلاسفه در تمامی نظامهای فلسفی به این دو امر پرداختهاند و این دو امر جزو جدا نشدنی فکر فلسفی است.
نسبت ما با این دو امر، چه خواب باشیم و چه بیدار، چه بدان آگاهی داشته باشیم و چه نه، این دو را چه روانشناختی بدانیم و چه وجودی، همواره «در» زیستمان بودن است؛ همواره با ما هستند؛ همواره در زیست ما دخیلاند. آگاهی از وضعیت خودمان و نسبت ما با دین و اخلاق همواره برای هر انسانی ارزشمند بوده و هست.
فلسفهٔ اخلاق و فلسفهٔ دین همواره با رویکرد فلسفهٔ تحلیلی مورد بررسی قرار گرفتهاند. و همواره مباحثی بوده که به دست غفلت سپرده شده است. اکنون ما در مدرسهٔ بهارهٔ ۱۴۰۴ تلاش داریم تا روایتهایی ناآشنا، کمتر شنیده شده و بلکه مهمتر از هر روایتی را برایتان روایت کنیم.
سخن نو، نیاز به سخنوری نو دارد. به این منظور، برای نیل به هدفی که در این دوره از مدرسهٔ فصلی خود داریم، دست یاری به سوی اساتیدی دراز نمودیم که شاید فلسفهٔ اخلاق و فلسفهٔ دین تخصص و دغدغهٔ اصلی آنان نبوده و نیست، اما از آنجایی که هر انسان متفکری ناگزیر به این دو امر اندیشه میکند، ایشان نیز چنیناند. تلاش کردیم تا در سه روز متوالی در سه بخش غرب، ایرانی اسلامی و معاصر به روایتهایی ناآشنا از اخلاق و دین بپزدازیم.
معرفی جلسات مدرسۀ بهارۀ «اخلاق و دین؛ روایتهای ناآشنا»
روز اول
«دیگری» در کشاکش دین و اخلاق با نظر به لویناس
دکتر سروش دباغ
این جلسه در روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت برگزار خواهد شد.
چکیده دکتر سروش دباغ:
آیا میتوان این سخن لویناس که میگوید: «اخلاق بهمثابه متافیزیک یا فلسفهٔ اولی» را به گونهای دیگر بازنویسی کرد و گفت: «دین به مثابه متافیزیک یا فلسفهٔ اولی»؟
در نظر لویناس بنیاد اخلاق به رسمیت شناختن «دیگری» است. آیا نمیتوان همین امر را بنیاد فلسفه و دین نیز دانست؟
چنانچه هگل نشان داد و بعد از او نیز تکرار شد آزادی و آگاهی من همیشه در نسبت و بازشناسی آزادی و آگاهی دیگری قوام مییابد.
اول بار این خداست که با خلقِ مخلوق-جز خودش-دیگری، «دیگری» را به رسمیت شناخت و رابطهٔ عبد و معبود شکل گرفت. یعنی اول بار در رابطهٔ متناهی با نامنتاهی است که «دیگری» متولد شد.
لذا بنیاد دین هم بر مبنای دیگری است. پس آیا میتوان گفت «دیگری» اخلاقی قائم به «دیگری» دینی است؟
آيا میتوان به اینهمانی دین و اخلاق و متافیزیک حکم کرد؟ جایی که دین، اخلاق و متافیزیک بر سر یک سفره مینشینند آن جایی نیست که به «دیگری» اصالت داده میشود؟
نیک و بدها در اسطورههای یونان
دکتر رضا سلیمان حشمت
این جلسه در روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت برگزار خواهد شد.
چکیده دکتر رضا سلیمان حشمت:
چنانکه میدانیم در اساطیر یونان باستان ایزدان و ایزد بانوها واجد صفات بشری و به اصطلاح انسانوار انگاشته میشوند (anthropomorphism)؛ یعنی مانند افراد بشری در وضع معمول تجمع افکار، اعمال و گفتاریاند که ما برخی از آنها را نیک و برخی را بد تلقی میکنیم. با این همه، تمایز میان جاودانان و میرایان محفوظ میماند و باید چنین باشد.
چنانکه در اساطیر به ویژه در سرودههای همروس آمده، اساس تخلف از دین (یا به تعبیری ادیان یونانی) ؛ جاودانگی طلبی آدمیان فانی و نفی و انکار ایزدان است.
نیز ارزیابی ایزدان و مستقل پنداشتن خودشان در همهٔ امور؛ در موفقیتها و پیروزیهایشان. زیرا گفته آمده که جاودانان ارباب امورند و هر کدام در امری یا اموری برحسب اینکه موکل چه امری باشند واجد قدرتاند و قادرند به دخل و تصرف، و از آنجا به هیچ روی به صلاح آدمی نیست که حقد و حسد و کینه و انتقام آنان را نسبت به خود برانگیزاند.
آنان ربوبیت خداوندگاری دارند و از همین روی معبود آدمیان در پرستشگاهها واقع میشوند. و الوهیت نیز دارند. هرچند از صفات مذموم و نامحمود چون دروغ، دزدی، خیانت و جنایت مبرا و معرا نیستند.
به بیان نیچه این زرتشت بود که نیک و بد را به آدمیان آموخت. وی مینویان را به سپنتا مینو و انگره مینو تقسیم کرد و از آنجا صفات اهورایی یا اهریمنی برای افعال آدمی قائل شد که در زبان فارسی کاملاً پیداست.
در اساطیر یونان باستان چنین نبود. پس میتوان گفت در ایران اخلاق قوام یافته و نیک و بد برای ما به نحو کلی و بنیادین با اساسی علوی و ماورائی-مینوی انکشاف پیدا کرده.
در فلسفه نیز، عطف نظر افلاطون به هنر و فضیلت و امر کلی، منجر به تاسیس اخلاق شده است.
خاستگاه پدیدارشناسی اخلاق و دین: برنتانو علیه کانت و بنتام
دکتر علینجات غلامی
این جلسه روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت برگزار خواهد شد.
چکیده دکتر علی نجات غلامی:
در جلسهٔ حاضر تلاش میکنیم بنیادیترین مباحث خاستگاهی/محوری پدیدارشناختی حول اخلاق و دین را آنگونه که با حاق سنت فلسفی و پارادایمهای عمدهٔ تفکر مدرن همچون نگاهِ صوری کانتی و نگاهِ مادی بنتامی تعیین تکلیف میکنند، نظر به شش چهرهٔ کلیدی ارائه دهیم: علاوه بر نگاه خودِ هوسرل، نگاه فرانتس برنتانو و ماکس شلر در ظهور پدیدارشناسی اخلاق و نگاه ردولف اوتو، مارتین هایدگر و ژان لوک ماریون در ظهور پدیدارشناسی دین را بررسی خواهیم کرد که طبعاً این گزارش به فهم نسبت پدیدارشناسانهٔ دین و اخلاق نیز منتهی خواهد شد. شاهکلیدِ ورود به بحث مروری بر رسالهٔ آغازینی از فرانتس برنتانو است که در آن خط اصلی پدیدارشناسی علیه موقف فراوندهٔ کانتی و موقف ابژکتیویستی بنتام مشخص میشوند.
روز دوم
هایدگر
دکتر احمد رجبی
این جلسه در روز پنج شنبه ۱ خرداد برگزار خواهد شد.
ظهور نیهیلیسم مقدس: نیچهٔ ایرانی و باژگونی دین واخلاق.
دکتر علی چاوشی
این در روز پنج شنبه ۱ خرداد برگزار خواهد شد.
چکیده دکتر علی چاوشی:
تذکر به آنچه با و در نیچه آشکار شد، یعنی ظهور نیهیلیسم برای ما چه رهاوردی دارد؟ انسان امروزین ایرانی اسلامی به همان میزان که در معرض وزش تندبادهای تجدد قرار گرفته است، در معرض سَموم و بادهای سوزان جریانهای انتقادی نسبت به تجدد نیز بوده است.
بنابراین به وقت است که پرسش کنیم از کیفیت حضور امروزین نیهیلیسم در میانمان. و بدین منظور فرا میخوانیم نیچه را به خانهمان. زیرا همو بود که اول بار این پرسش را پیش کشید و سزاوار است که او را آموزگار نیهیلیسم بخوانیم و در گفتوگوی با او، حضور نیهیلیسم را در جانمان کاویده و به خودآگاهی و ظهور برسانیم.
خاستگاه دین، اخلاق و متافیزیک در ایران باستان
دکتر مهدی صدفی
این جلسه در روز پنج شنبه یک خرداد برگزار خواهد شد.
چکیده دکتر مهدی صدفی
چهبسا خاستگاه اخلاق و متافیزیک در غرب و بهنحوی ادیان غربی برآمده از تقسیمی باشد که نخستینبار در ایران باستان میان موجودات مینوی [=الهی] انجام پذیرفت؛ خدایان باستانی مغربزمین بیارزشگذاری نه خیر بودند و نه شر و بهحکم «هرچه آن خسرو کند شیرین بود»، هر عملشان حتی زجر و انکار انسان در نظر آدمی مطلوب تلقی میشد.
بعدها این شکاف نخستین در «اندیشه» به نیک و بد، خاستگاه تفکری شد که میتوان آن را «متافیزیک» خواند؛ امری که بنیادِ خیروشر اخلاقی در مغربزمین است.
بر این وزان جدوجهدهای صاحبان معرفت در طول تاریخ متافیزیک میشود غلبه بر این دوگانگی بنیادین و بازگشت به وحدت اصیل نخستین.
ویژه برنامه
پرسش از امکان تاسیس حکمت عملی در فرهنگ ایرانی اسلامی با نظر به حکمت متعالیه
دکتر سید محمدتقی چاوشی
به مناسبت روز بزرگداشت ملاصدرا قصد داریم تا ویژه برنامهای ترتیب ببینیم. این جلسهٔ ما به عنوان ویژه برنامهٔ بزرگداشت ملاصدرا با ارائهٔ استاد سید محمدتقی چاوشی برگزار خواهد شد. تاریخ این جلسه ۱ خرداد خواهد بود.
چکیده استاد سيد محمدتقی چاوشی:
با بررسی سنت ایرانی اسلامی درمییابیم که امر سیاسی به طور خاص و حکمت عملی به طور عام، نه در صحنهٔ تاریخ و ساخت اجتماعی و نه در گفتمان علمی ظهور مستقل و معناداری نیافتهاند.
به ویژه پس از ورود اسلام به ایران چنانچه فارابی نقل میکند، امر سیاسی همواره به فقه واگذارده شده است. به عبارت دیگر از آن جایی که فقه بوده، حکما دیگر نیازی ندیدند یا مجالی نیافتند تا به امر سیاسی و اجتماعی بپردازند.
از سویی دیگر امر اخلاقی نیز، اگرچه ظهوراتی در کتب علمی، همانند کتب معراجالسعادت غزالی یا اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی داشته است اما در نهایت در زیستجهان و زندگی مردم مؤثر و مبدأ واقع نشد.
به نظر میرسد این قبیل آثار ذیل اخلاق نیکوماخوس ارسطو نوشته شدهاند. و این فقه، تصوف و فتوت بوده که هر یک به نحوی اخلاقیات فردی را تدبیر کردهاند.
به یک روایت حکمت نظری، روی دیگر حکمت عملی است. یعنی این دو باهم شاکلهٔ حکمت هستند و هیچ یک بدون دیگری تحقق انضمامی ندارد.
بنابراین با اعتبار دو مقدمهٔ مذکور، آیا میتوان چنین حکم کرد که فلسفه در ما انضمامی نیست، لذا انتزاعی است؟ به بیان دیگر آیا اساساً ما فلسفه داریم؟ یا آن چیزی که در فرهنگ ما با عنوان فلسفه خوانده میشود اساساً ترکیبی است از کلام و منطق و شرحی بر فلسفهٔ یونان؟
زین رهگذر ما به پرسش از امکان تأسیس حکمت عملی در بستر سنت فلسفیمان خواهیم پرداخت.
روز سوم
ضرورت بنیادین رابطه دین، فقه و اخلاق
دکتر محمدجعفر امیرمحلاتی
این جلسه در روز جمعه ۲ خرداد برگزار خواهد شد.
گرچه فقه اسلامی نخستین رشته از معارف اسلامی بود که به خاطر ضرورت پاسخ به سوالات اولیه مومنین پیرامون مناسک دینی شکل گرفت اما این آموزههای اخلاقی اسلام بود که به پذیرش گسترده اسلام در سرزمین های فتح شده در شرق و غرب جهان اسلام کمک نمود.
پذیرش واقعی یک دین جدید هنگامی صورت می گیرد که پذیرنده، آیین جدید را عادلانه تر بهتر و عقلانی تر از باورهای پیشین بداند. همه این ترجیحات از ریشه اموری اخلاقی هستند و بنابراین استقبال جهانی از آیین اسلام بر گزاره های اخلاقی استوار بوده است.
نخستین اخلاق پژوهان ایرانی مانند ابن مقفع و ابوعلی مسکویه با ترجمه جاویدان خردهای فرهنگهای هندی و یونانی و رومی و ایرانی، به جامعه تازه مسلمان شده نشان دادند که اسلام با دین جاویدان خردها مغایرتی ندارد و بلکه از حیث اخلاقی از آنها استقبال می کند.
درست همین بازتاب بود که از ترسیم اسلام و آیینی جدید به عنوان آیینی کاملا بیگانه جلوگیری و سبب پذیرش حداکثری آیین جدید گردید. فقیهان نیز به نوبه خود نشان داده اند که اکثر گزاره های شرعی اسلام امضایی است و نه تاسیسی و بنابراین از چهره اسلام بیگانه زدایی کردند.
از منظر تاریخی اما به تدریج با رشد یافتن بنیادگرایی در نظامهای اندیشگی در سرزمینهای اسلامی، اخلاق به عنوان یک رشته بنیادی از حوزه های علمیه به حاشیه رفت و برخی فقها فراموش کردند که از میان شش هزار آیات اخلاقی – تاریخی قرآن مجید، تنها در حدود پانصد آیه به طور دقیق به احکام شریعت مربوط می شود که همانها هم زیربنای اخلاقی دارد.
این فراموشی موجب شد فقه بدون توجه به زیربناهای اخلاقی، فربه شود و ارتباطش را با دنیای جدید و زندگی در دهکده جهانی از دست بدهد. دنیای جدید در حال حاضر به طور سهمگینی عرصه مواجه با تکثر مکاتب و انتخاب های اخلاقی است. فقه بریده از اخلاق و بی خبر از مکاتب اخلاقی نمی تواند در این گزینش ها به انسان جهان پسامدرن کمک کند. لاجرم اخلاق باید هم به عنوان زیربنای فقه و هم در کمک به رویکردهای جدید فقهی به حوزههای علمیه بازگردد. در این صورت فقها هم در ساختار و هم در محتوای فقه توفیقات جهشی خواهند یافت.
اخلاق و دین با رویکرد اجتماعی
دکتر غلامرضا ذکیانی
این جلسه در روز جمعه ۲ خرداد برگزار خواهد شد.
چکیده دکتر غلامرضا ذکیانی:
آیا اخلاق ذاتاً دینی است یا خیر؟
گویی که یک نگاه پیشینی زمینهساز دینی دیدن اخلاق شده است. و آن نگرش غیراجتماعی به اخلاق است. در نگرش غیراجتماعی تنها فرد دیده میشود، و از نگاه به اجتماع غفلت میشود.
همواره از فلاسفه شنیدهایم : «لو خلی و طبعه، یا رجل معلق». این قبیل تعابیر یعنی بریدن از تاریخ و اجتماع و اتکای محض به ذات انسان. در چنین نگرشی چرا باید فلان رفتار (مثلاً راستگویی) حس ذاتی و بهمان رفتار (مثلاً دروغگویی) قبح ذاتی داشته باشد؟
از این روست که فیلسوف بزرگی چون ابن سینا حسن عدالت و قبح ظلم را از مشهورات دانسته است. دقیقاً از همینجاست که عدهای گمان بردهاند که باید پشتوانهٔ محکمی برای احکام اخلاقی بیابند و چه پشتوانهای محکمتر از دین؟
ما در این گفتار ضمن اثبات وجود حقیقی جامعه، نشان خواهیم داد که جامعه مجموعهشبکهٔ روابط فردی و نهادی است که بر محور اعتماد متقابل بنا شده است و هر امری که این اعتماد متقابل را تقویت کند فضیلت اخلاقی و عقلاًً ممدوح است و هر چیزی که این اعتماد متقابل را تضعیف کند رذیلت اخلاقی و عقلاً مذموم است.
چنین استدلالی مبتنی بر وجود و اصالت جامعه است. پس از اگر در قیامت چنین وجودی در کار نباشد حسن و قبح ذاتی و عقلی نخواهد بود.
پرسش از امکان امر اخلاقی و امر دینی در جهان معاصر
دکتر بیژن عبدالکریمی
این جلسه در روز جمعه ۲ خرداد برگزار خواهد شد.
چکیده دکتر بیژن عبدالکریمی:
در این جلسه میکوشیم نشان دهیم که دوران همهٔ عوالم تاریخی ماقبل مدرن، تحت سیطرهٔ مدرنیته، به یک معنا به پایان رسیده است. این که از به پایان رسیدن عوامل تاریخی ماقبل مدرنیته صحبت میکنیم
به هیچ وجه از منظر روشنگری و بر اساس تفسیر خطی از تاریخ و بر اساس اصل پیشرفت نیست. ما به امکان نوعی احیای امر دینی و امر اخلاقی در جهان کنونی قائلیم.
اما میخواهیم نشان دهیم که به دلیل سیطرهٔ مدرنیته و به تبع آن سیطرهٔ متافیزیک جدید و سوبژکتیویسم متافیزیکی و به تبع آن به دلیل سیطرهٔ نیهیلیسم، چه طور مرجعیت حقیقت دیگر برعهدهٔ متون مقدس و تفکر دینی نیست، بلکه این عقلانیت جدید علمی و تکنولوژیک است که مرجع حقیقت تلقی میشود.
همچنین میخواهیم نشان دهیم که تحقق امر دینی و به تبع آن امر اخلاقی با چه موانع سترگ متافیزیکی و اپیستمولوژیک مواجه است.
در بخش دیگر خواهیم گفت که امر دینی بنیاد و پشتوانهٔ امر اخلاقی است و امر اخلاقی با امر دینی قرین است و پروژهٔ اخلاق سکولار یعنی اخلاق مستقل از دین تاکنون تحقق پیدا نکرده است. حتی اگر دین را سرچشمهٔ اخلاق ندانیم با این حال تفکر دینی بزرگترین پشتوانه و ضامن امر اخلاقی است. تا آنجا که حتی یکی از بزرگترین نمایندگان اخلاق سکولار یعنی اخلاق کانتی نیز نهایتاً ناچار شد که در نقد عقل عملی، خداوند را یکی از مهترین مفروضات برای داشتن زیست اخلاقی تلقی کند. کوشش خواهیم کرد تا نشان دهیم اخلاق سکولار درواقع با چه موانع بزرگی در دوران مدرن مواجه خواهد بود و از امتناع امر اخلاقی در غیاب امر دینی سخن خواهیم گفت.
برای ثبتنام در مدرسۀ بهارۀ «اخلاق و دین؛ روایتهای ناآشنا»، اینجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا کلیک کنید.