تدبیر خانمانسوز | اخلاق دربارۀ تحریم چه میگوید؟
جهان غرب، روسیه را به دلیل تهاجم بیدلیل به اوکراین تحریم کرد؛ مجموعهای از تحریمهای بیسابقه اقتصادی علیه آنها. آیا این اقدامات، برای بهزانو درآوردن کرملین (کاخ ریاستجمهوری روسیه) است یا برای بهخطر انداختن جان مردم بیگناه؟
در پی این تحریمها، اکانت یوتیوب لینا، دختر بیستویک سالۀ روسی، مسدود شد. تولید محتوای یوتیوبی، تنها راه امرار معاش و درآمد او بود، اما در جریان تحریمهای همهجانبه علیه کشورش، همین را هم از دست داد. لینا در توییتر خود نوشت: «من از این جنگ حمایت نمیکنم، اما خارش به چشمم فرو رفت».
با اینکه یوتیوب، مسدودیت اکانتهای روسی را رفع کرد، آتش جنگ همچنان دامنگیر شهروندان عادیای بود که از جنگ حمایت نمیکردند. سقوط شدید ارزش روبل همراه با تحریمهای سخت باعث افزایش سرسامآور هزینههای زندگی شده است. این پرسش به ذهن میآید که واقعاً چه کسی تاوان این جنگ را پس میدهد؟
حساب یوتیوبِرها از سیاستمداران جداست، همانطور که حساب غیرنظامیان از نظامیان. در قانون حقوق بشر که در جهان شناختهشده است، آمده که عدالت در جنگ به این معنی است که باید از مردمی که در جنگ مشارکت ندارند، در برابر رنج نابهجا دفاع کرد. تحریمهای اقتصادی جایگزینی برای مداخلۀ مستقیم نظامی است. اما این راهکار، اصل ذکرشدۀ حقوق بشر را با مشکل مواجه کرده است؛ تر و خشک را با هم میسوزاند، از حاکمان گرفته تا کارگران.
روسیه کشوری نسبتاً فقیر، سرکوبشده، دچار شکافهای اقتصادیـاجتماعی و جنگطلب است. شهروندان عادی روسیه، از آزادیهای اجتماعی و اقتصادی محروماند، برخلاف مردم کشورهای غربی؛ درحالیکه دولتمردان غرب خود عامل این تحریمها هستند. این اقدامات دیپلماتیک شاید غیراخلاقی به نظر برسند، زیرا جان و مال افراد بیگناه را به خطر میاندازد. پس چرا جامعۀ بینالمللی برای اعمال تحریم به هول و ولا افتاده است؟
استدلال بعضیها این است که تحریمها با فلجکردن اقتصاد کشورِ مدنظر، باعث کوتاهشدن جنگ خواهد شد؛ در نتیجه جان افراد بیگناه حفظ میشود. بااینحال، شواهد خلاف این را نشان میدهند. تحریمها زمانی بیشترین اثرگذاری را دارند که کوتاه باشند، بر روی اهداف خاصی تمرکز کرده باشند و علیه یک دولت دموکرات اعمال شوند.
تحریم چیست؟
در جریان محاصرۀ آلمان در جنگ جهانی اول، قدرت تحریم، ابزاری برای اِعمال زور در سیاست خارجه بروز پیدا کرد؛ نیروی دریایی متفقین مانع عبور و مرور کشتیهای حامل کالا شدند. این کار، نقش مهمی در بهارمغان آوردن پیروزی برای آنها داشت. جامعۀ ملل (که بعداً سازمان ملل متحد جایگزین آن شد) با استفاده از تجربۀ قبلی، با یک «سلاح اقتصادی» شروع به تهدید کشورهای دردسرساز ــ مانند ایتالیا و ژاپن ــ کرد تا بر این کشورها غلبه کند، اما موفق نشد.
کشورها با استفاده از مجموعهای از ابزارهای قهری، از قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادی گرفته تا تحریم بازیهای ورزشی، (معمولاً بهطور جمعی) رژیم مدنظر را دچار انزوا میکنند. وقتی کشوری با فشار خارجی مواجه میشود و توانمندی خود را در بهدستآوردن منابع حیاتی و پول از دست میدهد، تحریمها کارگر میافتند. تحریمها برای پایین آوردن سطح رفاه و شرایط زندگی و افزایش نارضایتی در بین مردم اعمال میشوند. از همین رو است که دولت، یا باید در برابر خواستههای بین المللی سر تسلیم فرو بیاورد یا به یک جنگ داخلی تن دهد.
در زمان حاضر، به کارگیری تحریمها نسبت به گذشته گستردهتر و فراگیرتر شده است، اما طبق چند سابقۀ تاریخی، اثربخشی آنها نه مثبت بوده و نه منفی.
کوبا شصت سال در تحریم اقتصادی بود که ۱۳۰ میلیارد دلار برای این کشور هزینه داشت. با این اوصاف، دولت کمونیستی آنها توانست در برابر تحریم دوام بیاورد. تحریمها به جای اینکه عاملی برای انحطاط اقتصادی باشد، دستاویزی برای دولت بود تا برای مشکلات اقتصادیاش بهانهتراشی کند.
از طرف دیگر، بسیاری پایاندادن به آپارتاید در آفریقای جنوبی و رسیدگی به غنیسازی هستهای در ایران را نتیجۀ این اقدامات میدانند. حتی اگر تحریمکردن همیشه با موفقیت روبهرو نشود، فایدۀ آن تا حد زیادی نمادین است و به کشورها این امکان را میدهد تا دشمنان ایدئولوژیک و پایمالکنندگان حقوق بشر را در سطح بین الملل منزوی کنند، آن هم بدون شلیک یک گلوله.
اخلاق استفاده از تحریمها
از دید یک پیامدگرا تحریم، ظالمانه به نظر میرسد؛ نتیجهگرایان برای قضاوت اخلاقی نتیجۀ عمل را مورد بررسی قرار میدهد، نه نیّت عمل. به منظور توجیه اخلاقی اجرای چنین اقداماتی، مسئولان این سیاست اطمینان حاصل میکنند که نتیجۀ اقدامات آنها سودمند است و باعث آسیب نابهجا نمیشود.
شاید پذیرش این اصل، دلیلی بود که یوتیوب بهسرعت مسدودی اکانتها را رفع کرد. اما مگر میشود نوشیدنی را از قفسۀ سوپرمارکتها حذف کرد و داستایفسکی را از فهرستهای مطالعۀ دانشگاهها؟ این ادعاهای توخالی از آن دسته اقداماتی نیستند که تأثیر قابلتوجهی بر روند جنگ داشته باشند. تنها مزیتش آن است که توجه اذهان عمومی را به خود جلب میکند و انفعال سیاستمداران را در پردهای از ابهام قرار میدهد و چهبسا باعث ترویج بیگانههراسی هم بشود.
وقتی جو بایدن در سخنرانیاش به پوتین اشاره کرد و او را یک چهرۀ منفور در صحنۀ بینالملل خواند، هیچ اشارهای به سرزمین او نکرد. باید قبل از اِعمال تحریمها بین نخبگان یک کشور و شهروندانش تمایز قائل شویم (بهویژه در کشورهایی مثل روسیه که سطح دموکراسی پایینی دارند) تا تر و خشک را با هم نسوزانیم.
سازمان ملل متحد، بزرگترین مدافع بینالمللی تحریمهای چندجانبه است. در عین حال اذعان میکند تحریمها اغلب آسیبهای اقتصادی و انسانی سنگینی را به انسانهای بیگناه وارد میکند، درحالیکه باید از این انسانها مراقبت کنیم. علاوه بر این، چنین اقداماتی به کشورهای بیطرف هم آسیبهایی وارد میکند. از آنجایی که شواهد تاریخی مستدلی دربارۀ موثر بودن یا نبودن تحریمها وجود ندارد، سیاستمداران بر ادعای خود پافشاری میکنند.
روسیه یکی از بزرگترین تأمینکنندگان انرژی جهان است، اما جای تعجب دارد که صنعت انرژی این کشور مشمول تحریمها نشده است. تا زمانی که جهان به طور کامل از سوختهای فسیلی بینیاز نشود، بعید به نظر میرسد که شاهد تغییر قابلتوجهی باشیم. علاوه بر این، جامعۀ بینالمللی در فلجکردن کرملین شکست خواهد خورد، مگر اینکه بخواهد برای انجام وظیفهای بزرگتر، منافعی را برای مدت کوتاهی قربانی کند.
استدلال بعضیها این است که تحریمها با فلجکردن اقتصاد کشورِ مدنظر، باعث کوتاهشدن جنگ خواهد شد؛ در نتیجه جان افراد بیگناه حفظ میشود. بااینحال، شواهد خلاف این را نشان میدهند. تحریمها زمانی بیشترین اثرگذاری را دارند که کوتاه باشند، بر روی اهداف خاصی تمرکز کرده باشند و علیه یک دولت دموکرات اعمال شوند.
اقداماتی که علیه کرملین انجام شد، هیچکدام از این معیارها را نداشت و جز رنج بیشتر برای بومیها چیزی در بر نداشت. برای این منظور، اعمال تحریمها میتواند غیراخلاقی تلقی شود.
با وجود این، کشورها اعمال تحریم را وظیفۀ انساندوستانۀ خود میدانند تا در برابر بیعدالتی و نقض اخلاقیات توجیهی داشته باشند. بر این اساس، اخلاقیبودن این تصمیم باید با شاخصۀ دیگری مورد بررسی و قضاوت قرار بگیرد؛ اگر یک بازیگر به تعهدات خویش به عنوان عضوی از جامعۀ بینالمللی پایبند است، میتوان اینطور نتیجه گرفت که اخلاقی عمل میکند (نظریهای با نام اخلاق وظیفهگرا).
اما این استدلال درمورد تحریمهای اعمالشده بر روسیه صدق نمیکند. اولاً، این اقدامات بیعدالتی را با بیعدالتی پاسخ میدهد که شاید حتی ضررآفرینتر باشد؛ درنتیجه، غیرنظامیان بیگناه در این درگیری گرفتار میشوند و کاری از دستشان ساخته نیست. برخی از سیاستمداران سعی میکنند به بهانۀ مجازاتِ متخلفان، دست به چنین اقداماتی بزنند، آن هم بدون این که توجهی به نتایج آن داشته باشند. موافقت با اصول عدالت در جنگِ کنوانسیون ژنو وظیفۀ مهمتری در پی دارد. قطعاً روسیه بارها این آییننامۀ رفتاری را زیر پا گذاشته است، اما درست نیست بر اساس تاوانخواهی تصمیمات اخلاقی اتخاذ کنیم.
دوماً، این اقدامات خالی از اشکال نیستند. روسیه یکی از بزرگترین تأمینکنندگان انرژی جهان است، اما جای تعجب دارد که صنعت انرژی این کشور مشمول تحریمها نشده است. تا زمانی که جهان به طور کامل از سوختهای فسیلی بینیاز نشود، بعید به نظر میرسد که شاهد تغییر قابلتوجهی باشیم. علاوه بر این، جامعۀ بینالمللی در فلجکردن کرملین شکست خواهد خورد، مگر اینکه بخواهد برای انجام وظیفهای بزرگتر، منافعی را برای مدت کوتاهی قربانی کند.
بهطور خلاصه، کسانی که با توجیهات اخلاقی برخی کشورها را تحریم میکنند، سخت در اشتباهاند. تاریخ به ما نشان داده است که وقتی بخواهیم کشوری را در تنگناهای اقتصادی و سیاسی قرار بدهیم، چه پیامدهایی ناخوشایندی گریبانگیر همه میشود. شاید تحریمکردن، تنها روش تنبیه کشورهای خاطی نباشد.
این حرف، نه برای تبرئهکردن شهروندان از جنایات دولتشان، بلکه برای زیرسؤالبردن این موضوع است که چرا جامعه بین المللی اینقدر مایل به استفاده از ابزاری است که ناگزیر، افراد بیگناه، آسیبپذیر و اغلب ناتوان را تحتفشار قرار میدهد (با توجه به اینکه این سلاح اقتصادی اغلب علیه رژیمهای خودکامه مورد استفاده قرار میگیرد).
واقعیتهایی وجود دارند که نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد؛ افراد ذینفوذی که مسئول تهاجم به اوکراین هستند، ممکن است با استفاده از تاکتیکهای مختلفی از تحریمها فرار کنند، مانند حسابهای بانکی بینالمللی ناشناس، دریافت حمایت در کشورهای دیگر و با استفاده از ارزهای دیجیتال که این مورد در حال افزایش است. در این میان، افرادی مانند لینا بار سنگینی به دوش خواهند کشید.
در عشق و جنگ قانونی برای اجرای عدالت وجود ندارد، اما عادلانهتر میتوان رفتار کرد، مانند پرهیز از استفاده از تاکتیکهای بیهودهای که زندگی افراد بیگناه را به هم میزند. جامعۀ بینالملل بدون در نظر گرفتن اخلاقیبودن رفتارشان، خطر ایجاد یک بحران انسانی را بهوجود میآورد، درحالیکه این بحران، قابلاجتناب است. باید با دقت بیشتری دربارۀ تحریمکردن برخی کشورها فکر کنیم تا مرتکب بیعدالتیهای بیشتری نشویم.
نتیجه تحریم، به نابودی کشاندن طبقه فرودست است. تحریم کنندگان، سیاستمدارانی ریاکارند که به نام حمایت از ملتها آنها را زیر تهاجم بیرحمانه تحریم قرار میدهند و در نتیجه تحمیل فشارهای اقتصادی، ملتها را از درون تهی و ناتوان میکنند.
وضع قوانین و در نظر گرفتم مجازات برای زیر پا گذاشتن آن، مکانیسم برقراری عدالت است؛ تحریم اگر به عنوان یکی از مجازاتها برای متخلفین وضع شود مشکلی ندارد ولی اگر تحریم خارج از مکانیسم قانون و مجازات باشد (مثلا برای تغییر در سیاستگذاریها و تصمیمات) غیر اخلاقی به نظر میرسد چرا که آسیبهای جبران ناپذیری ایجاد میکند.