در عصر حاضر رسانهها و وسایل ارتباط جمعی به دلیل تاثیرگذاری عمیقی که دارند سریع و گسترده در حوزههای مختلف انسانی از جمله اخلاق وارد میشوند و رابطهای دو سویه دارند؛ از سوی دیگر به گفته کارشناسان جامعه ما از نظر اخلاقی دارای وضعیت خوبی نیست، در این میان رسانهها با توجه به ماهیت تأثیرگذاری خود میتوانند چه نقشی در بازسازی اخلاق در جامعه داشته باشند؟ آیا تا به امروز توانستند نقش خود را آنطور که باید و شاید ایفا کنند؟
مقدم: امروز شاید بیش از هر زمان دیگری رسانه به یک بخش عظیمی از زندگی ما تبدیل شده به طوری که شاید در گذشته انسان تا این حد با آن عجین نبود. در گذشته با رسانههای سنتی از جمله رادیو، تلویزیون و مطبوعات محدود مواجه بودیم. به زمانی میرسیم که در کشور ما تنها دو یا سه روزنامه سراسری وجود داشته اما امروز با شرایط کاملا متفاوتی مواجهایم.
به همین دلیل میگوییم امروزرسانهها به بخش مهمی از زندگی مردم تبدیل شده، هرچقدر این ارتباط و سایش بیشتر میشود قطعاً تاثیر و تأثری که میپذیرند، بیشتر است و به دلیل تاثیری که بر روی افکار عمومی می توانند داشته باشند، الگوسازی می کنند، می توانند هنجارهایی را ناهنجار کنند و بالعکس. یعنی در حقیقت این جابجایی توسط رسانه ها انجام می گیرد، البته زمان بر است، اما معمولاً رسانه ها این کار را انجام می دهند، اینطور نیست که اتفاق خیلی سریعی رخ بدهد به همین دلیل اگر خود رسانه پژواکی از بداخلاقی ها یا احیاناً ضد ارزش ها باشد طبعاً همین را منتقل می کند، اگر برعکس این باشد یعنی منادی ارزش ها، آداب و هنجارها باشند طبعاً همین هم می تواند به جامعه منتقل شود. رسانه ها الگوساز هستند و می توانند بر افکار عمومی تاثیر بگذارند، مسایلی که اکنون در بحث های روز رسانه ای داریم اعم از توهین ها، مرزشکنی ها، بی قانونی ها و مسائلی از این قبیل به مردم و جامعه منتقل می شود چون گیرنده پیام هستند. در حال حاضر با تغییری که در شکل کارکرد رسانه ها اتفاق افتاده ساختار این تغییر، تاثیر و پذیرش هنجارها و ناهنجاری ها با مدل های رسانه های سنتی قدیم کاملاً متفاوت شده است.
به همین دلیل میگوییم امروزرسانهها به بخش مهمی از زندگی مردم تبدیل شده، هرچقدر این ارتباط و سایش بیشتر میشود قطعاً تاثیر و تأثری که میپذیرند، بیشتر است و به دلیل تاثیری که بر روی افکار عمومی میتوانند داشته باشند، الگوسازی میکنند، میتوانند هنجارهایی را ناهنجار کنند و بالعکس. یعنی در حقیقت این جابجایی توسط رسانهها انجام میگیرد
محمدی: شما در مورد نقش رسانه ها در بازسازی اخلاق سوال فرمودید؛ واقعیت این است که من پیش از اینکه در شرایط امروز به نقش رسانه ها در حوزه ارتقای اخلاق فکر کنم، نگران نقش رسانه ها در تخریب اخلاق در جامعه هستم؛ حتماً رسانه های اخلاق مدار زیادی داریم، اما متأسفانه بسیاری از رسانه ها، حتی رسانه هایی که از بودجه عمومی ارتزاق می کنند و مسئولیت مضاعفی دارند، نه تنها در مسیر بازسازی، احیا و ارتقا اخلاقی جامعه قدم برنمی دارند بلکه به شدت و با بی پروایی تمام در حال تخریب اخلاق جامعه هستند.
عرب: سوال شما دو پیش فرض به همراه دارد؛ یکی اینکه ما در عصری زندگی می کنیم که اخلاق و زیرساخت های اخلاقی از بین رفته یا تخریب و نابود شده که رسانه ها نقشی در بازسازی آنها دارند، من نمی خواهم قضاوت شما را اعتبارسنجی کنم، اما همین قضاوت شما در حقیقت می رساند که چقدر رسانه ها می توانند موثر باشند؛ بحث دیگر اینکه به هر حال واقعیت است که رسانه آینه ای است که فضای عمومی جامعه را بازتاب و بازنشر می دهد؛ ما ابتدا باید عیب و ایرادی که در فضای عمومی جامعه وجود دارد را بپذیریم، بعد به بازسازی یا مسائل دیگر بپردازیم. بسیاری از اوقات مخصوصاً در مجامع رسمی مشکلاتی که در فضای عمومی جامعه وجود دارد، بنا به دلایل مختلف پذیرش نمی شود؛ چون پذیرش نمی شود ممکن است خیلی از رسانه ها تحت فشار باشند که بالاخره بعضی از موارد منعکس بشود یا نشود تا چهره جامعه به هر حال به یک گونه ای آراسته تر دیده شود.
برای نکته بعدی از فرمایشات آقای مقدم استفاده می کنم؛ در دهه های اخیر ما از رسانه های مکتوب به رسانه های شنیداری، دیداری، رسانه های جمعی و اجتماعی و امروز به انسان رسانه رسیدیم؛ یعنی هر فردی خود، یک رسانه است؛ بدین ترتیب که با داشتن یک صفحه اینستاگرام یا هر صفحه دیگری مطالبی برای جمیع افراد به اشتراک می گذارد؛ لذا خود آن فرد، محور یک بحث رسانه ای قرار می گیرد و دیده می شود؛ همه این تغییرات را در نظر بگیرید و بعد بررسی کنید که رسانه می تواند چه نقشی در بازسازی اخلاق داشته باشد؟!
در مجموع به نظرم باید بپذیریم که زیرساخت های اخلاقی جامعه مشکل دارد، رسانه در اخلاق جامعه می تواند موثر باشد و هر فردی می تواند رسانه باشد؛ هر فردی لزوما فرد شناسنامه داری که از وزارت ارشاد مجوز گرفته نیست، بلکه تک تک انسان هایی که در اجتماع زندگی می کنند می توانند به عنوان یک رسانه تاثیرگذار باشند، چنانچه انسان هم مشکل و هم نقش خود در بازسازی اخلاق را بپذیرد، آن زمان است که می توان به سمت بازسازی اخلاق در جامعه حرکت کرد؛ در مقطع بعدی رسانه های اجتماعی و جمعی هم می توانند به تبع آن تاثیرگذارتر و موثرتر باشند.
* چرا امروز باید درخصوص وضعیت اخلاق در جامعه و تأثیرگذاری رسانه ها بر آن نگران باشیم؟ وضعیت اخلاقی در خود رسانه ها به عنوان مولفه ای تأثیرگذار بر جامعه مطلوب است؟
مقدم: در حال حاضر نگرانی ما دو وجه دارد؛ اولین نگرانی اینکه اکنون اخلاق اجتماعی ضعیف شده و نگرانی دوم خود رسانه ها هستند، به عبارت دیگر در گذشته این مشکل وجود داشت که اخلاق اجتماعی ضعیف شده و رسانه باید به سمت اصلاح آن پیش برود ولی الان بی اخلاقی در رسانه خود نیز مشکلی مضاعف بر مشکلات است.
عرب: یعنی آینه، آینه نیست.
مقدم: آینه نیست! در رسانه های سنتی که اشاره کردم تقریباً نخبگان جامعه هدایت کننده رسانه ها هستند؛ نخبگانی که طبعاً در یکی از رشته های مربوطه تحصیل کردند؛ اما امروز دیگر رسانه ها توسط نخبگان اداره نمی شوند. در ذات رسانه چه سنتی و چه غیر سنتی، عنصر قدرت نهفته است؛ و امروز متاسفانه فضا و شرایط به گونه ای شده که این ابزار پرقدرت را به دست افراد غیرمتخصص داده ایم بنابراین شما با شعار “هر شهروند یک رسانه” مواجه هستید که بی مسوولیت، بدون منبع و براساس شنیده ها و دیده هاست و به تعبیری کار خود را بلد نیست و به همین دلیل به عرصه های مختلف آسیب وارد می کند. به عنوان مثال فردی خبری با عکس در فضاهای مجازی منتشر می کند و می نویسد «یک کامیون در جاده قزوین منفجر شده و به نظر می رسد با این انفجار ۱۰ تا ۱۵ نفر کشته شدند»؛ این نوع خبر و اطلاع رسانی بسیار سطحی است، خبرنگار واقعی هرگز چنین خبری را منتشر نمی کند و معتقد است تا از منابع موثق علت حادثه، تعداد کشته شدگان و مجروحین مشخص نشود، اطلاع رسانی در مورد موضوع حرفه ای و صحیح نیست.
نقص در اطلاعات، سطحی بودن، بی شناسنامه بودن، بی توجهی به منبع، و انتشار خبر بدون راستی آزمایی و بدون تخصص از جمله مختصات و ویژگی های رسانه های جدید و در حال فعالیت است. به عنوان مثال به نظرم اگر در متن صحبت های آقای حسن عباسی درباره ارتش که چند وقت پیش منتشر شد، ذکر می شد که سخنان ایشان مربوط به سال ۱۳۸۹ است، بسیاری از آثاری که پس از انتشار این متن شاهد بودیم، رخ نمی داد. معتقدم منبع اولیه ای که صحبت های آقای حسن عباسی، بدون ذکر سال را منتشر کرد یک فرد غیر حرفه ای بود که هدفی را دنبال می کرد و اتفاقا به هدف خود هم رسید. اگر چنین روندی ادامه پیدا کند، ممکن است طومار رسانه ها برچیده شود؛ اگر چنین هم نشود قطعا تاثیرات مخرب بسیاری بر جای می گذارد کما اینکه اکنون هم چنین آثاری بر جای گذاشته است.
بنابراین همین امروز که در خدمت شما هستیم علاوه بر نگرانی نسبت به وضعیت اخلاقی جامعه، نگرانی ما این است که رسانه ای که تخصص و تحصیلات ندارد و قوانین را رعایت نمی کند واقعا چگونه می خواهد اخلاق را گسترش دهد و خود منادی آن باشد؟!
در حقیقت اکنون باید بگوییم ما دو گروه رسانه داریم، یکی رسانه هایی که متعهد هستند و گرووه دیگر رسانه هایی که هیچ گونه تعهدی ندارند؛. درواقع رسانه با رسانه در حال جنگ است به همین دلیل فعلاً لازم نیست با دیگران بجنگیم. به عنوان مثال رسانه هایی که تخصص، سابقه، تجربه و اعتبار دارند عکسی از آقای ظریف با خانومی منتشر می کنند، پس از آن برخی رسانه ها خبری را منتشر کردند که این عکس فتوشاپ است؛ در حقیقت ما به جای اینکه به فکر اصلاح وضعیت اخلاقی جامعه باشیم در حال خنثی سازی و وقت گذاشتن برای اصلاح بی اخلاقی های خود رسانه ها هستیم.
محمدی: بی اخلاقی های گسترده در رسانه های قابل توجهی وجود دارد. رسانه های بی شناسنامه می توانند یکی از عرصه های بی اخلاقی باشند. شخصی یک سایت زده یا در شبکه اجتماعی فعالیت دارد، مطالبی را منتشر می کند و پاسخگو هم نیست؛کسی هم نمی داند که این رسانه را چه کسی بروز می کند و آن فرد بی هویت، می تواند به خود اجازه هر گونه بی اخلاقی بدهد. اکثر مردم هم وقتی مثلا تلگرام خود را باز می کنند و می بینند مطلب جالبی آمده، بدون اینکه آن را اعتبار سنجی کنند، صرف اینکه جالب است، در گروه هایی که عضو هستند، بازنشر میکنند و همینطور خبر مطلب به اصطلاح دست به دست می شود و در نهایت به عنوان یک واقعیت منتشر می شود!
این اما تمام ماجرا نیست، بی اخلاقی حتی در بسیاری از رسانه های شناسامه دار هم بیداد میکند؛ یکی از این عوامل، عامل فردی است یعنی کسی که در زندگی شخصی و خانوادگی خود متخلق به اخلاق نباشد حتماً در زندگی اجتماعی خود نیز انسان با اخلاقی نخواهد بود. به عنوان مثال کسی که در زندگی شخصی خود دروغ میگوید، در رسانه هم دروغ می گوید؛ کسی که حق پندار و خود برتر بین است، حتما در رسانه دیگران را تحقیر میکند.
عامل بعدی تعبیرها و تفسیرهای نادرست از دین است؛ به عنوان مثال به شخصی که در توجیه اینکه چرا در رسانه خود به دیگران تهمت می زنید و توهین می کنید، بگوید در دین آمده که «اگر خواستید باطلی را منکوب کنید می توانید تهمت بزنید» واقعا باید چه بگوییم! کجای دین پیامبر(ص) که برای تکمیل مکارم اخلاق آمده چنین اجازه ای داده شده که رقیب سیاسی را باطل بپنداریم و بعد او را به انواع تهمت ها و بی اخلاقی ها بنوازیم؟! بنابراین وقتی شما تفسیر نادرست و ابزارگونه ای از دین در رسانه داشته باشید، به راحتی و بدون هیچ عذاب وجدانی بی اخلاقی میکنید و گمان می کنید تکلیف خود را انجام داده اید. به نظرم چنین افرادی هیچ فرقی ندارند با آن عضو داعش که فکر می کند به دین عمل می کند؛ داعش با چاقو سر می برد و این افراد در رسانه با قلم سر می برند.
عامل بعدی تعبیرها و تفسیرهای نادرست از دین است؛ به عنوان مثال به شخصی که در توجیه اینکه چرا در رسانه خود به دیگران تهمت میزنید و توهین میکنید، بگوید در دین آمده که «اگر خواستید باطلی را منکوب کنید میتوانید تهمت بزنید» واقعا باید چه بگوییم! کجای دین پیامبر (ص) که برای تکمیل مکارم اخلاق آمده چنین اجازهای داده شده که رقیب سیاسی را باطل بپنداریم و بعد او را به انواع تهمتها و بیاخلاقیها بنوازیم؟!
عامل مهم دیگر، فقدان تحزب در کشور است؛ وقتی در کشوری با این حجم از فعالیت های سیاسی و انتخابات حزب واقعی نداریم، رقابتهای حزبی از مجاری صحیح خودشان خارج و بر مطبوعات تحمیل می شوند، مطبوعات هم به جای اینکه کار رسانه را انجام دهند، شروع به دعوا کردن حزبی با یکدیگر می کنند و در این جنگ سیاسی، بی اخلاقی ها مضاعف می شود.
عامل دیگر حضور برخی از افراد غیر رسانهای در رسانه هاست. برخی از افراد اصلا اهل رسانه نیستند و به منظور گرفتن پست و مقام یا تسویه حساب با شخصی وارد عرصه رسانه می شوند و چون تعلق خاطری به این حوزه ندارند حرمت رسانه را حفظ نمی کنند؛ به عنوان مثال سایت ها، وبلاگ ها یا کانال هایی هستند که یک شبه راه می افتند فقط به این منظور که فلان فرد را تخریب کنند و بعد از اینکه به هدفشان رسیدند، یکباره تعطیل می شوند.
عامل مهم دیگری که باعث شیوع بی اخلاقی در رسانه ها شده، مصونیت آهنین برخی از رسانه هاست. به عنوان مثال اخیراً در یکی از روزنامه ها مطلبی منتشر شد که بر جشن خانه سینما نقدی داشت، یک ستون نوشته بود که واقعاً نصف آن فحش و کلمات زشت بود. می خواهم بگویم وقتی مصونیت آهنین احساس می کنند و می دانند که پاسخگو نخواهد بود و از طرفی بازدارندگی درونی هم ندارند، مشخص است که بی اخلاقی خواهند کرد.
و عامل دیگر به نظرم، فقدان آموزش های لازم درخصوص اخلاق و آداب رسانه ای است. برخی از افراد که در فضای روزنامه، سایت یا خبرگزاری فعالیت می کنند، فاقد کوچکترین آموزش های رسانه ای هستند؛ لازم است افرادی که در این زمینه مدعی هستند و حرف برای گفتن دارند، دور هم بنشینند و استانداردهای آموزشی و آداب و اخلاق را تدوین کنند. اگر مجموعه این عوامل را در نظر بگیریم، می توانیم ریشه یابی عمیق و درستی داشته باشیم که چرا رسانه های ما دچار بی اخلاقی شدند.
عرب: آقای محمدی یک مثال آموزشی زدند، به نظرم کاسب ها هم که میخواستند کاسبی کنند، مکاسب می خواندند. در حال حاضر ما به جهت مبنایی مشکل داریم، هیچ بحث تئوریکی نشده که خروجی مستندی داشته باشد و روی آن بحث کنند تا پخته تر شود. بالاخره هر فعالیتی که پذیرفته می شود باید در یک چارچوب مبانی فقهی و اندیشه ای باشد؛ البته جدیداً کتابی در مورد فقه رسانه منتشر شده که قدم خوبی است و قطعا باید بهتر و بیشتر روی آن کار شود.
در هفته نامه الثارات مطلبی چاپ شد که به نظر می رسید فردی که چنین مطلبی نوشته نیت خوبی داشته اما مطالب زشتی منتشر کرد که اصلا قابل دفاع نیست؛ با مشخص کردن افراد و تقسیم بندی به خوب، بد، زشت علاوه بر اینکه به افراد تهمت زده شد، این هفته نامه چون مورد رجوع قشری از مردم هست، دامن زدن به این بحث ها به قبح زدایی منجر می شود. قبح زدایی از جمله رذایل اخلاقی است که باید مراقب باشیم در رسانه ها اتفاق نیفتد و به آن سمت نرویم.
به نظرم بخشی از صحنه اخلاق که رسانه ها از آن غافل هستند، به قسمت سیاسی ارتباط دارد؛ روزنامه ها و سایت ها حزب یا ارگان رسمی ندارند تا مواضع خود را اعلام کنند لذا رسانه از ماهیت و ذات خود فاصله می گیرد و ارگان رسمی فلان حزب می شود.
مساله دیگر که باز رسانه ها از آن غافل هستند، فضاهای اجتماعی است، مباحثی است که در حوزه مسئولیت رسانههاست و در فضای عمومی در حال رخ دادن است؛ مثلاً پدیدهای مثل «ازدواج سفید» ازدواج سفید در بستر جامعه اتفاق می افتد و ما از زوایای اخلاقی و قانونی آن غافل هستیم و با روایت کردن های ناقص و بدون کار کارشناسی شده و بدون نگاه های عمیق داریم به تئوریزه شدن آن دامن میزنیم چرا که متاسفانه ما به مسائل سیاسی تا حوزههای فرهنگی و اجتماعی توجه بیشتری می کنیم؛ در حوزه های فرهنگی و اجتماعی هم قبح زدایی از یکسری از مسایل مدام در حال تکرار است و این اتفاق جای تأمل دارد. به عنوان مثال اخیرا خانومی که بازیگر معروفی است و فیلم های خاص در آمریکا بازی می کند برای عمل زیبایی به تهران آمده بود وقتی از ایران می رود عکسی منتشر و در واقع حضورش در ایران را علنی می کند، رسانه ها هم می بینند این خبری است که بازدید دارد به همین دلیل منتشر می کنند و همینطور دست به دست بازنشر می شود؛ اما در پساپرده انتشار این اخبار یک قبح زدایی از مسایل اخلاقی اتفاقی میافتد و گفتن و شنیدن یکسری از مسایل عادی می شود. اینها مسایلی است که به نظر من در رسانه حال در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی با آن درگیر هستیم؛ با برخی مخصوصاً آنهایی که جنبههای سیاسی و بعضاً حقوقی دارند، بیشتر درگیریم و از بعضی ها مانند اتفاقاتی که در حوزه های اجتماعی و فرهنگی می افتد، غافل هستیم.
* با توجه به مشکلاتی که هم در جامعه و هم در رسانه از نظر اخلاقی وجود دارد و به آنها اشاره کردید؛ در شرایط و وضعیت فعلی راهکاری برای حل این معضلات وجود دارد تا اوضاع به وضعیت نرمال اخلاقی نزدیک شود؟
مقدم: چند مساله است که به فرآیند و مشکلاتی که دوستان اشاره کردند، می تواند کمک کند؛ اولین مساله اینکه همه رسانه های ما یک نظام نامه اخلاقی داشته باشند؛ نظام نامه اخلاقی باید مانند سوگند پزشکی باشد که حداقل یک بار، یک نفر در طول عمر خود یک متن را بخواند و بگوید که من خواندم. تحلیف قضات و نمانیدگان مجلس به همین صورت است، هرکدام به طور رسمی یک متنی را می خوانند؛ بعد شما میتوانید به او بگویید که تو این متن را خوانده بودی، این نکات هم در آن بود و قرار بود به آنها عمل کنید؛ به نظرم داشتن چنین متنی باید جزء قواعد باشد و جزو پرونده کاری هر شخصی قرار گیرد و افراد به آن متعهد باشند؛ نظام نامه اخلاقی میتواند رسانه را موظف کند که در داخل رسانه نیز به قوانین احترام بگذارد. هرچند اگر این متن هم نباشد باز ما باید متعهد به رعایت قوانین باشیم. در حال حاضر هر فردی در رسانه استخدام می شود، اصلاً کسی حوصله آموزش و تربیت ندارد. تعهد و نظام نامه اخلاقی که نداریم، از سوی دیگر حتی مسوولان رسانه ها تجربه های سی سال فعالیت خود را یک بار هم در اختیار خبرنگاران قرار نمی دهند؛ متأسفانه وقتی خبری منتشر شد و به مشکل برخوردیم تازه یادمان می افتد جلسه توجیهی بگذاریم.
از سوی دیگر رسانه ها در اطلاع رسانی به خبرهای مثبت توجهی نمی کنند و مانور روی خبرهای منفی بیشتر شده؛ به عنوان مثال من پزشکی را به شما نشان می دهم که همراه با دو نفر دیگر دارو به منطقه ای محروم می برد که فرماندار و پزشکی هرگز به آنجا نرفتند و افرادی که بیماری های بسیار معمولی مانند چشم درد و دندان درد دارند را درمان می کنند. رسانه ها به این نوع اخبار اهمیت ویژه ای نمی دهند اما مثلا به اخبار منفی بسیار توجه می کنند.
نکته بعدی شفافیت و مسئولیت پذیر بودن رسانه است؛ هر رسانه ای مطلبی منتشر می کند مردانه پای آن بایستد.
مساله بعد شناسنامه دار بودن رسانه هاست. گاهی می خواهیم با برخی از سایت ها تماس بگیریم، اما هیچ راه ارتباطی وجود ندارد؛ قسمت «ارتباط با ما یا درباره ما» وجود دارد اما یا خالی است یا شرحی فلسفی نوشته شده! شما هیچ شماره ای از مدیرمسوول و سردبیر پیدا نمی کنید.
محمدی: من در این مورد چند مورد را به صورت خلاصه می گویم؛ یکی بحث «آموزشهای عمومی» است؛ همه ما به عنوان اعضای جامعه باید آموزش ببینیم؛ به هر حال افراد جامعه باید آموزش ببینند و فرد به فرد اخلاق مدار باشند تا در سطح عمومی، از ادارات و بانک ها گرفته تا مدارس و رسانه ها شاهد رویکردهای اخلاقی باشیم.
مورد دوم به همان موضوعی بر می گردد که عرض کردم که رسانههای مهم برای رعایت اخلاق حرفهای از تدوین تا اجرا و نظارت پیمانی ندارند و در صحبت های اولیه دوستان بود که ما منشوری نداریم که به آن پایبند باشیم و این خلاء در رسانه ها وجود دارد. فکر می کنم باید دوستان و بزرگان رسانه بنشینند و یک مرامنامه اخلاقی تدوین کنند.
هر چقدر سطح عمومی سواد رسانه ای در مخاطب بالا برود طبیعتاً نوع تعامل رسانه هم با مخاطب به سطح بالایی خواهد رفت؛ در حقیقت مردم که استفاده کنندگان اصلی از رسانهها هستند در حاشیه امن بهتری قرار میگیرند و شرایط بهتری خواهند داشت. به نظرم به منظور ارتقای سطح سواد رسانه ای لازم است کارگاه های آموزشی در زمینه های مختلف داشته باشیم.
حرکت به سمت «شفاف سازی فعالیت رسانهای» از نکات بسیار مهمی است که می تواند در نهایت به ارتقای اخلاقی کمک کند و نهایتاً «واکنش رسانهها به اشتباهات اخلاقی رسانههای دیگر» باید باب شود بدین ترتیب که اگر اشتباه اخلاقی در رسانهای رخ داد با هم تماس بگیریم و یکدیگر را متوجه اشتباهاتمان کنیم. بدانیم رسانه هایی که رویکرد غیر اخلاقی دارند نه تنها حیثیت خود را خدشه دار می کنند بلکه باعث می شوند به طور کلی حیثیت «رسانه» خدشه دار شود. اگر احساس کنیم فارغ از محدودیت های شخصی و قانونی، هم صنفی هایمان هم مراقب ما هستند چون اعتبار حرفه برای آنها مهم است حتما رفتار بهتری خواهیم داشت. فکر میکنم اینها سازوکارهایی است که می تواند تا حدودی رسانهها را از آنچه هست، سالمتر کند.
عرب: فقط یک نکته دیگر اضافه می کنم و آن سواد رسانه ای است. به نظرم سواد رسانه ای بسیار مهم است؛ هر چقدر سطح عمومی سواد رسانه ای در مخاطب بالا برود طبیعتاً نوع تعامل رسانه هم با مخاطب به سطح بالایی خواهد رفت؛ در حقیقت مردم که استفاده کنندگان اصلی از رسانهها هستند در حاشیه امن بهتری قرار میگیرند و شرایط بهتری خواهند داشت. به نظرم به منظور ارتقای سطح سواد رسانه ای لازم است کارگاه های آموزشی در زمینه های مختلف داشته باشیم.
* مشی رسانه شما به منظور تقویت اخلاق در فضای جامعه چیست؟
مقدم: اصولی که در الف رعایت میشود، یکی احترام به دیدگاه های مخالف است. بالاخره هرکسی که یک رسانه ای دارد، به دنبال هدف هایی است و به دنبال این است که پیام های خود را منتقل کند؛ اما این پیامها بدین معنا نیست که قرائت های دیگر را به رسمیت نشناسیم؛ دیگران هم می توانند رسانه داشته باشند. اما به هر حال باید به بخشی از دیدگاه ها که با شما هم نظر نیستند احترام بگذارید.
نکته بعدی احترام گذاشتن به حقوق دیگران است؛ اگر مطلبی نوشتید و فرد مورد خطاب، جواب شما را داد، باید جوابیه یا توضیحات او را در رسانه ها منتشر کنید حتی می توان در قالب مناظره این دیدگاه های مختلف را برگزار کرد.
نکته بعدی اینکه حدالامکان به دام فضاهایی که برای ما ساخته می شود، نیفتیم. حدالامکان می گویم چون گاهی اوقات سخت است. همین فضای مجازی که در مورد آن صحبت کردیم گاهی اوقات موجب فریب ما می شوند. یادم هست چندین نفر، نامهای به نقل از آقای احمد توکلی خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی برای من در تلگرام فرستاده بودند، من هم چون در جریان بودم گفتم این نامه جعلی است. به همه دوستان حالا آموزشی یا دوستانه میگویم که فضای مجازی تنها یک سرنخ بیشتر نیست و برای ما که کار حرفه ای می کنیم، بیشتر از یک سرنخ ارزش ندارد، فضای مجازی نمی تواند ما را به منبع و حقیقت کامل برساند، این رسانه ها هستند که باید از هر مسیری که میتوانند به منبع برسند. نکته دیگر اینکه به اخباری که در فضای مجازی منتشر می شود نمی توان صد در صد اعتماد کرد؛ زمانی اخبار یک مدل حادثه پشت سر هم و به صورت زنجیره ای منتشر می شود، بعد که دنبال آن را می گیریم، می بینیم این اخبار از آرشیو سال های گذشته برداشته شده است.
نکته دیگر اینکه اگر نسبتی به کسی میدهیم قبل از آن مسیرهای تحقیق و بررسی را انجام داده باشیم. ما نباید مجموعه زیادی از آدمهای با هویت مثل پزشکان، معلمان و جمعی این چنینی را مورد تاخت و تاز قرار دهیم. البته حتما بخشی از این افراد خطا می کنند و ما هم تنها به همان بخش باید انتقاد کنیم. به عنوان مثال تقابل پزشک و رسانه که داشت اتفاق می افتد، بسیار خطرناک بود؛ فضا همینطور داشت سنگین تر و سنگین تر میشد. همه اینها نکاتی است که در مجموع باید رعایت بکنیم؛ در سایت الف هم بنای ما بر این است، البته ما هم مانند سایر رسانه ها از خطا مصون نیستیم اما اگر خطایی هم رخ دهد از عمد نیست.
محمدی: ما برای اینکه مرتکب بداخلاقی مطبوعاتی و رسانه ای نشویم، مصداق های بداخلاقی های رسانه ای را احصا کردیم که ۲۰ مورد را که الان به خاطرم می آید را به صورت تیتروار می گویم. یکی از مصداق های بداخلاقی رسانهای می تواند “سکوت” باشد! شما در جایی که نباید، سکوت میکنید و این بداخلاقی است.
“اطلاعات گزینشی” به منظور گمراه کردن یا تخریب اشخاص؛ “شایعه سازی” ، “دروغ”، “ندادن حق پاسخ به افراد”، “عدم اصلاح اشتباه”، “عدم ذکر منبع”، “القاء”، “عدم تطابق تیتر و متن” که بسیار در رسانههای زرد بیداد میکند، “باج گیری رسانهای”، “ورود به حریم خصوصی افراد”، “آبروریزی و استفاده از ادبیات نامناسب و غیراخلاقی در نقد کردن”، “توهین”، “اتهام و دستکاری مؤثر در عکس”، “ثبت لحظههای غیر واقعی”( فرض کنید یک نماینده مجلس دو ثانیه چشمش بسته است، بعد عکاس در همین لحظه عکسی از او بگیرد و بگوید در مجلس خوابیده است)، “عدم ذکر هشدار در برخی از تیترها”( اگر شما متنی دارید که حاوی عکسی است که برای کم سن و سال ها یا بیماران مناسب نیست، حتما باید هشدار دهید) و در آخر “عدم تطابق عکس و متن” همه و همه مصداق های بی اخلاقی هستند.
در عصر ایران هموراه سعی کرده ایم مرتکب چنین بی اخلاقی هایی نشویم البته عاری از خطا نیستیم.
عرب: مسلم است یکی از موثرترین راهها در توسعه اخلاق و همچنین مقابله با بداخلاقی در همه سطوح الگو سازی است خداوند پیامبر را اسوه اخلاق حسنه بعنوان الگو برای بشریت معرفی میکند راهبرد رسانه ما یعنی تابناک ارایه یک رسانه اخلاق مدار در حد الگو میباشد تمام تلاش دستاندرکاران سایت تابناک در همه سطوح رسیدن به این هدف در حوزه اخلاق است ومعتقدیم برای رسیدن به این هدف بایدمرتب مراقبت کنیم واشتباهاتی که خلاف این مسیر گاهی اتفاق می افتد راشناسایی واز تکرار ان جلوگیری کنیم رسانه مثل یک انسان اگر مراقب عمل ورفتار خودنباشد دچار عادات ناپسند وعادی شدن بعضی بداخلاقی ها می شود واین اغاز تنزل اخلاقی رسانه خواهد بود
تابناک بزرگترین نقص خود را کوچکترین تخلف از اخلاق میداند و در مبارزه با ان شدت عمل خواهد داشت مدیران تابناک در برخورد با بداخلاقی هیچ ملاحظه ای ندارند.
* به نظر می رسد سهم توجه به اخبار مذهبی یا دینی در رسانه ها ناچیز است، شاید یکی از علل آن همانطور که اشاره کردید نبود تحزب در کشور و اینکه رسانه ها بار نبود احزاب را به دوش می کشند، باشد؛ اما جامعه ما مذهبی است و اخبار مذهبی هم کم نیستند؛ چرا در رسانه های مکتوب و غیر مکتوب اخبار مذهبی کمرنگ هستند؟
مقدم: سوابق فردی و اعتقادی همه کسانی که در مجموعه های شناسنامه دار فعالیت می کنند، نشان می دهد که به مساله مذهب و دین توجه دارند، اما عملا مساله به گونه ای رقم می خورد که به دلایل مختلفی مخاطب اخبار غیر دینی را انتخاب می کند و رفته رفته با یک ویژگی هایی به شما می گوید که انتظارش از شما این است که به بخشی از نیازهای او پاسخ دهید و رفع باقی نیازها را از شما نمی خواهد. بنابراین به طور طبیعی ما یک قالب هایی خوردیم که برخی از آنها از توان فکری و نیروی انسانی ما خارج است و بخشی هم مخاطب از ما نمی خواهد، مخاطب طبعا اگر بخواهد بحث معارفی را دنبال کند باید یک سایت حوزوی قوی پیدا کند و پاسخشان را آنجا ببینند؛ ما می توانیم این نوع مطالب را بازنشر کنیم. پرداختن به اینگونه مطالب متخصصین خاص خود را می طلبد.
محمدی: نکته ای که آقای مقدم به آن اشاره کردند بسیار درست و فنی است، علاوه بر این من به بحث دیگری اشاره می کنم . شما اگر از هر طلبه ای که سال اول تحصیل اوست بپرسید چرا به حوزه علمیه آمدی؟ این آیه را می خواند که «چرا از هر شهری هجرت نمی کنند که دین خدا را یاد بگیرند و برگردند و به مردم یاد بدهند و انذار داشته باشند.» همین طلبه تا سال آخر درس حوزوی را می خواند، اما مدیرکل اداره ای می شود و درگیر امور اداری و بروکراسی و اشتغالات کاری می شود و در حقیقت از وظیفه اصلی خودش دور می شود. خب معلوم است که خلأ ایجاد می شود. بسیاری از روحانیون هم که در وعظ و خطابه هستند فقط به موضوعاتی مانند حجاب و کنسرت می پردازند و دغدغه های بنیادین را فراموش کرده اند. در صورتی که جوانان هزار مسأله دارند که حوزویان به آنها پاسخ نمی دهند؛ قضیه خیلی جدی تر از حجاب و این قبیل موضوعات است. الان حتی در مسائل مهمی مانند وجود و وحدانیت خداوند نیز شبهاتی بین تعداد قابل توجهی از جوانان وجود دارد و حوزویان باید به این شبهات پاسخ دهند. اگر این بحث ها توسط حوزویان با استدلال و منطق و زبان امروزی و گفت و گوی آزاد مطرح شود، رسانه ها بدان خواهند پرداخت و مباحث دینی هم در رسانه ها رونق خواهند گرفت ولی وقتی به جای مسائل روز دینی، تکرار مکررات صورت گیرد یا بعضا به جای همصحبتی و گفت و شنود، تحکم می شود، چه علاقه ای باید به اخبار دینی وجود داشته باشد تا مخاطب آنها را دنبال کند؟
عرب: پرسشگری کردن باید در بحث های دینی وجود داشته باشد، ما اگر در هر جایی انسانی را داشته باشیم که از صدق دلش صحبت کند قطعا آن کلام چون از دل و جان برآمده بر دل و جان می نشیند. من فکر می کنم ضروری است کسانی که در این عرصه منبر و خطابه دستشان هست و تولید محتوا می کنند یک بازنگری اساس در حوزه های مختلف داشته باشند. بالاخره امروز در عرصه خبر و رسانه، رقبای محصولات دینی به شدت و با قدرت و قوت دارند کار می کنند و فضا را به دست گرفتند، ما در عرصه دین داریم چه می کنیم! خبرهای دینی علاوه بر حالت سنتی باید قالب جدید هم داشته باشند؛ اما ما فقط می خواهیم یک بحث تکراری را مدام در قالب تکراری عرضه کنیم.