آیین رونمایی از کتاب «مسائل اخلاقی معاصر»
جلسۀ رونمایی از کتاب «مسائل اخلاقی معاصر» و انتشار دویستمین مقالۀ ترجمهشده در مجموعۀ خانۀ اخلاقپژوهان جوان در روز پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ در محل این مجموعه برگزار شد.
این گردهمایی صمیمانه در دو بخش تعریف شده بود: بخش اول رونمایی از کتاب «مسائل اخلاقی معاصر» اثر هینمن اخلاقپژوه نامدار انگلیسی بود. این کتاب توسط مترجمان این مجموعه به سرپرستی حجتالاسلام میثم غلامی، مدیر این مجموعه، ترجمه و با همکاری انتشارات ترجمان منتشر شد و از هفتۀ گذشته به بازار کتاب راه پیدا کرد.
بخش دوم این نشست نیز آیین رونمایی و انتشار مقالۀ شمارۀ ۲۰۰ در سایت خانۀ اخلاقپژوهان جوان بود. این مجموعه در دو سال گذشته که ترجمۀ مقالات کاربردی در حوزۀ فلسفۀ اخلاق را شروع کرده است، موفق به ترجمۀ ۲۰۰ عنوان مقالۀ علمی شده است.
آقای محمد یوسفلویی در ابتدای جلسه، گزارشی از فعالیتهای خانۀ اخلاقپژوهان به این شرح ارائه کردند: خانۀ اخلاقپژوهان جوان در سال ۱۳۹۳ توسط چند طلبه برای پر کردن خلأ علمیِ این حوزه راهاندازی شد. اولین افتخار این مجموعه ارتباطگرفتن با استادان مطرح حوزۀ اخلاق و فلسفۀ اخلاق بود که تا کنون در قالب ۱۵۰ جلسه شامل کلاس و دوره و کنفرانس عملی برگزار شده است. این مجموعه با ۶۵ استاد و بیش از ۹۰ دانشجو و طلبه بهطور مستقیم در ارتباط است و با تعداد بسیار بیشتری نیز بهصورت غیرمستقیم و مناسبتی ارتباط و همکاری دارد. در گام بعدی، مترجمانِ داوطلب و علاقهمند یا اعضای مجموعه دست به انتخاب و ترجمۀ مقالات علمیِ این حوزه زدند. ترجمه و انتشار این مقالات رویکرد ترویجی دارد. همچنین تا کنون ۱۲ جلد کتاب توسط این مجموعه ترجمه و منتشر شده است یا در دست انتشار است. آخرین کتاب منتشرشدۀ این مجموعه همین کتاب «مسائل اخلاقی معاصر» است و کتاب سهجلدیِ «ساکن سرزمین اخلاق» نوشتۀ شفرلاندو نیز که کتابی مهم و دست اول در این حوزه است در دست چاپ است و تا پایان سال منتشر میشود.
سخنان اساتید در جلسۀ رونمایی از کتاب «مسائل اخلاقی معاصر»
دکتر مهدی اخوان صحبت خود را با تشکر از میزبانان برنامه آغاز کرد. سپس با اشاره به عنوان کتاب گفت نکتهای که در نگاه اول به این کتاب به ذهن من رسید این بود که چرا آقای هینمن در عنوان کتابش عبارت «کاربردی» را استفاده نکرده است. چون محتوای کتاب مربوط به بخش اخلاق کاربردی از حیطۀ مباحث فلسفۀ اخلاق است و ممکن است کسی که به دنبال مباحث اخلاق کاربردی باشد نتواند از روی عنوان این کتاب، آن را در میان منابع این بخش بیابد.
نکتۀ دوم هم مقدمۀ کوتاه مترجمان برای این اثر است. برخلاف مقدمۀ مفصّلی که مثلاً خانم پورمحمدی در ابتدای کتاب «دربارۀ شر» نوشتهاند که بیش از ۱۰۰ صفحه مقدمه است و مرور خوبی بر کل ۲ جلد کرده است، مقدمۀ این کتاب مختصر است.
در ادامه، سرپرست مترجمان پاسخ دادند که ما هم مجبور بودیم حجم کتاب را خیلی بالا نبریم و هم خود نویسنده در پیشگفتار کتاب تاحدودی کار مرور و مقدمه را انجام داده است. آقای اخوان در ادامه گفت اگر نویسندگان را به دو دستۀ نویسندگان اهل فن و نویسندگان ترویجی تقسیم کنیم، هینمن از نویسندگان اهل فنی است که ارجاعاتش به موضوعات جانبی و مرتبط بسیار خوب و زیاد است، ازجمله ارجاع به سینما و فلسفه و… در آثار او بسیار قابلاستفاده است. آقای غلامی هم ارادت بجایی به هینمن دارند و روی آثار او کار شایستهای انجام دادهاند.
سپس پیشنهاد دادند گاهی میتوان همۀ مقالات یک مجموعه مقاله را ترجمه نکرد، بلکه به مقالاتی اکتفا کرد که برای شاید برای فارسیزبانان و ایرانیان مصرف و کاربرد داشته باشد. مثلاً موضوع آسانمرگی هنوز برای جامعۀ ما مسئله نیست. میتوان موضوعاتِ اینجایی و اکنونیِ جامعۀ خودمان را از بین مقالات مختلف گردآوری و در یک کتاب مستقل چاپ کنیم تا برای مخاطب فارسیزبان مصرفی و کاربردی باشد.
دکتر اخوان در پایان گفت: هنوز به محتوای این کتاب اشراف ندارم ولی با دید اوّلی سبک کتاب به کتاب قبلی هینمن که در این مجموعه منتشر شد نزدیک است و از پرسشهای بسیار خوبی در طول مباحث استفاده کرده است. منابع این کتاب هم برای پایاننامهنویسی و دستیابی به منابع دست اول بسیار مفید است و منابع خوبی به دست میدهد.
سخنران دوم این جلسه حجتالاسلام میثم غلامی، مدیر مجموعۀ خانۀ اخلاقپژوهان جوان و سرپرست مترجمان این کتاب بود.
غلامی گفت دیدن جمع علاقهمندان این حوزه در این گردهمایی خوشحالکننده است. ما اوایلی که خانۀ اخلاق را راهاندازی کردیم، آقای دکتر اخوان را به جمع محدود خودمان دعوت کرده بودیم و هیچ فکر نمیکردیم این مجموعه یک روزی بالنده شود و بزرگ شود، طوری که مهر سال آینده، دهمین سال تأسیس این مجموعه است. بسیاری از کسانی که همزمان با ما مجموعههایی راه انداختند متوقف شدند ولی کمتر مجموعهای مثل خانۀ اخلاق یا ترجمان توانست ادامۀ حیات بدهد و از آن نهال کوچک، به یک مجموعۀ ارزشمند و قدرتمند تبدیل شود.
او همچنین گفت: مسئلۀ هیجانانگیز بعدی برای خود من مقالات ترجمهشده در مجموعه است. ما اول که شروع به ترجمۀ مقالات ترویجی کردیم هم فکر میکردیم نهایتاً ۳۰ یا ۴۰ مقالۀ مفید برای کار وجود داشته باشد و هم دوستان ما گمان نمیکردند که علاقهمندان به فلسفۀ اخلاق بهصورت داوطلبی بتوانند در این زمینه با ما همکاری کنند اما بسیاری از بار این کار ارزشمند به دوش دوستداران و مترجمان داوطلبی مجموعه است.
همچنین افق دید ما نهایتاً ۴۰ مقاله برای ترجمه بود، ولی ما امروز بعد از ۲۰۰ عنوان مقاله میبینیم هنوز هم آثار خوبی هست که خلأ آنها در زبان فارسی احساس میشود. بعضی از مقالاتی که در این مدت منتشر کردیم هنوز هم تنها مقالات و منابع فارسی در زمینۀ خودشان هستند، مثل اخلاق معدن، یا اخلاق زیبایی دربارۀ جراحیهای زیبایی. اینها از معدود آثار فارسی در این زمینه است.
ما همچنین برای بیشتر خوانده شدن این آثار، گلچینی از مقالات را در قالب پروندۀ ویژه تدوین میکنیم و تا کنون ۶ پروندۀ ویژه منتشر کردهایم.
جناب غلامی در ادامه گفت: وضعیت فلسفۀ اخلاق در جامعۀ ما تاحدودی خوب شده؛ آیندۀ بهتری هم خواهد داشت و در گذشته وضعیت خوبی نداشت. خود من در سال ۸۹ که شاگردی دکتر محسن جوادی را در این زمینه شروع کردم و از آقای دکتر اخوان هم بهره میبردم، کتابی در این زمینه جز فرانکنا در دسترس نداشتیم و کتاب فارسی دیگری وجود نداشت. دکتر جوادی همین کتاب انگلیسی هنیمن را به ما توصیه کردند و کار روی این کتاب را از همان زمان شروع کردیم. اما امروز وضعیت بهتر از دیروز است. همین جناب امید کشمیری که از همدورههای ما هستند امروز فعال و قوی و باکیفیت در این زمینه فعالیت میکنند و امثال ایشان خلأها را پر میکنند. رشد موضوعات و رشتههای علمی به همین صورت اتفاق میافتد و این برای من ارزشمند است که مجموعۀ ما بتواند بخشی از این مسیر باشد.
بچههای خانۀ اخلاق موفق شدهاند ۲۰۰ مقاله ترجمه و منتشر کنند. انتشار این مقالات ابتدا هفتهای یک مقاله بود و الآن به هفتهای دو مقاله رسیده و در این دو سال حتی چند پروتکل چند ده صفحهای نیز ترجمه و منتشر شده است. دربارۀ موضوعاتی که به جامعۀ ایران اختصاص دارد و در نوشتههای دیگران یافت نمیشود هم نویسندگان مجموعه که از کارگاههای ترجمه، یادداشتنویسی و نویسندگی با ما مرتبط شدهاند باید در سال جدید دست به قلم شوند و گامهایی هم به سمت قلمزدن برداریم.
از انتشارات ترجمان هم تشکر میکنم که حوصله کردند و این کتاب قطور را کار کردند، چون امروزه کتابهای قطور برای ناشرها و همینطور برای بازار چندان جذاب نیست. کتاب بعدی ما هم کتاب «ساکن سرزمین اخلاق» از شفرلاندو است که ۳ جلد است و انشاءالله تا آخر اسفند با همکاری انتشارات امیرکبیر منتشر میشود.
در ادامۀ این گردهمایی، آقای موسوی از طرف انتشارات ترجمان دربارۀ کتاب و فرایند انتشار آن صحبت کرد. وی گفت: بهتر است که من دربارۀ ساختار این کتاب از دید ناشر سخن بگویم و تفاوت این اثر با کتابهای مشابه را شرح بدهم. تفاوتی این کتاب با کتب مرسوم حوزۀ فلسفۀ اخلاق این است که ساختار این کتاب ترکیبی از متنهای مختلف است. نقلقولهای این کتاب برشهایی از کتابهای کلاسیک این حوزه نیست، گاهی یک ستون یک روزنامه آورده شده، گاهی یک نامه است. این نقلها از متخصصان این موضوع ارائه نشده است، بلکه کابردیتر و مربوط به زندگی واقعی مردم است؛ زبان تخصصی ندارند و روایاتی از چالش اخلاقی مردم در هر موضوع هستند. اما این نقلها با یک مقدمه و مؤخره از نویسنده ارائه شده است. توان تألیفی هینمن در همین است که با یک مقدمۀ تفصیلی یک ذهنیت فنی و علمی برای مخاطب ارائه میکند و آن نقل در آن ساختار ذهنی مینشیند. پس در این کتاب هم روایت کاربردی داریم و هم چارچوب نظری.
رویکرد این کتاب این است که مباحث اخلاقی را در حیطۀ نظر متوقف نکند. بحث نظری از مسائل اخلاقی گاهی کنش اخلاقی را به تعویق میاندازد و به ما تابلوی ایست نشان میدهد تا زمانی که از بحث تئوریک فارغ شویم. اما این کتاب فوریت عمل اخلاقی را هم به ما نشان میدهد و موقعیتهای این افراد که روایت آنها ذکر میشود ما را به عمل سوق میدهد. در نتیجه، در نگاه اول شاید ساختار کتاب آشفته به نظر برسد، ولی اینطور نیست و آقای هینمن به این موضوع دقت داشتهاند.
ایشان ادامه داد: نکتۀ بعدی من دربارۀ فرایند تولید این کتاب است. در بازار امروز کتاب، ناشرها برای خود یک فرایند کمهزینه انتخاب میکنند. چون هزینۀ انتشار کتاب بالا رفته است ولی مخاطب نمیتواند هزینۀ زیادی برای آن بکند. در نتیجه تولید چنین کتابهایی با اینکه حداقلهایی از کیفیت را دارد ولی نهایتاً در بهترین حالت با کیفیت متوسط ارائه میشود. حتی گاهی ناشر هزینههایی از مترجمان دریافت میکند. این باعث میشود که ما در انتشارات ترجمان آثاری را انتخاب کنیم که ارزش هزینهکردن داشته باشند. این کتاب هم حدود ۴ سال پیش وارد فرایند تولید شد و دو بار مقابله و ویرایش شد و درنهایت بازخوانی شد. یکی دو سال هم وضعیت بازار نشر کار انتشار آن را به تعویق انداخت، ولی با تجربۀ من و از دیدگاه من، درنهایت این اثر با کیفیت فیزیکی خوب و قابلقبولی ارائه شده است.
در چنین موقعیتی که کتاب با وسواس انتخاب شده و برای چاپ باکیفیت آن هزینه شده است، جلب توجه مخاطب برای اقبال به آن مهم است. عمدۀ این زحمت هم به عهدۀ مترجمان یا حلقۀ اول مخاطبان این کتاب است. این کتاب جذابیتهایی برای عموم مخاطبان دارد و دستاندرکاران و مترجمان میتوانند در معرفی این کتاب مؤثر باشند. امیدوارم در مجموع از این کتاب راضی باشید.
در ادامه، آقایان ایزدخواه، اخوان و موسوی به هر کدام از مترجمان که در جلسه حاضر بودند یک جلد از کتاب را هدیه دادند و در ادامه نیز مقالۀ شمارۀ ۲۰۰ خانۀ اخلاق به دست دکتر اخوان در سایت این مجموعه منتشر شد و مترجم این مقاله، آقای حسین یعقوبی بهاختصار دربارۀ این مقاله گفت:
این مقاله با عنوان «وقتی نَفَسِ اخلاق میگیرد»، دربارۀ تأثیر آلودگی هوا بر افزایش بیاخلاقی در جامعه میپردازد. این مقاله بررسی کرده است که چگونه افزایش اضطرابی که در نتیجۀ الودگی هوا در مردم ایجاد میشود آنها را به ارتکاب جرایم و بیاخلاقیها سوق میدهد.
در پایان نیز استاد هومن پناهنده، ویراستار کتاب، در فضایی صمیمانه دقایقی دربارۀ کتاب صحبت کردند.ایشان گفت: من این کتاب را امروز کامل ورق زدم و تمام صفحات را دیدم و نکاتی هم یادداشت کردم. زحمت اصلی این کتاب با پدیدآورندگان آن بود و من بخش کوچکی از این کار بودم. ناشر هم بردباری به خرج داد و تأخیرهایی که بهسبب بیماری من در زمان کرونا پیش میآمد را تحمل میکرد.
جناب پناهنده افزود: اینکه من عهدهدار ویرایش این کتاب بودم موهبتی بود که سبب شد من این کتاب را خواندم. بعضی موضوعات اخلاقی مطرحشده در این کتاب، برای من تکاندهنده بود و میتواند برای ما موضوع گفتوگو باشد. مثلاً فصل سقطجنین برای من تکاندهنده بود. در این فصل تجربۀ و نامهنگاری یک مادر نقل شده که فرزندی معلول دارد و تصمیم او این بوده که فرزند معلولش را به دنیا بیاورد. خواندن این تجربه برای من شگفتانگیز بود.
او دربارۀ ترجمه گفت: ما باید فکری برای نوشتن بکنیم. در جامعۀ نویسندگان ما کاری برای آموزشِ نوشتن انجام نمیشود. ما خوب نمینویسیم و بهتبع نمیتوانیم خوب هم ترجمه کنیم. دیوید کریستال میگوید ترجمه مشکلترین کار است. لازمۀ این سخن این است که ترجمه از نویسندگی هم سختتر است. استدلال من برای حرف او این است که در نویسندگی، ما از ذهن خودمان مطلب را به کاغذ و از کاغذ به ذهن دیگری منتقل میکنیم. اما در ترجمه، باید از ذهن دیگری بگیریم و به ذهن خودمان منتقل کنیم، سپس از دیگری به ذهن خودمان به کاغذ و بعد به ذهن دیگری برود.
مشکل مترجمان فقط زبان مبدأ نیست. متأسفانه ما در نویسندگی به زبان مقصد هم مشکل داریم. ما معمولاً بر اساس این فرض مترجم را میپذیریم که او فارسی را میداند، ولی نباید این مسئله بدیهی شمرده شود. امروزه وضع بسیار بدتر هم شده است. گاهی استادان دانشگاه در رشتۀ ادبیات هم در متن ادبیات فارسی مشکل دارند.
ما باید فکری برای نویسندگیِ مترجمان بکنیم. من در یکی از تجربههایم در همکاری با گروهی از مترجمان، برای امتحان و آزمودن از آنها میخواستم که یک متن فارسی برای من بنویسند، در هر موضوعی که میخواهند. اینجاست که خیلیها رد میشوند! اگر کسی نتواند ذهن و سخن خودش را به فارسیِ خوب بنویسد، چطور میخواهد ذهن دیگری را بنویسد؟
جناب پناهنده دربارۀ کتاب هم در نکاتی ارزشمند گفت: شرایط تحقق و خلق چنین کتابی چیست؟ این کتاب حاصل گفتوگوست. من باید بتوانم بهراحتی دربارۀ موضوعی مثل سقط جنین حرف معقول بزنم و مانعی نباید بر سر راه من باشد. آن خانمی که بچۀ معلولش را سقط نکرده یا طرف مقابلِ او که با نظر او مخالف است، نهایتا محدودیت اخلاقی برای نظر مقابل تعریف میکند، نه محدودیت قانونی و جبری. در جامعهای که بتوان در موضوعات مسلّم هم گفتوگو کرد و حرف معقول زد، چه در رد و چه در اثبات، میتوان چنین آثار فکری ارزشمندی خلق کرد. اگر بخواهیم زور و قدرت و قانون را پشت سر یک طرف بنشانیم و به طرف دیگر اجازۀ طرح بحث ندهیم، گفتوگو شکل نمیگیرد.
وقتی بشود بهعنوان طرفین همتراز حرف زد، میتوان گفتوگو کرد و آن وقت ما میتوانیم خودمان در فضای فکری جامعۀ خودمان چنین متونی را از گفتوگوهایمان استخراج کنیم. این اثر فقط حاصل قلم نیست، بلکه حاصل گفتوگو است. این کتاب خیلی خوب و ارزشمند است و امیدوارم باعث بازشدن باب گفتوگو در این موضوع بشود.
در پایان نیز استاد پناهنده کیک دویستمین مقالۀ منتشرشده در خانۀ اخلاق را برش زدند و حاضران به صرف کیک و شیرینی مهمان خانۀ اخلاقپژوهان جوان بودند.