ابتدا به توضیح برساختگرایی اخلاقی میپردازم و ادعای من در پایان این جلسه این است که خیلی از سخنان ملاصدرا با برساختگرایی سازگار است و با مباحثی که در برساختگرایی هست بهتر میتوانیم معنویت و اخلاق در ملاصدرا را درک کنیم.
برساختگرایی اخلاقی هم در فرااخلاق و هم در اخلاق هنجاری مطرح میشود. برساختگرایان در اخلاق هنجاری میگویند ملاکی داریم برای حکم اخلاقی که با ملاک وظیفهگرایی و نتیجهگرایی متفاوت است. اما اکثر بحثهای برساختگرایی که امروزه در جریان است در حوزه فرااخلاق است.
میتوان برساختگرایی اخلاقی را چنین تعریف کرد که یک نظریه است که طبق آن هنجارهای اخلاقی بر اساس دیدگاه یا موضعگیری اخلاقی پیدا میشوند. به عبارت دیگر وقتی درست متوجه شویم که فاعل اخلاقی چه کسی است و در چه چارچوبی وظایف اخلاقیاش را انجام میدهد هنجار اخلاقی نماینان میشود. اصطلاح برساختگرایی را جان رالز مطرح کرد و او هم به کانت نسبت داده است. برساختگرایی نگرشی است که میان بحثهای دو نگرش واقعگرایی اخلاقی و ابرازگرایی اخلاقی مطرح میشود و برساختگرایان میگویند ما مثل ابرازگراها معتقدیم در اخلاق لازم نیست فرض کنیم واقعیت اخلاقی مستقل از ما وجود دارد و از این جهت که باورهای اخلاقی میتوانند صادق و کاذب باشند مانند واقعگرایان اخلاقی هستند. اما خود را در مورد واقعگرایی یا غیر واقعگرایی بیطرف میدانند.
برساختگرایی نظریهای گسترده است که به سختی میتوان میان انواع آن اشتراکی بیان کرد، اما من اشتراکی را میان همه برساختگرایان پیدا کردم این است که اصول پایهای اخلاق بر اساس فعالیت اخلاقی است. اگر متوجه شویم فاعل اخلاقی کیست میتوان از او اصول اخلاقی را در آورد. البته این به نسبیگرایی منجر نمیشود چون میگویند باید به چارچوب تصمیم اخلاقی توجه کنیم و از این اصول اخلاقی را استنباط کنیم.
برساختگرایی را میتوان بر اساس سه شاخه تعریف کرد؛ متافیزیکی، معرفتشناسی و … تقسیم کرد. به نظر من مهمترین بُعد کار برساختگراها معرفتشناسی است که چه طور توجیه کنیم چه کاری خوب یا بد است و چه کاری را باید یا نباید انجام دهیم.
اگر به سنتهای فلسفه اسلامی نگاه کنیم معرفت اخلاقی از نظر مسلمانان با چه نظریهای سازگار است؟ از سه جریان مهم فکری اخلاقی در میان مسلمانان میتوان نام برد؛ معتزله، اشاعره و فیلسوفان. هدف فیلسوفان حسن و قبح نبود بلکه کسب فضیلت بود. موضوعی که بین هر سه جریان فکری مشترک است زهد است که معتقدند اگر کسی واقعاً میخواهد اخلاقی شود باید سختی و ریاضت تحمل کند، چون هدف این است که کسب فضیلت کند ولی در زهد کسب معرفت اخلاقی هم هست. این دیدگاه برای هرسه جریان فکری مسلمانان وجود دارد.
اما ملاصدرا میگوید کلید رسیدن به سعادت درک نفس است. آدمی باید ریاضت بکشد تا خودش را خوب درک کند و وقتی عقل درست درک کند، صراط مستقیم را پیدا میکند. البته این خود نفس که پاک شده، صراط مستقیم است. این صراط یک واقعیت اخلاقی دینی مستقل از نفس نیست بلکه خود نفس صراط است. این جا دو عنصر مهم برساختگرایی نمایان میشود: وقتی در حکمت عملی تعقل میکنیم به معرفت اخلاقی دست پیدا میکنیم، و مبنای حقایق اخلاقی حکمت عملی است. یکی از منابع مهم صدرا در اخلاق رساله سه اصل است که در مورد سه ریشه بدیها بحث میکند: جهل نسبت به خود، دنیا پرستی، خود فریبی. رذیلتهایی که ملاصدرا معرفی میکند رذیلتهای عقلی هستند و این رذیلتهای اخلاقی نتیجه مشکلات معرفتشناختی است.
یکی از دلایلی که میتوان گفت ملاصدرا برساختگرا هست این است که در بحثی که ایشان در مورد سه رذیلت دارد، میخواهد نشان دهد کسی نمیتواند فاعل کامل شود وقتی یکی از این سه رذیلت را دارد. و این که موانع مانع میشود که فرد بتواند تصمیمگیری اخلاقی داشته باشد.
کاری که بنده در نوشتههایم کردم این بود که اول بررسی کردم بحث ملاصدرا در مورد معرفت نفس و جهل نسبت به نفس، و سعی کردم نشان دهم که چه طور ملاصدرا اشاره میکند که آنها که این رذیلتها را دارند در تصمیم اخلاقی دچار اشکال میشوند یعنی در فاعل بودن آنها تأثیر میگذارد و نمیتوانند فاعل واقعی شود. ملاصدرا در تمام بحثهای اخلاقیاش نمیگوید این فعل خوب است بلکه میگوید به انسان نگاه کنید و ببینید چه چیزی لازم است تا مزاج معنوی تنظیم شود که درست کار کند.
ملاصدرا هم مثل ارسطو قلمرو اراده ما را قلمرو عقل عملی تعریف میکند، عقل عملی صرفاً ابزار برای تصمیمگیری نیست بلکه راهنمایی برای زندگی اخلاقی است که چه طور میتوانیم از رذیلتها آزاد شویم و چه طور میتوانیم به فضیلت و معرفت برسیم، جهتی که به زندگیمان میدهیم از فعلهای جزئی مهمتر است و با این جهتها به سیرو سلوک و سفر معنوی میرسیم و آن مرحله از دنیا بالاتر است که فقط انفعالی است. و این تأکید ملاصدرا در مورد ابعاد فاعلی نفس برای پیدا کردن جهت معنوی و جلو رفتن در سفرهای به طرف خدا کلیدهایی هستند که به نظر من میتوان گفت یک برساختگرایی اخلاقی متعالی صدرایی است.
…