نباید مهربانی را دستکم گرفت؛ چه بسا کلید اخلاقی زیستن باشد!
ژان ونیه1 (۱۹۲۸-۲۰۱۹) در سال ۱۹۶۴، از یک مؤسسه قرنطینه و نگهداری از کمتوانان2 در فرانسه بازدید کرد. پس از آن، تدریس فلسفه در دانشگاه تورنتو3 را رها کرد و در شمال فرانسه خانهای کوچک خرید تا در آن با دو مرد کمتوان از تیمارستان آنجا زندگی کند. این اتفاق، آغاز کشتی4 (بر اساسِ نام کشتیِ نوح) بود که امروزه در ۳۵ کشور فعالیت دارد.
ونیه باور داشت خشونت و خشمِ کمتوانانی که در مؤسسهها قرنطینه میشوند، جزء شخصیت «بیماران تیمارستان» نیست، بلکه نتیجه شرایط زندگی روزمرهشان است. او خودش را بهوسیله ساختن خانههایی که در آنجا با مهربانی به کمتوانان عشق ورزیده میشد، وقف ساختن یک زندگی معنادار برای آنها کرد.
ونیه در نوشتههایش، تجربه زیستن با کمتوانان را برای همه افراد حاضر در آنجا، متحولکننده توصیف میکند. او میگوید خودش هم باید یاد میگرفت تا به جای رقابت، همدلی کند و صرفاً با دیگران همراه باشد، مخصوصاً با کسانی که نمیتوانند صحبت کنند. او میگوید کمتوانانی که از مؤسسهها به خانهها رفتند، از رنج و افسردگی به آسایش و اعتماد تغییر حالت دادند. «این را میتوان از حالات چهره و بدنشان تشخیص داد. وقتی نوعی حسِ تعلق و عضویت در “خانواده” پیدا میکنند، گویی اراده معطوف به زندگی درون آنها به جریان میافتد.»5 تجربهاش به او یاد داد که همزیستی با دیگران و حسِ در خانه بودن، برای بهروزی و سعادت ضروری است.
ژولیا کریستوا6 تجربه زندگی با «مشکلات عصبیِ» پسرش، دیوید، را داشت. مشکلاتِ دیوید به کمتوانیهای حرکتی، حسی، ذهنی و روانی انجامیده بود. همین مسئله باعث شد تا او حامیِ فعال حقوق کمتوانان در فرانسه و یکی از بنیانگذاران شورای ملی کمتوانی7 شود و به دولت فرانسه در زمینه سیاستگذاری در امور کمتوانان مشورت دهد. کریستوا در سال ۲۰۰۹ به ترازلی بروی،8 روستایی در شمال فرانسه، رفت تا ژان ونیه را ملاقات کند و یک روز کامل را با اعضای جمعیت کشتی سپری کند. این بازدیدِ کریستوا جرقه رد و بدل کردن نامه با ونیه را زد که در سال ۲۰۱۱ با عنوانِ نگاهشان سایههایمان را میشکافد9 چاپ شد. در آنجا، ونیه، سر و کار داشتن با کمتوانان را به نیکوکاری مسیحی ربط میدهد. از منظر او، این کار عشقورزی بین انسانهاست، نه صرفِ کمک به فقرا. کریستوا الگوی نیکوکاری را به هیچ وجه نمیپذیرد، زیرا این الگو کمتوان را به «ابژه مراقبت» بدل میکند (به جای اینکه سوژه مراقبت باشد). به عکس، او از تعامل و مواجهه به جای تلفیق و همانندسازی دفاع میکند. با این حال، طبقِ نامهها و نوشتههای رانیه، شکی نیست که منظور او نوعی اخلاق مهربانی است که به دنبال شکوفایی همگان از طریق تعامل و عشق است و نه آن نوع نیکوکاری که دیگری را به ابژه بدل میکند.
انسانگرایی جدیدِ کریستوا به این معنا است که با دیگران تعامل و همراهی کنیم و فردیت همه افراد را همان گونه که هستند، بپذیریم (و حتی به آن عشق بورزیم). این مفهوم مستلزم فهمی وسیعتر از انسانیت و همچنین خانه است.
عنوان نامههای آنها، نگاهشان سایههایمان را میشکافد، تلمیحی است به نمایشنامه ایولوف کوچک (۱۸۹۴) نوشته هنریک ایبسن که در آن یک پسرِ کمتوان غرق میشود. مادر این پسر بچه با نگاه کردن به چشممان او روحزده میشود، نگاهی که به «اعماق انسانیت او» نفوذ میکند. کریستوا به ونیه گوشزد میکند که نمایشنامه «دیدگاهِ ناکمتوانان [افراد عادی] به کمتوانان» را تغییر میدهد. «ایبسن به ما کمک میکند تا چشماندازمان را وارونه کنیم: این ایولوف است که به ما نگاه میکند. نگاه این بچه کوچکِ کمتوان است که اهمیت دارد. زیرا اوست که سایهها را خواهد شکافت.» لحظه جذاب نمایشنامه ایبسن برای کریستوا، وقتی است که مادر انسانیت خود را با نگاهِ پسر کمتوانش به او، به یاد میآورد.
کریستوا با تکیه بر تعامل این مادر با پسرش میگوید مواجهه با کمتوانان، توانایی به چالش کشیدن مفهوم سنتی انسانگرایی (اعم از خوانشهای مسیحی و دوره روشنگری) را دارد و میتواند الهامبخش نوعی جدید از انسانگرایی باشد که به جای عقل، بر عاطفه بنا شده است. انسانگرایی جدیدِ کریستوا به این معنا است که با دیگران تعامل و همراهی کنیم و فردیت همه افراد را همان گونه که هستند، بپذیریم (و حتی به آن عشق بورزیم). این مفهوم مستلزم فهمی وسیعتر از انسانیت و همچنین خانه است.
کریستوا ریشه واژه ethics [اخلاق] را ethos میدانست که در اصل به معنای جای خواب یا سرپناهِ معمولی است. زیستن با دیگران، حسِ بودن در خانه، یعنی جایی که به آن تعلق داریم را به وجود میآورد. داشتن جایی امن برای خوابیدن و استراحت (جسمی و روحی)، آسودن و پذیرفته شدن (همان گونه که هستیم)، جزء جداییناپذیری از این حسِ در خانه بودن و تعلق به آن است. همه به جایی امن نیاز دارند که خانه خودشان بدانند، جایی که در آن بخوابند و دوست داشته شوند.
آنچه ما را انسان میکند، چیزی نیست جز همزیستی با دیگران، پذیرایی از آنها در خانهمان، پذیرفتنشان (همان گونه که هستند) و تعامل عشقورزانه با آنها. انسانیتِ انسانها به ارتباطات عاطفی و وجوه معنابخش این ارتباطات است، نه تواناییهای زبانی، عقلی، ابزارسازانه و کالاساز آنها. همزیستی با دیگران یعنی آموختن مهربانی و عشقورزی به تکتک انسانها. زندگی و آثار ونیه، فراتر از مدارا با تفاوتها، ما را به پذیرش کمتوانی بهعنوان چیزی خواستنی و عشقورزیدنی وامیدارد. اذعان به سویههای سازنده توجه به منحصربهفرد بودن تکتک انسانها میتواند پادزهری باشد برای هنجارهای ارسطویی و دیگر مکاتب ناقص و ناکامل بدیل آن.
طبق دیدگاه ونیه، از زیستن با کمتوانان میآموزیم که بودن (نه صحبت کردن یا حتی گوش دادن) با دیگران است که به زندگی آنها و همراهانشان معنی میبخشد. ارتباط عاطفی با دیگران از زبان، اندیشه و عقل به مراتب عمیقتر است و برای بقا و شکوفایی، کاملاً اساسی و ضروری است. همزیستی با دیگران به معنای آموختن عشق به فردانیت آدمهاست.
ژان ونیه از طریق زندگی و آثارش، اخلاق مهربانی را به ما یاد داد. با این همه، مهربانی را نباید به مراقبت فروبکاهیم، گرچه مراقبت کردن میتواند بیانی دیگر از مهربانی باشد. این اخلاق مهربانی نوعی بودن و میل به دیگری است، نه صرفاً مجموعهای از اعمال و حتی نیاتِ خاص نسبت به دیگری.
همزیستی با دیگران، پذیرفتن آنها (همان گونه که هستند، نه آن گونه که جامعه از آنها میخواهد که باشند) و تعامل با آنها، تجربههایی تحولآفرین هستند. این اصلی است که ژان ونیه را به انجام پروژه کشتی برانگیخت. زندگی و آثار ونیه ما را دعوت میکند تا افزون بر داراییهایمان، قلبهایمان را هم از طریق مهربانیِ همزیستی با دیگران سهیم شویم.
پی نوشت
- Jean Vanier ژان ونیه (۱۹۲۸-۲۰۱۹) فیلسوف، الهیدان و فعال اجتماعی کانادایی بود که برای بهبود وضعیت کمتوانان ذهنی (Intellectual) و رشدی (Developmental) تلاشهای بسیاری کرد.
- disabled
- University of Toronto
- L’Arche
- Vanier, Jean. 1992. From Brokenness to Community. The Wit Lectures Harvard Divinity School. New York: Paulist Press, p. 15
- Julia Kristeva فیلسوف، منتقد ادبی، روانکاو و… بلغاری-فرانسوی است.
- Conseil national d’handicap (National Disability Council)
- Trosly-Breuil
- Leurs regards perce nos ombres (Their Look Pierces our Shadows)
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است، و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز، و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد، کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته حال و آینده، شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد، تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی، و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد، در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها، و شرایط سخت تایپ به پایان رسد و زمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی، و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.