
خلاصهای از مقالۀ «الزامیبودن کمک به فقرا از منظر اخلاقی و اسلامی با توجه به بحرانهای زیستمحیطی قرن اخیر»
خلاصۀ مقالۀ «الزامیبودن کمک به فقرا از منظر اخلاقی و اسلامی با توجه به بحرانهای زیستمحیطی قرن اخیر»
عموماً فقیرترین کشورها از پرجمعیتترینها هستند، با توجه به وضعیت فعلی کرۀ زمین و تأثیر افزایش جمعیت بر آن، آیا کمککردن و تضمین بقای تمام افراد در این کشورها ضرورتی اخلاقی است؟ در این مقاله، ضمن بررسی نظر مخالفان کمک، از دو منظر اخلاقی و اسلامی به این موضوع پرداخته شده است.
جمعیت جهان رو به افزایش است و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۵۸ به دهمیلیارد برسد. بیش از ۶۵۰ میلیون نفر در جهان دچار فقر مطلق هستند. یکی از علل گسترش فقر در کشورهایی با اقتصاد ناپایدار، رشد مهارناپذیر جمعیت است. کشورهای فقیر در ایجاد رفاه برای جمعیت فعلی خود و تأمین نیاز فقرا، ناتوان هستند.
با رشد ادبیات جهانیشدن در قرن اخیر، کاستن از درد و رنج انسانها و برخورداری تمام انسانها از نیازهای اولیه، به مؤلفههای اساسی دوران ما تبدیل شده است.
الزامیبودن کمک به فقرا در تمام نحلههای اخلاقی و ادیان ابراهیمی مورد توجه بوده، اما برخی پژوهشگران کمککردن به فقرا را اخلاقی نمیدانند؛ زیرا موجب تسریع در نابودی زمین و ازبینرفتن تمام گونههای جانوری و گیاهی میشود. بنابراین باید جلوی افزایش جمعیت را گرفت.
ازآنجاکه بخش قابلتوجهی از مسلمانان در کشورهای پرجمعیت فقیر زندگی میکنند، لازم است علاوهبر دیدگاههای اخلاقی غربی، این مسئله از نگاه اسلامی نیز بررسی شود.
کمککردن بهمثابۀ نابودی زمین
گرت هاردین ازجملۀ اولین مخالفان کمک به فقراست. او یک آزمون فکری طراحی کرد و از مخاطبان خود خواست تصور کنند تمام جهان یک اقیانوس بزرگ است و در آن صرفاً یک قایق با ظرفیت شصتنفر وجود دارد. پنجاهنفر داخل قایق و صدنفر درحال غرقشدن هستند. با ایدۀ اخلاق مسیحی یا مارکسیستی باید تمام ۱۵۰ نفر را سوار کنیم و همگی غرق شویم.
دومین راه این است که دهنفر دیگر سوار کنیم و ایمنی کشتی را به خطر بیندازیم. سومین و معقولترین راه از نظر هاردین این است که آن صدنفر را در اقیانوس رها کنیم. وی سیاستهای حامی افزایش مهاجرت را نیز مخرب و آسیبزا میداند. گرت هاردین در دو محور استدلالهایی را مطرح میکند.
محور دوم؛ کمکها باعث افزایش فساد و تنپروری میشوند. جامعۀ جهانی برای تشکیل و حفظ ایدههای «بانک جهانی غذا» و «انقلاب سبز» بسیار تلاش کرد. اما بهنظر هاردین برخلاف ظاهر فریبندهشان اتفاقاً باعث میشوند به فقرا، کشورهایشان و جهان بیشتر آسیب برسد.
چرا برخی باید ذخیره کنند و برخی با عنوان «اضطراریبودن شرایط» یا «بحران فعلی» صرفاً بهره ببرند؟ این کار باعث بیمسئولیتی بیشتر حاکمان کشورهای فقیر شده و خیال مردم را راحت میکند که حتی در بحرانیترین شرایط دست از زادوولد برندارند.
محور اول؛ کمکها باعث افزایش بیرویۀ جمعیت میشوند. اگر هرکدام از کشورهای ثروتمند را یک قایق نجات در نظر بگیریم، فقیران یا میخواهند وارد این قایقها شوند یا بخشی از ثروت افراد داخل قایق را مطالبه کنند. درصوتیکه هر قایق ظرفیت محدودی برای حمایت از جمعیت درون خود دارد.
بااینحساب، ایدۀ انقلاب سبز (که باعث میشود کشورهای فقیر بعد از تجهیزشدن ازسوی کشورهای ثروتمند، خودشان به تولید محصول دست بزنند و رفتهرفته کمبود غذاییشان را رفع کنند)، از نظر هاردین باید بهمثابۀ یک طرح مناسب تلقی شود. اما او این طرح را هم قابلقبول نمیداند؛ زیرا موجب تخریب زیستبوم میشود.
نقد و تحلیل آراء مخالفان کمک
جدیترین نگرانی مخالفان کمک، مسئلۀ رشد بیرویۀ جمعیت، کمبود منابع زمین و ایجاد فساد و تنبلی در کشورهای فقیر است. محققان بسیاری به مخالفت با آراء هاردین پرداختهاند. برخی فیلسوفان مانند پیتر سینگر استدلال کردهاند برای تعریف آنچه از نظر اخلاقی خوب است، معیار ساده و کارآمدی وجود دارد و آن تولید سود بیشتر و جلوگیری از ایجاد رنج بیشتر برای افراد است. بنابراین زمانی کمک به فقرا اخلاقی است که باعث کاهش رنج عمومی و افزایش خوشبخی شود.
پیتر سینگر معتقد است جهان برای تغذیۀ جمعیت خود غذای کافی تولید میکند و میتواند چندین برابر وضعیت فعلی نیز تولید کند. آنچه مانع غذارسانی به تمام انسانهاست، اختصاصدادن مقدار زیادی زمین برای تولید غذای دام، تبدیل دانه به سوخت سبز، محصولات غذایی لوکس گلخانهای و… است.
ازطرفدیگر، رشد جمعیت معلول فقر است، نه علت آن. افراد بسیار فقیر علاوهبر نداشتن آگاهی، به وسایل پزشکی و بهداشتی برای کاهش باروری دسترسی ندارند. بنابراین دلیلی بر مخالفت با کمک به کشورهای فقیر وجود ندارد؛ بلکه باید در نوع کمک بازنگری شود.
مثلاً اختصاصدادن منابع بیشتر برای آموزش یا ارائۀ خدامت پیشگیری از بارداری. نگرانی دوم مخالفان کمک، افزایش فساد در ساختار حاکمیت کشورهای فقیر بود. راهحل یافتن راهی است که بتوان از طریق آن بیشترین کمک را به مردم و کمترین حمایت را از دولتهایشان کرد.
دیدگاه اسلام
اسلام فقر را زمینهساز فساد در جامعه میداند. در قرآن بیش از هفتادبار از کلمۀ انفاق استفاده شده و در اسلام مصادیق عینی کمک و زمان و شرایط پرداخت معین شده است. کمککردن به نیازمندان امری همیشگی بوده و اختصاص به اغنیا ندارد. کمککردن معاملهای میان فرد کمککننده و خداوند است. بهنظر میرسد ایدۀ کمکنکردن به فقرا برای حفظ زمین، در اسلام جایی ندارد.
با وجود این، بحرانهای زیستمحیطی یکی از واقعیتهای عصر حاضر است. همانطور که وظیفۀ کمک به فقرا بر دوش ما گذاشته شده، وظیفۀ حفظ و مراقبت از زمین و منابع آن نیز به ما سپرده شده است. اگر اثبات شود رشد بیرویۀ جمعیت باعث ازبینرفتن زیستبوم شده و امت اسلامی را ضعیف و نیازمند میکند؛ بهنظر میرسد از نگاه اسلامی نیز مخالفتی با کنترل جمعیت وجود ندارد.
مخالفان کنترل جمعیت در جوامع اسلامی دلایلی ذکر کردهاند؛ از جملۀ آن، ترک زادوولد دخالت در کار خداوند بوده و بهمثابۀ بیاعتمادی به خداوند است. همچنین افزایش جمعیت باعث قدرتیافتن مسلمانان میشود. موافقان معتقدند اعمال برخی سیاستها دخالت در امور الهی نیست.
همچنین آیات بسیاری انسان را از اسراف برحذر داشته، زیادی اموال و فرزندان بهعنوان بلا و آزمایش ذکر شده است. میان فقهای شیعه اختلاف وجود دارد؛ عدهای معتقدند در شرایطی که مصالح اجتماعی اولویت یافته باشد، تولیدمثل در تزاحم با حفظ جامعۀ مسلمین قرار میگیرد و امر مهمتر ارجحیت مییابد.
اگر بپذیریم کنترل جمعیت امری معقول برای پیشگیری از عواقب مخرب بعدی است، اینکه چهکسی میتواند مجوز بدهد، محلاختلاف است. درنهایت، مسئلۀ کمک ابهامات زیادی دارد و بحثبرانگیز است. ما وظیفه داریم کمک کنیم و راههای بهتری برای آن بیابیم.
