معناشناسی علامه حلی از مفاهیم حسن و قبح اخلاقی
معناشناسی مفاهیم اخلاقی، بداهت و تعریفپذیری یا تعریفناپذیری آنها از زمره مباحث فلسفه تحلیلی اخلاق است. در این مقاله تلاش کردهایم تا با تکیه بر معناشناسی فیلسوفان تحلیلی اخلاق معاصر از مفاهیم اخلاقی، دیدگاه علامه حلی را به عنوان یکی از متکلمان امامیه که بیش از دیگران به مباحث فلسفه اخلاق پرداخته است، توضیح داده و بررسی کنیم.
اگرچه علامه حلی مانند آدامز از فیلسوفان تحلیلی اخلاق معاصر، مفاهیم خانواده «ارزش» را از مفاهیم خانواده الزام «تفکیک» نکرده است، ولی مانند جورج مور مفاهیم اخلاقی را بسیط و در نتیجه، غیر قابل تعریف حدی میداند. البته، برخلاف مور که تنها مفهوم خوب اخلاقی را غیرقابل تعریف میداند، اولاً هر دو مفهوم «خوب» و «بد» یا حسن و قبح را بدیهی و غیر قابل تعریف میداند، ثانیاً به مدد مفهوم «استحقاق ستایش و نکوهش» از آنها تعریفی رسمی ارائه داده و معتقد است که این نوع تعریف، منافاتی با بداهت آنها ندارد. همچنین، وی همچنین مفاهیم «خوب» و «بد» اخلاقی را از خوب و بد زیباییشناختی جدا کرده و تا حدودی، به تمایز جان لاک میان کیفیات اولیه و ثانویه نزدیک شده است.
مقدمه
فلسفه تحلیلی اخلاق معاصر از دو بخش «فرااخلاق» و نظریههای اخلاق «هنجاری» تشکیل شده است. نظریههای اخلاق هنجاری مانند نظریههای وظیفهگرا، غایتگرا و فضیلتگرا به ارائه شرائط لازم و کافی برای توجیه رفتارها و رویهها یا ملکات اخلاقی میپردازند، بدان معنا که به مدد آنها میتوان رفتارها و رویهها یا ملکات اخلاقی خویش را توجیه کرد و درباره آنها در دیگران داوری اخلاقی کرد.
اما در فرااخلاق به ۱) معناشناسی مفاهیم اساسی اخلاق مانند «حسن و قبح» یا «خوب و بد» یا «درست و نادرست» اخلاقی، ۲) وجودشناسی ارزشهای اخلاقی و سنخ وجودی آنها و ۳) معرفتشناسی گزارههای اخلاقی و اعتبار و ارزش معرفتشناختی آنها پرداخته میشود.
ویلیام کی فرانکنا معتقد است که در معناشناسی مفاهیم اخلاقی، نه تنها باید ارزش اخلاقی (خوبی و بدی اخلاقی) را از الزام، درستی و نادرستی اخلاقی تشخیص داد، بلکه باید آن را از ارزش غیراخلاقی نیز تفکیک کرد. به همین جهت، در معناشناسی مفاهیم اخلاقی اولا مفاهیم اخلاقی مانند «خوب و بد» یا «درست و نادرست» اخلاقی از همدیگر متمایز میشوند، ثانیا این مفاهیم از مفاهیم همانند خویش در حوزههایی غیر از اخلاق تفکیک میشوند، زیرا مفاهیم «غیر اخلاقی» یعنی مفاهیمی که با اصول اخلاقی ناسازگارند، متفاوتاند. بنابراین در معناشناسی مفاهیم اخلاقی، علاوه بر ایضاح مفاهیمی از قبیل «خوب و بد» اخلاقی در گزارههای اخلاقی مانند «احسان به دیگران خوب است» به امکان تعریف یا عدم امکان تعریف آن مفاهیم پرداخته، آنها را با مفاهیم مشابه در حوزههای غیراخلاقی مانند «خوب» در گزارهای مانند «رنگ این دیوار خوب است» بررسی و مقایسه میکنند.
درباره معناشناسی مفاهیم اخلاقی در فلسفه اخلاق تحلیلی معاصر، دو دیدگاه کلی «معناداری» و «بیمعنایی» مفاهیم اخلاقی وجود دارد. بیشتر فیلسوفان از معناداری مفاهیم اخلاقی دفاع میکنند، ولی فیلسوفانی مانند دیوید هیوم، برتراند راسل، آی. ای. ریچاردز و ای. جی. آیر از مدافعین بیمعنایی این مفاهیماند و معتقدند که آنها یا صرفا بیانکنند احساسات و عواطفاند یا مانند رابرت استیونسون بر این باورند که بیانکننده نوعی توصیهاند. دیدگاه معناداری مفاهیم اخلاقی به دیدگاه طبیعتگرایی یا تعریفگرایی و طبیعتناگرایی یا شهودگرایی مفاهیم اخلاقی تقسیم میشوند.
…