مسیر تحول اخلاقی در تفسیر المیزان
ادوار نخستین عرفان مسلمین با ارائه طرحهای متعددی در عرصه سلوک همراه بوده است، ولی در دورههای اخیر توجه چندانی به این مقوله دیده نمیشود. علامه سید محمد حسین طباطبایی به عنوان اندیشمندی جامع و کم نظیر، توجهی ویژه به این مقوله داشته و در ضمن درسهای سلوکی و مباحث تفسیری به این موضوع پرداخته که گفت وگوهای اخیر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله تلاش دارد تا طرحهای علامه در تفسير الميزان را در پرتوی گفتههای دیگر ایشان در این کتاب و دیگر کتابهایشان، تحلیل کند. پیشینه این نگاه را باید در نوشتههای منسوب به بحرالعلوم و پیشتر از آن، در کتاب مواقع النجوم یافت. در این بررسی تحلیل محتوای نظر علامه، به تفسیر ایشان از آیات مورد استشهاد و درسهای کتاب لب اللباب توجه شده است. در ارزیابی نظرات و مستندات افزون بر بهره گیری از روایات و آیات وارده در بحث اسلام و ایمان، به چگونگی استنباط از آیات و قوت و ضعف آن توجه شده و با پرهیز از ایرادات نقضي، تلاش شده تا تحلیلهای متفاوتی از آیات مورد استناد به دست داده شود. حاصل این بررسی کوتاه، ارزیابی انسجام و اتقان دو طرح علامه و مستندات آن و همچنین ترسیم برخی نقاط قوت و ضعف طرحهای تودرتوی اسلام و ایمان است.