مراقبت و معنا
معرفی کتاب
زیاد پیش میآید که هنگام وداع با عزیزان، پس از خداحافظی، به آنها بگوییم «مراقب خودت باش». این عبارت معمولا معادل همان خداحافظ است، با چاشنی قدری عاطفه و احساس، برای این که نشان بدهیم به دیگری اهمیت میدهیم و سلامت و سعادت او برایمان مهم است.
برخی از کلمات و عبارات از فرط استعمال معنای آنها به نظر ما واضح و روشن میآید، ولی با قدری درنگ متوجه میشویم درک روشنی از معنای آنها نداریم. این مشکل وقتی بیشتر خود را نشان میدهد که عبارات مذکور به نحوی نشانی از عواطف و احساسات با خود داشته باشند. دلایل زیادی وجود دارد که توضیح میدهند چرا وقتی سخن از عواطف به میان میآید درک ما چنین تار و مبهم میشود که موضوع بحث ما نیست، بلکه سخن بر سر یکی از مصادیق این ابهام یعنی درک ما از معنای مراقبت به مثابه یک مفهوم قدیمی و پرکاربرد است.
سقراط، حکیم یونانی، حدود چهارصد سال قبل از میلاد مسیح، وظیفه دشوار تعریف مفاهیم بنیادین و پرکاربرد در جامعه را بر عهده فلاسفه گذاشت. با این حال تا قرن بیستم کمتر کسی ضرورت روشن کردن معنای واژه مراقبت را دریافته بود.
در قرن بیستم هایدگر، متأثر از اندیشههای کیرکگارد درباره «دلمشغولی»، از مفاهیمی چون دلمشغولی (concern/ Besorge) و پروا/ مراقبت (care/ sorge) برای بیان حیثیت ربطی در-عالم-بودن دازاین استفاده کرد و آن را در قلب نظریه خود نشاند. اصطلاح پروا/ مراقبت در اندیشه هایدگر در ساحتی وجودشناسانه، انتزاعی، و برای توصیف ساختار اساسی وجود انسان به کار رفت و گرچه بینشهای مهمی را در اختیار متفکران دیگری که از مراقبت/ پروا سخن گفتند قرار داد، خود به شکلی انضمامی و با نگاهی اخلاقی به آن نپرداخت.
نگاه هایدگری به مفاهیمی چون دلمشغولی و پروا/ مراقبت، پس از او، در اندیشههای فلاسفهای چون ایمانوئل لویناس و ژاک دریدا و در بحث از مفهوم «دیگری»، از منظری کاملا اگزیستانسیال، ادامه و به اخلاق راه یافت. در عین حال انتشار وسیع اندیشههای هایدگر و ورود آنها به روانشناسی نزد کسانی چون اریک اریکسون و رولو می نیز باعث شد این اصطلاح از بعدی انضمامیتر و در هر دو معنای مرتبط اما متفاوت دغدغه/ دلمشغولی و مراقبت/ تیمارداری موردتوجه واقع شود.
…