مبادی اخلاقی بعثت؛ پیشفرضهای اخلاقی پذیرشِ دعوت پیامبر اکرم (ص)
مقدمه
بعثت پیامبر اکرم (ص) معمولا به عنوان واقعهای معنوی توصیف شده است که به اراده الهی به وقوع پیوسته و مبدأ شکلگیری اسلام بوده است. دو سوی اصلی این واقعه یکی خداوند است و دیگر پیامبر اکرم (ص)؛ خداوند با اراده الهیاش و پیامبر اکرم (ص) با حسن خلق و مجاهده و ایثارش. در میراث کلامی و نیز تاریخی مسلمانان کمتر به عنصر سوم در بعثت، یعنی مردم و مخاطبان پیامبر اکرم (ص) – به عنوان کسانی که دعوت پیام به اسلام را پذیرفتهاند – توجه شده است و معمولا خداوند و پیامبر مورد تأکید قرار گرفتهاند. پرسش اصلی این مقاله این است که زمینههای اخلاقی مردم و اصول اخلاقیای که در نهاد آنان و جامعهشان قرار داشته، چه نقشی در پذیرش بعثت از سوی آنان داشته است.
آثاری که به مسئله بعثت در رابطه با اخلاق پرداختهاند، تا حد زیادی بر حدیث «ِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» تمرکز کردهاند. در این آثار، عمدتا مکارم الاخلاق توصیف شده است و هدف بعثت نیز تکمیل مکارم الاخلاق بیان و عنوان شده است. جدا از بحثهایی که در کتابهای حدیثی و اخلاقی عالمان مسلمان در باب بعثت وجود دارد، مقالاتی نیز در سالهای اخیر منتشر شدهاند که به رابطه بعثت با اخلاق پرداختهاند. شاید نزدیکترین مقاله به آنچه ما در این جستار در پی آنیم، مقاله «پیامبر اکرم (ص) و شیوه گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی» باشد. این مقاله با بررسی دادههای تاریخی، در پی ارائه طرحی برای «توسعه» با عنوان «نظریه محتوای باطنی انسان» – ملهم از تحولات عصر بعثت – است. بر این اساس، پیامبر با تغییر آرمانهای جامعه عربی و از طریق اصل دعوت، با استفاده از شیوههای حکمت، موعظه و جدال نیکو، توانست انسانها را به تعالی برساند و این تعالی سبب توسعه آن جامعه شده است.
مقاله دیگری با عنوان «بعثت، رمز و راز جاودانگی اخلاق» – با محوریت حدیث مکارم الاخلاق – تلاش میکند مکتبی اخلاقی با عنوان «مکتب اخلاقی بعثت» را معرفی کند که با تکیه بر آن، میتوان نیازهای بشر را در همه اعصار پاسخگو بود. همچنین مقاله «بعثت پیامبر اعظم و تأثیر آن بر فرهنگ مردم جزیره العرب» در پی اثبات آن است که محتوای فرهنگ جاهلی، فاقد افکار و هنجارهای اخلاقی متعالی بوده است و علت بعثت پیامبر در «میان اعراب و در عربستان» نیز این بوده که «فاسدترین مکان در زمین آن نقطه بوده است». جستار «رابطه دوسویه بعثت و مکارم اخلاق» نیز در پی این است که هدف بعثت را در اکمال و اتمام مکارم اخلاق منحصر سازد. اثبات این انحصار – با استفاده از مقدمات انسانشناختی – مستند به آیات قرآن و احادیث است.
اما در نوشتار حاضر، تلاش میکنیم تا نشان دهیم که پذیرش دعوت پیامبر اکرم (ص) از سوی مردم، در گرو وجود ارزشهای اخلاقی در بین مردم پیش از بعثت بوده است. از این رو، نشان میدهیم ضمن آنکه ارزشهای اخلاقی در جامعه جزیره العرب وجود داشته، اما کمرنگ شدن آنها موجب شده است تا پیامبر اکرم (ص) با بعثت خود در پی اهتمام و رواج درباره آنها برآیند؛ برخلاف این باور رایج که پیش از اسلام اعراب هیچ باور و بهرهای از اخلاق و احترام به اصول اخلاقی نداشتهاند، ادعای این مقاله این است که اساسا بدون وجود این ارزشها، تحقق عملی بعثت و پذیرش اسلام از سوی مردم ناممکن بوده است.
۱. بعثت و جبنههای اثباتی و ثبوتی آن
هنگامی که درباره شکلگیری دین اسلام سخن میگوییم، نخستین مفهومی که به ذهن ما متبادر میشود، مفهوم «بعثت» است. معنای لغوی بعثت، برانگیختن است و معنای اصطلاحی آن عبارت است از نهادن مسئولیت نبوت، رسالت و امامت بر عهده یک فرد از سوی خداوند که به او پیامبر، نبی یا رسول گفته میشود. این معنای اصطلاحی برگرفته از برخی آیات قرآن کریم است: «و در حقیقت، در میان هر امتی فرستادهای برانگیختیم [تا بگوید:] خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید». بر اساس این مسئولیت، پیامبر از سوی خداوند مأمور میشود تا مردم را به رستگاری دعوت کند و آنها را به طریق چگونه زیستن برای دستیابی به خیر و سعادت آگاه سازد. اگر بعثت را داری دو جبنه ارتباط خداوند با پیامبر و ارتباط پیامبر با مردم در نظر بگیریم، در بحثها و کتابهای اعتقادی، معمولا به جبنه اول توجه شده است. ارتباط خداوند با پیامبر را میتوان به عنوان «جبنه ثبوتی بعثت» در نظر گرفت و ارتباط پیامبر با مردم را به عنوان «جنبه اثباتی بعثت». معمولا در معرفی و شناخت بعثت، آنچه به ذهن ما متبادر میشود چند و چون مسئولیت پیامبری و رابطه پیامبر با خداوند است که همان جبنه ثبوتی بعثت است.
…