روانشناسی اخلاقی غزالی
مقدمه
روانشناسی اخلاقی شاخهای از پژوهش اخلاقی است که به بررسی حالتهای روانی مرتبط با اخلاق میپردازد. مسائلی مانند نیت و انگیزه، عواطف و احساسات، اراده و گرایشهای اخلاقی که ارتباط نزدیکی با هنجارهای اخلاقی دارند در این رشته بررسی میشود. به علاوه مسائل مهمی مانند چگونگی تربیت اخلاقی و تهذیب نفس و استقلال فرد در تصمیمگیری اخلاقی هم در اینجا مطالعه میشوند.
موضوعات روانشناسی اخلاقی همزمان در دو رشته از معرفت بشری که از روشهای متفاوتی در کسب معرفت مدد میگیرند، پیگیری میشوند. یکی روانشناسی که بیشتر خصلت تجربی دارد و دیگری فلسفه که رویکرد نظری و مفهومی دارد. البته تا همین اواخر مباحث روانشناسی اخلاقی در گروههای فلسفه پیگیری میشد و بررسی تجربی ویژگیهای شخصیتی کمتر موردبررسی قرار میگرفت. از آن طرف در دانشکدههای روانشناسی موضوع اخلاق از دید مفهومی و فلسفی کمتر موردکنکاش قرار میگرفت. این موقعیت در ابتدای قرن بیست و یکم شروع به تغییر کرد و محققان هر دو رشته به تحقیقات میانرشتهای درباره اخلاق روی آوردند.
کسانی مانند هیوم بر نقش امیال در انگیزش اخلاقی انسان تأکید میکنند، در حالی که کسانی مانند ایمانوئل کانت بر نقش عقل در انگیزش اخلاقی انسان تأکید میکند.
پژوهش در روانشناسی اخلاق، هم ارزش نظری دارد و هم به لحاظ علمی مهم است. زیرا فهم و کشف عوامل تعیینکننده حکم و رفتار اخلاقی علاوه بر جذابیت نظری میتواند گامی مهم در تربیت افراد به عمل درست اخلاقی باشد. به علاوه درک درست تجربی فرایندهای روانی عمل و داوری اخلاقی میتواند تا حدی زمینه انتخاب یک نظریه اخلاقی مناسب را فراهم آورد. البته روشن است که نمیتوان صرفاً به استناد پژوهشهای تجربی درباره عناصر روانی مربوط به اخلاق یک نظریه اخلاقی را بر دیگری ترجیح داد اما میتوان با فرض یکسان بودن دلائل له و علیه دو نظریه اخلاقی رقیب، یکی را بر دیگری به ملاحظه همین پژوهشهای روانشناختی ترجیح داد.
مسئله اصلی روانشناسی اخلاقی، انگیزش اخلاقی است. آیا ما انسانها بر اساس ساختار روانی خاص خود به طور طبیعی به انجام کار خیر و ترک بدی سوق داده میشویم؟ به تعبیر دیگر آیا امر اخلاقی برای ما انسانها بنا به طبیعت خاصی که داریم، جذبه و زیبایی دارد و جزئی از فرآیند تکامل طبیعی و روانشناختی انسان به شمار میآید، بسیاری از فیلسوفان بر این عقیده بوده و هستند که ظرفیت روحی و روانی انسان برای ترسیم راه درست اخلاقی و سوق دادن انسان به سمت آن کفایت میکند.
در این میان البته کسانی مانند هیوم بر نقش امیال در انگیزش اخلاقی انسان تأکید میکنند، در حالی که کسانی مانند ایمانوئل کانت بر نقش عقل در انگیزش اخلاقی انسان تأکید میکند. صرفنظر از اینکه چه چیزی در انگیزش اخلاقی نقش کلیدی دارد، مسأله دیگر در روانشناسی اخلاقی مربوط به جهت و سویه این انگیزش است که آیا خودگرایانه است یا نوعدوستانه؟ به هر حال مسائلی از این دست در قلمرو پژوهش اخلاقی قرار میگیرد.
…