رابطه موجبیت و مسئولیت اخلاقی در نظریه کنش سینوی
مقدمه
همه ما دارای این درک شهودی هستیم که دست کم برخی افعالمان را با اراده و خواست خود انجام میدهیم یا از انجام برخی امور پیش رو، با خواست خود اجتناب میکنیم. همین باور به اختیار انسانی، مبنای اصلی مسئولیت اخلاقی و توجیهکننده اموری نظیر امر و نهی اخلاقی یا حقوقی، وضع قوانین، نظام پاداش و مجازات، تربیت، دعوت دینی و … قرار میگیرد.
از سوی دیگر، آموزه مختار انگاشتن انسانها از راههای متعددی به چالش کشیده میشود. ممکن است اعتقاد به اموری نظیر سرنوشت مختوم، علم پیشین و قطعی خداوند، شمول اراده و فاعلیت یا قدرت مطلق الهی، تهدیدی برای مختار دانستن انسانها در نظر گرفته شود؛ یا زمینههای وراثتی یا اثر محیط و تربیت، محدودکننده آن تلقی شوند؛ یا قائل شدن به جبر اجتماعی و الزامات مربوط به جریان تاریخ یا زیربناهای اجتماع، جایی برای ارادههای فردی باقی نگذارد. در تاریخ اندیشه، اختیار انسانی از سوی چنین اعتقاداتی و مشابه آنها مورد انکار یا تردید جدی قرار گرفته است. اما آنچه در این مقاله موردتوجه است، تعارضی است که میان اختیار انسان [و به تبع آن مسئولیت اخلاقی (Moral Responsibility) او] و ضرورت علی یا موجبیت (Determinism) به نظر میرسد.
ضرورت علی اجمالا به این معنا است که هر چیز ممکنی – و از جمله هریک از افعال انسان یا سرنوشت او – در اثر وجود علت مربوطه آن، ضرورتا موجود میشود. این زنجیره ضروری علی، میتواند تا پیش از تولد هر شخص یا حتی پیدایش نوع انسانها به عقب برده شود؛ بنابراین، آنچه در حال حاضر از یک انسان سر میزند، نهایتا و در یک زنجیره علّی، مستند به اموری است که مدتها پیش از تولد این شخص روی داده است. در این صورت، چه جایی برای اراده آزاد (Free will) و مختار بودن انسان میتواند باقی بماند؟ از این رو، پرسش اصلی پیش روی این مقاله این است که اگر بنا باشد همه امور و وقایع آینده و از جمله افعال و سرنوشت انسانها بر اساس وقایع گذشته به نحو ضروری و غیرقابل تخطی معین شوند، آیا جایی برای اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی باقی میماند؟
از مسئله تقابل ضرورت علّی و اراده آزاد، به عنوان «مسئله کلاسیک اراده آزاد» یاد میشود و در مقابل «مسئله جدید اراده آزاد» قرار دارد که به تقابل یافتههای جدید علومشناختی (Cognitive Sciences) با اراده آزاد مربوط است.
در ابتدا، معنا و تعبیرهای مورد نظر از اختیار (اراده آزاد) را مرور میکنیم. پس از آن روایت اصلی از موجبیت و دلائل پشتیبان آن را از نظر میگذرانیم. در گام بعدی، پاسخ ابنسینا به مسئله اصلی مقاله را طرح میکنیم و نهایتا مقاله را با آوردن شمایی از نظریه کنش سینوی به پایان میبریم.
در سالهای اخیر، مقالات متعددی به مسئله این مقاله و جنبههای مختلف آن نزد متفکران غربی پرداختهاند. اما کمتر بر آرای متفکران مسلمان و از جمله ابنسینا – با در نظر داشتن مسائل معاصر – تحقیق شده است. مقالات مربوط به فلسفه ابنسینا، مانند توازیانی (۱۳۸۶)، عروقی موفق و اسدی (۱۳۹۷) و ذوالفقاری (۱۳۹۳)، بیشتر بر جنبههای الهیاتی این مسئله متمرکز بوده، یا صرفا به معناشناسی و هستیشناسی اراده پرداختهاند؛ مانند حسینی زارگر (۱۳۹۸) و اسماعیلی (۱۳۹۵). از معدود مقالاتی که به بررسی نظریه کنش سینوی پرداخته است، میتوان به ذاکری (۱۳۹۰) اشاره کرد که نتوانسته یک دیدگاه منسجم از نظریه ابنسینا ارائه نماید.
…