در مسئله سقط جنین، اخلاق چه حرفی برای گفتن دارد؟
در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۲ یعنی همین چند روز پیش، دیوان عالی ایالات متحده رأی تاریخیِ «رو علیه وید»1 را ملغی کرد. این رأی تاریخی در ۱۹۷۳ حق انتخاب در مسئله سقط جنین را در سراسر کشور به رسمیت شناخت.
سیاست برای دههها بر بحث و نزاعهای پیرامون این قانون سایه افکنده، و گرچه اخلاقْ محورِ این جروبحثهای حقوقی است، اما توجهها را کمتر به خود جلب کرده است. من بهعنوان یک پژوهشگر فلسفه و اخلاق زیستی، مسائل اخلاقی حوزه سیاستگذاری پزشکی و سلامت (مانند سقط جنین) را مطالعه میکنم.
رویکرد اخلاق زیستی به مسئله سقط جنین اغلب بر چهار اصل استوار است: احترام به استقلال و خودآیینی بیماران،2 ضرر نرساندن3 («ضرر نرسان»)، سود رساندن4 (تأمین مراقبت سودمند) و عدالت.
در ابتدا (دهه ۱۹۷۰) این اصول برای راهنمایی و کمک به پژوهشهای مرتبط با موضوعات انسانی و اخلاقی ارائه شد. امروزه، آنها راهنمای اساسیِ پزشکان و فیلسوفان اخلاق بسیاری است که درباره موضوعات چالشیِ پزشکی مطالعه میکنند.
خودآیینی بیمار
طبق اصل اخلاقیِ خودآیینی، بیماران حق دارند تا اگر میتوانند درباره مراقبت و سلامتِ پزشکی خود تصمیم بگیرند. منشور اخلاق پزشکیِ انجمن پزشکی آمریکا5 حق بیمار برای «کسب اطلاعات و پرسش از درمانهای پیشنهادی» به منظور «کمک به تصمیمگیری بهتر درباره مراقبت و سلامت» را به رسمیت میشناسد. احترام به خودآیینی و استقلال در قوانین مربوط به فرم رضایتنامه بیماران تضمین شده است. این قوانین از حق بیماران برای دانستن گزینههای پزشکی در دسترس و تصمیمگیری داوطلبانه و آگاهانه حمایت میکنند.
برخی متخصصان اخلاق زیستی، یکی از مصادیق احترام به خودآیینی را حمایت سفتوسخت از حق انتخاب برای سقط جنین میدانند. استدلال آنها این است که اگر زن بارداری بخواهد به بارداریاش خاتمه دهد، دولت نباید دخالت کند و مانع شود. طبق تفسیر دیگری از این اصل، هر فرد مالک بدن خودش است و باید آزاد باشد تا هر تصمیمی درباره آنچه در و درباره بدنش اتفاق میافتد، بگیرد.
مخالفان سقط جنین لزوماً درستی احترام به خودآیینی آدمها را به چالش نمیکشند. آنها با برخی تفسیرها که از این اصل میشود، مخالفند. برخی از آنها معتقدند که زن باردار، «دو بیمار» است، یعنی زن باردار و جنین.
جف مکمهن،6 فیلسوف اخلاق آمریکایی، راهی برای سازگار کردن این دیدگاهها پیشنهاد میدهد و مینویسد هرچه انسان نابالغ «بیشتر خودآگاه، عاقل و خودآیین باشد، به مقدار بیشتری آسیب میبیند». بر این اساس، یک جنین که در مراحل پایانی رشد خود قرار دارد در مقایسه با یک تخمک باورشده، علاقه بیشتری به آیندهاش دارد. بنابراین، هرچه سقط جنین بیشتر به تعویق بیفتد، علایقِ رو به رشدِ جنین دیرتر از بین میرود. در ایالات متحده که ۹۲.۷ درصد از سقط جنینها در یا پیش از هفته سیزدهم بارداری اتفاق میافتد، حقوق زنان باردار بر حقوق منتسب به جنینها میچربد. البته به نظر میرسد در اواخر بارداری، حقوق منتسب به جنینها نسبت به زنان باردار وزن بیشتری پیدا میکند. برقراری تعادل بین دلایل اخلاقی یادشده همچنان چالشی و بحثانگیز است.
ضرر نرساندن و سود رساندن
اصل اخلاقیِ «ضرر نرسان» هرگونه آسیب و صدمه زدنِ عمدی به بیمار را ممنوع میکند. این اصل مستلزم مراقبت پزشکی شایسته از بیمار است تا ریسک را به حداقل رساند. اصل ضرر نرساندن اغلب در کنار اصل سود رساندن (وظیفه سود رساندن به بیماران) قرار میگیرد. این دو اصل بر خوبی کردن به جای ضرر رساندن تأکید میکنند.
سوگندنامه بقراط،7 یک منشور اخلاقی سنتی و قدیمی برای پزشکهاست که بر ضرر نرساندن تأکید دارد.
یکی از دلایل مهم سازمان بهداشت جهانی برای مخالفت با ممنوعیت سقط جنین، به حداقل رساندن ریسک ضرر و آسیب است. موانع ناشی از ممنوعیت سقط جنین اغلب باعث متوسل شدن زنان باردار به روشهای ناامن میشود. این روشهای ناامن از دلایل اصلی مرگومیر و بیماریهای مادران در سراسر جهان است.
گرچه ۹۷ درصد از سقط جنینهای ناامن در کشورهای در حال توسعه رخ میدهد، اما کشورهای توسعهیافتهای که دسترسی به سقط جنین را محدود میکنند نیز ضررهای ناخواستهای را به زنان باردار میرسانند. مثلاً در لهستان پزشکان از ترس پیگردهای قانونی تردید دارند که درمانهای سرطان را در طول بارداری انجام دهند یا وقتی جنین زنده است و کیسه آب مادر پاره شده، جنین را از بدن مادر خارج کنند. قوانین محدودکننده سقط جنین در برخی ایالتهای ایالات متحده مانند تگزاس، مراقبت و درمان سقط جنینِ غیرعمدی و بارداریهای پرخطر را دشوار و پیچیده کرده و جان زنان باردار را به خطر انداخته است.
با این حال، نگرانی اولیه و اصلیِ آمریکاییهای موافق ممنوعیت سقط جنین، سلامتی و ضرر نرسیدن به جنین است. فارغ از اینکه جنین را یک شخص به حساب بیاوریم یا نه، احتمالاً جنین تمایل دارد درد نکشد. بنابراین، برخی فیلسوفان اخلاق معتقدند فرایند مراقبت پزشکی در مراحل پایانی بارداری، فارغ از اینکه سقط جنین بخواهد اتفاق بیفتد یا نه، باید به حداقل رساندن درد جنین را هم در نظر بگیرد. علم اعصاب به ما میآموزد که توانایی انسان به احساس کردن، بین هفتههای ۲۴ و ۲۸ دوره بارداری ایجاد میشود.
عدالت
عدالت، آخرین اصل اخلاق زیستی، به معنای رفتار مشابه در موارد مشابه است. اگر زن باردار و جنین را از نظر اخلاقی برابر بدانیم، بسیاری استدلال میکنند که کشتن جنین غیرمنصفانه است، مگر برای دفاع از خود، یعنی در صورتی که جنین جانِ زن باردار را تهدید کند. برخی دیگر معتقدند دفاع از خود نیز دلیل خوبی برای خاتمه دادن به زندگی جنین نیست، زیرا جنین از نظر اخلاقی در قبال تهدیدهایی که ایجاد میکند، مسئولیتی ندارد.
با این حال، مدافعان سقط جنین میگویند اگر سقط جنین به مرگ یک فرد بیگناه بینجامد، باز هم اشکالی ندارد، زیرا هدفش این نبوده است. اگر بخواهیم اخلاقی بودن یک فعل را بر اساس اهدافش بسنجیم، آنگاه در برخی موارد که هدفی اخلاقی محقق میشود، میتوان سقط جنین را موجه دانست؛ مثلاً نجات زندگی یک زن یا حفاظت از توانایی یک خانواده برای مراقبت از بچههای فعلیاش. مدافعان سقط جنین استدلال میکنند که حتی اگر بپذیریم جنین حق زندگی دارد، اما نمیتوان پذیرفت افراد حق دارند برای زنده ماندن دست به هر کاری بزنند. مثلاً حق زندگی داشتن به معنای حق تهدید سلامتی یا زندگی دیگران، یا گند زدن به برنامهها و اهداف زندگی دیگران نیست.
عدالت با توزیع منصفانه مزایا و موانع هم سروکار دارد. ایالات متحده در میان کشورهای ثروتمند، بالاترین نرخ مرگومیر مرتبط با بارداری و زایمان را دارد. آمریکاییها بدون حمایتهای قانونی از سقط جنین، بارداری و زایمان میتوانند بیشتر از این در معرض خطر قرار بگیرند. مطالعات نشان میدهد که در ایالتهایی که محدودکنندهترین سیاستهای سقط جنین را دارند، احتمال مرگ زنان باردار حین بارداری یا اندکی پس از آن، بیشتر است.
اگر حق انتخاب در سقط جنین به رسمیت شناخته نشود، احتمالاً اقلیتها بیشترین آسیب را میبینند، زیرا از بخش نامتناسبی از خدمات سقط جنین استفاده میکنند. مثلاً رنگینپوستان در میسیسیپی ۴۴ درصد از جمعیت را تشکیل میدهند، اما ۸۱ درصد از کسانی هستند که سقط جنین میکنند. ایالتهای دیگر هم از الگوی مشابهی پیروی میکنند، به نحوی که برخی کنشگرانِ سلامت را به این نتیجه رسانده است که «محدودیتهای سقط جنین نژادپرستانه است».
گروههای حاشیهای دیگر، از جمله خانوادههای کمدرآمد هم بهواسطه محدودیتهای سقط جنین آسیب میبینند، زیرا انتظار میرود سقط جنین گرانتر شود.
سقط جنین، فارغ از بحثهای سیاسی، پرسشهای اخلاقی عمیقی را پیش میکشد که فیصلهنیافته باقی مانده است و دادگاهها باید آنها را بهوسیله الزامِ قانونی حلوفصل کنند. به این معنا و به قول کاترین واتسون،8 پژوهشگر حقوق و اخلاق، سقط جنین «از استدلال اخلاقی شروع میشود و به استدلال حقوقی میانجامد».
فیصله یافتنِ مناقشات قانونیِ مسئله سقط جنین، مستلزم رسیدن به یک اجماع اخلاقی است. خلاصه اینکه بیان دیدگاههای اخلاقیمان و فهم دیدگاههای دیگران میتواند همه طرفها را بر سر مصالحهای اصولی به هم نزدیک کند.
پی نوشت
- Roe v. Wade حکم تاریخی دیوان عالی ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۷۳ درخصوص قانونیشدن سقط جنین بود که در آن دیوان عالی حکم داد که قانون اساسی ایالات متحده آمریکا از آزادی زن برای انتخاب انجام سقط جنین بدون محدودیتهای مفرط دولتی حمایت میکند. (ویکیپدیا)
- autonomy
- nonmaleficence
- beneficence
- American Medical Association
- Jeff McMahan
- Hippocratic Oath
- Katherine Watson