تعلیم اخلاقیات در قدم اول باید تحمیلی باشد؛ گزارشی از دهمین جلسۀ متنخوانی کتاب «الملة»
در جلسۀ قبل بخشی از وظایف حکمت عملیه را بیان کردیم. یکی دیگر از وظایف حکمت عملیه بیان اخلاق، سیره، رفتار و ملکاتی است که شخص با به کار گرفتن آنها تبدیل به یک انسان فاضل شده و مدینهای نیز که این شخص در آن زندگی میکند، به مدینۀ فاضله تبدیل میشود. به عبارت دیگر، یکی دیگر از وظایف حکمت عملیه بیان اموری است که موجب سعادت قصوی میشوند.

قبلاً توضیح دادیم که منظور از سعادت قصوی سعادت اخروی است. حکمت عملی سعادت قصوی را از سعادت دنیوی -که گمان میشود سعادت است در حالی که سعادت نیست- جدا میکند. همچنین حکمت عملی بیان میکند که سعادت قصوی و دنیوی چیست و چگونه به دست میآیند. حکمت عملی سعادت قصوی را -که سعادت اخروی است- تابع اخلاق و رفتارهای خاص میداند. همچنین سعادت دنیوی را -که همان خیراتی هستند که مردم آنها را خیرات میدانند (مثل افتخارات مالی و نسبی)- معرفی میکند.
فارابی معتقد است برخی از این خیرات در واقع شرور بوده و اگر هم قرار باشد جزء خیرات باشند، در واقع خیرات دنیوی هستند. خیراتی که فقط انسانی را که وابسته به دنیاست، اشباع میکنند. فارابی پس از بیانی کلی، این مطالب را در چهار بخش توضیح میدهد.
کتاب المله، صفحۀ ۲۹۹، سطر اول:
ثم یمیز السیر و الاخلاق و الملکات التی اذا استعملت فی المدن او الامم عمرت بها مساکنهم و نال بها اهلها الخیرات
ترجمۀ عبارت: حکمت عملی سیرهها، اخلاق و ملکاتی را که به کارگیری آنها در شهرها یا در میان مردم، سبب آباد شدن مساکن دنیوی یا اخروی ایشان شده و باعث دستیابی آنها به خیرات دنیوی و سعادت قصوی در آخرت میشود، از هم تمییز میدهد.
و یفردها عن التی لیست کذلک
همچنین حکمت عملی سیرهها، اخلاق و ملکاتی مذکوره را از سیرههایی که چنین نیستند، جدا میکند.
و ان التی تنال بها السعاده القصوی من الافعال و السیر و الاخلاق و الشیم و الملکات الارادیه هی الفاضله وحدها و هی الخیرات وحدها و هی الجمیله فی الحقیقه
به علاوه حکمت عملی بیان میکند که فقط سیرهها و ملکاتی که میتوان به وسیلۀ آنها به سعادت قصوی رسید، خیرات و زیباییهای حقیقی هستند.
و ما عداها من الافعال و الملکات فهی المظنون بها انها خیرات او فضائل او الجمیله من غیر ان تکون کذلک بل هو فی الحقیقه شرور
همچنین حکمت عملی بیان میکند که افعال و ملکات ارادیهای که گمان میشود خیرات، فضایل و زیباییها هستند -در حالی که چنین نیستند- در حقیقت شرور هستند، زیرا انسان را به دنیا وابستهتر میکنند و انسانی هم که وابستۀ به دنیا باشد، از آخرت باز میماند.
این توضیحی کلی دربارۀ سیرهها، اخلاق و ملکات فاضله و سیرههایی که چنین نیستند، بود. حال میخواهیم به چهار بحث جزئی در این باره بپردازیم.
فارابی معتقد است برخی از این خیرات در واقع شرور بوده و اگر هم قرار باشد جزء خیرات باشند، در واقع خیرات دنیوی هستند. خیراتی که فقط انسانی را که وابسته به دنیا است، اشباع میکنند.
مصنف در ادامه میفرماید: این افعال، سیرهها و ملکات باید به وسیلۀ رئیسی در میان مردم جا بیفتند. به طوری که مردم بدون اینکه به فشاری احتیاج داشته باشند، خود به خود این افعال و اخلاق را کسب کنند. همچنین رئیس باید در حفظ این افعال کوشش کند تا مبادا به فراموشی سپرده شده یا اخلاق و افعالی دیگر به جای آنها نشانده شوند.
مطلب بعدی این است که این کار باید به وسیلۀ شغل سلطنت انجام شود، چراکه مردم صرفاً با نصیحت به سراغ این خیرات نمیآیند و باید قوّۀ مجریهای نیز در کار باشد تا حاصل نصایح را پس از این که مردم تحت تاثیر آن قرار گرفتند، استوار و حفظ کند.
نکتۀ بعدی این است که پادشاه باید در جامعه اعمال سیاست کند؛ به این معنا که با قوّۀ سلطنتش جامعه را اداره کند. بنابراین رئیس علاوه بر حفظ این افعال و ملکات، باید از شغل سلطنت نیز استفاده کند. چنین رئیسی، یک رئیس فاضل بوده و مهنت و شغل ملکیۀ او نیز یک مهنت فاضله است. سیاستی نیز که این رئیس به کار میگیرد، یک سیاست فاضله است.
به علاوه مدینه یا امتی که این سیاست در آن اجرا میشود نیز، مدینۀ فاضله خواهد بود. همچنین شخصی که در این مدینه زندگی میکند و به این افعال و ملکات پایبند است، انسانی فاضل است. در مقابل رئیسی که خیرات دنیوی را با شغل ملکیاش حفظ و استوار میکند، ریاست، سیاست و مهنت جاهله دارد. همچنین مدینه، امت و شخصی که تحت این تعالیم هستند به ترتیب مدینه، امت و شخص جاهله نامیده میشوند.
…
…
