تحلیل ماهوی غیبت در اخلاق اسلامی
این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی به تحلیل ماهوی یکی از موضوعات اخلاقی به نام «غیبت» میپردازد. غیبت از رذایل اخلاقیای است که از نظر شرعی نیز در ردیف گناهان کبیره شمرده شده است. احکام اخلاقی غیبت و ممنوعیت مطلق یا جواز آن، در بسیاری از موارد منوط به تبیین ماهیت دقیق آن است. مقصود اصلی این مقاله تبیین ماهیت غیبت است و نه بیان احکام آن از نظر موارد جواز یا ممنوعیت؛ ولی به ناچار اشاراتی به برخی از احکام آن نیز که مترتب بر تبیین ماهوی غیبت بودند، شده است. برخی از سؤالاتی که در این پژوهش به آنها پاسخ داده خواهد شد عبارتند از: ارکان غیبت و شروط تحقق ماهیت کدامند؟ آیا آنچه در غیاب فرد دربارهاش ذکر میشود حتما باید عیبی از عیوب او باشد یا بدون ذکر عیب هم ممکن است غیبت محقق شود؟ آیا تنها ذکر عیوب پنهان فرد شرط غیبت است یا عیوب آشکار را نیز شامل میشود؟ آیا عیب یادشده در غیاب فرد، باید واقعا در شخص غیبتشده وجود داشته باشد یا نه؟ آیا قصد تحقیر داشتن از ذکر عیوب دیگران، شرط تحقق غیبت است یا ذکر هر عیبی بدون قصد تحقیر هم غیبت است؟ آیا ملاک غیبت، ناخوشایندی فرد غایب از گفتاری است که درباره او گفته میشود یا ملاک قصد غیبتکننده است که با نیت مذمت و تحقیر، سخنی درباره دیگران گفته است یا ملاک عرف مردم است که سخن یادشده در غیاب فرد را مذمت و تحقیر محسبوب کنند؟ میل به پرداختن به مباحث تحلیل، تعریف غیبت را بررسی میکنیم.
تعریف غیبت
«غیبت» مأخود از واژه عربی «الغیبة»، از ریشه «غیب»، اسم است. «غیب» به معنای هر چیز پنهان از چشمهاست. «الغیبة» به فتح غین به معنای پنهان بودن از مصدر «الغیبوبة» گرفته شده و «الغیبة» به کسر غین، اسم از مصدر باب افتعال، «الاغتیاب»، گرفته شده است. برخی «غیبت» را به عیب زدن و ذکر بدیهای شخص تعریف کردهاند.
فیومی در تعریف «غیبت» گفته است: «یاد کردن شخص به عیوبی که آنها را مکروه میشمارد و آن عیوب در مورد وی حق هستند». قید «حق بودن عیوب» برای بیان غیبت از تهمت است که در آن سخن نسبت داده شده به دیگری حقیقت ندارد. این تعریف به دو شرط کراهت یادشده و حقیقت داشتن آن اشاره کرده است، ولی به اینکه عیب یادشده، در غیاب فرد و پوشیده از مخاطب باشد، اشاره نکرده است.
ابنمنظور غیبت را بر اساس کلام نبی اکرم (ص) چنین تعریف میکنند: «سخن بدی پشت سر انسانی که عیب پوشیدهای دارد، گفته شود یا چیزی گفته شود که او اگر بشنود ناراحت گردد.» وی سپس قولی که غیبت کردن را به عیب زدن یکسان گرفته است ذکر میکند.
اکثر علمای لغت نیز، عینا معنای یادشده در لسان العرب را ذکر کردهاند.
مجلسی بر اساس روایات، تعریف جامعی از غیبت ارائه میکند:
«غیبت، یاد کردن انسان معین یا در حکم آن، در غیابش به چیزی است که نسبتش را به او ناپسند میشمارد، در حالی که آن چیز [عیب] در او وجود دارد و از نظر عرف عیب محسوب میشود، با قصد عیب زدن و نکوهش، [اعم از اینکه] با قول یا اشاره یا کنایه، به طور تلویحی یا تصریحی باشد.»
در بخش تحلیل اجزای ماهوی غیبت، تعاریف دیگر غیبت از فقها و علمای اخلاق موردبررسی قرار خواهد گرفت تا روشن شود کدام یک از قیود و شروطی که آنها در این تعاریف ذکر کردهاند جزء ارکان اصلی غیبت است.
…