تحلیل دیدگاه ویگنز در باب معنای زندگی
مقدمه
در نگاهی تاریخی به پرسش معنای زندگی، میتوان دریافت شیوۀ نگرش به آن و نوع جوابی که میطلبد در دوران متأخر تغییر کرده است. در گذشته پاسخها از قطعیت و وضوح برخوردار بودند. مبنای این قطعیت و وضوح باور به وجود خدایی است که به مقتضای هدفش از خلقت، وظایف خاصی برای انسانها در نظر گرفته است. با طرح نظریۀ داروین، این قطعیت و وضوح از بین میرود و این تفکر که رستگاری بشر، ما را از بقیۀ موجودات متمایز میسازد، رنگ میبازد؛ بنابراین قرن بیستم، نسبت به گذشته، مقاومت بیشتری برای جای دادن معنای زندگی در مفاهیم مابعدالطبیعی و عرفانی از خود نشان میدهد.
با کنار رفتن پاسخهای مابعدالطبیعی و عرفانی، سؤال معنای زندگی کلیت و جهانشمولی خود را از دست میدهد و پای ارزش و عمدتاً ارزش اخلاقی به حوزۀ زندگی معنادار بازمیگردد. وابستگی معنای زندگی به ارزش، مناقشات فرااخلاقی در باب عینیت یا عدم عینیت ارزش را به بحث معنای زندگی تسری داده است. در حوزۀ اخلاق، دیدگاههای کشف ارزش1 به دیدگاههایی گفته میشود که قائل به عینیت ارزشها بوده و آنها را بخشی از اثاثیۀ عالم میدانند. در مقابل، دیدگاههای جعل2 ارزش، آن دسته از دیدگاههایی هستند که عینیت ارزشها را قبول نداشته و سوژه را خالق ارزش میدانند.3
با ورود این نزاع به عرصۀ نظریات معنای زندگی، شاهد یک دستهبندی کلان در این نظریات شدیم. نظریات کشف معنا که عمدتاً ادامۀ نگاه جهان گذشته و ادیان به معنای زندگی هستند و نظریات جعل معنا که معلول تحول در جهاننگری و بینش اخلاقی انسان جدید هستند. نظریات جعل معنا یا ذهنیگرا، بیمعنایی آفاقی را به معنای بیارزشی و بیمعنایی مطلق زندگی نمیگیرند، بلکه معنا را وابسته به حالات روحی-روانی انسان میدانند. نظریۀ ذهنیگرا در بیشتر قرن بیستم در میان نظریهپردازانی با دیدگاههای کاملاً متفاوت فلسفی رواج داشت؛ نظریهپردازانی همچون پوزیویستهای منطقی (آیر4)، اگزیستانسیالیستها (بارنیز5)، هیومیها (ویلیامز6)، عملگرایان (ویلیام جمیز7). این روزها بهتبع تضعیف این منابع، رویکرد مشترکشان به ذهنگرایی نیز کم شده است.
اخیراً با افول دیدگاههای بهاصطلاح ناشناختگرایانه، واقعگرایی اخلاقی مجدداً سر برآورده است. امروزه دو رویکرد مهم انگلیسی و آمریکایی در این عرصه وجود دارد که در ذیل هرکدام فیلسوفان بنامی وجود دارند. از جملۀ این فیلسوفان در بریتانیا میتوان به جان مک داول، دیوید ویگنز، مارک پلاتس، جان فینیس و جاناتان دنسی اشاره کرد. در آمریکا نیز هیلاری پاتنم، تامس نیگل، نیکلاس استرجن، ریچارد ورنر و دیوید برینک قابل ذکر هستند.
…