بررسی و تبیین نظریه عدالت عام در دیدگاه توماس آکوئیناس
مقدمه
در آثار آکوئیناس – چه در آثار اولیهاش همچون کتاب تفسیر جمل و چه در آثار ثانویهاش مثل کتاب تفسیر اخلاق نیکوماخوس و جامعه الهیات – میتوان بحث عدالت را به طور کلی یافت. آکوئیناس در این کتابها در مبحث عدالت به طور کلی از آبشخورهای فکری زیادی از جمله فلسفه ارسطو و فلسفه رواقی، حقوق رومی و نیز سنت الهیات مسیحی بهره برده است.
در این نوشته هم سعی شده است در لابهلای بحث و به طور ضمنی اشارهای به این سرچشمههای فکری آکوئیناس در باب عدالت شود و نشان داده شده که نوآوری او نسبت به آنها چگونه بوده است.
آنچه در این مقاله در پی آنیم بررسی نظریه عدالت عام در اندیشه آکوئیناس است که در مقالات و کتابهای فارسی به این مسئله پرداخته نشده است. نوآوری این نوشته این است که نگاه، تقریر و صورتبندی جدیدی از نوشته آکوئیناس در مورد عدالت عام داشته باشد؛ هرچند در منابع انگلیسیزبان تقریرهای خوبی از مبحث عدالت عام اندیشه آکوئیناس صورت گرفته است. در این مقاله سعی شده است تقریر آنها را در نظر داشته باشد، با این حال تحلیل جدیدی از نظریه عدالت عام ارائه کند.
در این مقاله سعی شده – در آثار آکوئیناس – مفهوم و مصداق عدالت عام، موضوع و هدف عدالت عام، فضیلت بودن عدالت عام و نسبت آن با فضایل دیگر و نیز نسبت آن با تدوین قانون و در نتیجه، قوت و ضعف نظریه عدالت عام بررسی شود.
از آنجا که عدالت عام ذیل «فضیلت» قرار میگیرد، بر آن شدیم نخست به تعریف و تقسیمبندی فضیلت اشاره کرده و سپس به واکاوی عدالت به طور کلی پرداخته و در نهایت نیز عدالت عام را که هدف اصلی این نوشته است بررسی کنیم.
تعریف و تقسیمبندی فضیلت
آکوئیناس در کتاب – جامعه الهیات – این سؤال را مطرح میکند که «آیا فضیلت [در سنت] به درستی تعریف شده است؟». منظور از سنت، همان تعریف منسوب به آگوستین در کتاب در باب آزادی1 است که «فضیلت کیفیت خوب نفس است که ما را قادر میسازد تا به طور درست و شایسته زندگی کنیم و نمیتوان آنها را به طور بد به کار گرفت – «فضیلت» چیزی است که خداوند در ما به وجود آورد؛ بدون این که خودمان آن را به وجود آورده باشیم».
ایرادی که آکوئیناس از این تعریف میگیرد این است که این تعریف از فضیلت صرفا فضیلت الهامگرفته یا لطفشده2 [فضایل الهیاتی] از جانب خداوند را شامل میشود و فضایلی که از طریق عقل، عادات و عمل انسانی کسب شدهاند3، در بر نمیگیرد. او با بررسی اعتراضات و پاسخهای موجود در این پرسش، به این نتیجه میرسد که با افزودن کمی اصلاح و کمک گرفتن از تعریف ارسطو از فضیلت با این مضمون که فضیلت ملکه یا عادت4 یا تمایلی5 است که با عمل و عادت کردن میتوانیم خودمان را پرورش دهیم.
با افزودن این قید به تعریف پیشین، فضیلت کسبشده را نیز در بر گیرد؛ بنابراین، در اینجا مشاهده میکنیم که آکوئیناس تعریف ارسطو و آگوستین را به گونهای با هم تلفیق میکند و تقریر جدیدی از «نظریه فضیلت» ارائه میکند.
با توجه به این تعریف، میتوان تقسیم سهگانه از فضایل را به دست داد: فضایل اخلاقی (عفت6 مربوط به قوه شهویه، شجاعت7 مربوط به قوه غضبیه و عدالت مربوط به اراده یا همت) و فضایل الهیاتی (امید، احسان و عشق) و فضایل عقلانی دارای دو فعالیتاند: فعالیت نظری (فهم8، دانش یا علم9 و حکمت 10– چه حکمت نظری و چه حکمت عملی/ فرونسیس11) که هدف و غایتش رسیدن به حقیقت است. هدف عقل در فعالیت عملیاش (هنر یا صنعت12)، ساختن یا انجام عمل است.
در میان فضایل عقلی، «حکمت» مهمترین است؛ زیرا هدف آن شناخت علت نخستین یا علت اعلی است. در میان فضایل اخلاقی، عدالت مهمترین به شمار میرود؛ زیرا هدف آن عملکردی است که به موجب آن ارتباط متقابل افراد حفظ میشود. همان طور که سیسرون13 در کتاب در باب وظایف میگوید: «انسان خوب و فضیلتمند عمدتا از عدالت و انصافش یاد میشود و در جایی دیگر میگوید درخشش فضیلت اخلاقی در عدالت ظاهر میشود».
به بیان آکوئیناس ارسطو میگوید که «آن فضیلتی مهمترین است که ستایش بیشتری دریافت کند؛ زیرا فضیلت قدرت انجام دادن خیر است. از این رو، انسان شجاع و انسان عادل بیشتر از دیگران احترام و افتخار دارند؛ زیرا انسان شجاع، شهامت دارد، یعنی «در جنگ مفید است» و انسان عادل عدالت دارد، یعنی «هم در جنگ و هم در صلح سودمند است».
از میان این سه نوع فضایل، فضایل الهیاتی مهمتر هستند. در نهایت، از میان سه فضیلت الهیاتی، «احسان» مهمترین آنها به شمار میرود. «احسان» به عنوان «مادر و صورت تمام فضایل» مهمترین فضیلت در میان همه فضایل است.
اینک و پس از اشاره به تعریف، تقسیمبندی و اهمیت فضیلت، وارد مبحث عدالت میشویم تا ببینیم آکوئیناس چه تعریفی و تقسیمبندیای از «عدالت» ارائه کرده است.
…