اولویت واکسنزدن با کیست؟ وظایف مهمان چیست؟
سازوکار ناقص، اما کارآمد
دربارهٔ دریافت واکسن کووید-۱۹ سؤالی دارم. من در بیمارستان شاغلم، ولی کارم در قسمت اداری است. با بیماران سروکار ندارم. از ماه مارس به اینور هم کارم را از خانه انجام دادهام. بهخاطر سنوسال، نوع شغل و فقدان مشکلات سلامت نیز در معرض خطر بالای ابتلا به کووید-۱۹ نیستم. فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت میکنم و همان معدود دفعاتی را هم که بیرون میروم (تا به فروشگاه سر بزنم، یا به ادارهٔ پست بروم یا غذای آماده تهیه کنم) ماسکم را به صورت میزنم. تنها زندگی میکنم و بیشتر اوقات سرم به کار خودم است و خانه میمانم.
چون در بیمارستان کار میکنم، در ایالت خودمان جزو گروه دوم واجدین شرایط دریافت واکسن قرار گرفتهام، یعنی همراه کسانی که ۶۵ سال یا بیشتر سن دارند، از لحاظ پزشکی آسیبپذیرند و همچنین کارمندان زندان (گروه اول و قبل از ما، شامل کارکنان اورژانس و آتشنشانی میشد و همچنین آندسته از کارکنان بیمارستان را در برمیگرفت که مستقیم با بیماران در ارتباط بودند و ضمناً شامل کسانی میشد که در آسایشگاهها ساکن یا شاغل هستند). اینکه جزو گروه دوم هستم، یعنی اینکه طی یکیدو هفتهٔ آینده واکسینه میشوم. اگر کارمند هر جای دیگری بودم (مثل قبلاً که کارمند بانک بودم) احتمالاً برای دریافت واکسن جزو گروه ماقبلآخر یا آخر جامعه قرار میگرفتم و یحتمل تا چندین ماه دیگر واکسن نمیزدم.
آیا اخلاقی است که حالا واکسن بزنم؟
بخشی از وجودم حس میکند که دارم توی صف از بقیه جلو میزنم، اما بخش دیگری از وجودم حس میکند که این وضعیت حاصل تصمیم خودم نیست و بالاخره یک جایی مسئلهٔ اصلی این میشود که هرچه سریعتر عدهٔ بیشتری از مردم را واکسن بزنیم. من به علم باور دارم. باور دارم واکسنهایی که اکنون در دسترسمان هستند، مؤثرند. برنامه دارم تا یکموقعی واکسن بزنم. فقط سر قضیهٔ زمانبندی دریافت واکسن دلآشوبم. نکند دارم واکسنی را میزنم که مال شخص دیگری است، کسی که ممکن است بیشتر از من به آن نیاز داشته باشد؟ – بدون نام.
برای تعیین اولویت دریافت واکسن، هر قاعده و قانونی هم که بچینیم، باز هم جای مصالحه و کموزیاد دارد.
برای تعیین اولویت دریافت واکسن، هر قاعده و قانونی هم که بچینیم، باز هم جای مصالحه و کموزیاد دارد. میخواهیم تعداد افرادی را که ممکن است در اثر ابتلا به این بیماری حالشان وخیم شود یا فوت کنند، به حداقل برسانیم. میخواهیم از کسانی محافظت کنیم که کارشان ضروری است و شغلشان آنها را در معرض خطر ابتلا به ویروس قرار میدهد. ضمناً میخواهیم منصف باشیم و نسبت به افرادی که در موقعیتهای مشابه قرار دارند، یکجور رفتار کنیم. این خواستهها همگی با یکدیگر همسو نیستند. کارکنان بهداشت و درمان که همگی بیستوچندسالهاند، مشکل سلامتی ندارند و اگر به کووید-۱۹ مبتلا شوند، در معرض خطر زیادی نخواهند بود. شاید اگر میگذاشتیم بعداً به این افراد واکسن میزدیم، میتوانستیم جان عدهٔ بیشتری را نجات بدهیم.
ولی بهجز اینها، خواستهٔ بزرگتری نیز در کار است: تمام این سازوکار باید آنقدر سرراست باشد که بشود بهراحتی ادارهاش کرد؛ یعنی با نهایت سرعت ممکن، بتوان عدهٔ هرچه بیشتری از مردم را واکسن زد. خوش نداریم مجبور شویم که پیش از تزریق واکسن به بازوی مردم، برویم ببینیم آیا هر کس واجد دهدوازده شرط مختلف هست یا نیست؛ آخر چنین کاری میتواند سرعت نرخ واکسیانسیون را پایین بیاورد.
هرچند که فهرست اولویتبندی ناگزیر فهرستی است دارای نقص، اما از آنجا که چنین فهرستی برحق و درست است، شما نیز از لحاظ اخلاقی کاملاً محقید که واکسنتان را دریافت کنید.
هر سازوکاری پذیرفتنی است اگر برای رسیدن به هدف خود، یعنی کاهش صدمات و خسارات ناشی از همهگیری، اقداماتی منطقی صورت دهد تا هم کارآمد باشد و هم عادلانه. هرچند در مواردی خاص این سازوکار ممکن است به چند نتیجهٔ پرسشبرانگیز و شبههناک بینجامد. اساساً بهتر دیدهایم تا به اشتغال در بخش بهداشت و درمان به چشم نوعی اقدام نیابتی ساده و کاربردی نگاه کنیم و کارکنان آن قشر را کسانی بدانیم که بخشی از زیرساختهای حیاتی اجتماعاند؛ کسانی که جامعه، حفاظت خود را مدیون ایشان است، چرا که همان افرادند که به ما کمک میکنند تا بهسراغ مسائل اضطراری برویم و به آنها رسیدگی کنیم. حتی اگر نتوانیم بین کارکنان «رسیدگی مستقیم» و دیگران مرزی آشکار ترسیم کنیم، باز هم مطمئناً این احتمال وجود دارد که بعضی از افرادِ این قشر نسبت به دیگران بیشتر در معرض ویروس قرار بگیرند. (مثلاً در این زمینه، چطور میشود دربارهٔ رادیولوژیستی حکم داد که باید برای رسیدن به دفتر کارش، از بخش بستری بیماران بگذرد؟)
تردیدهایتان را درک میکنم و محترم میشمارم، ولی منفعتِ سازوکاری به شما میرسد که عدهای رهبرانِ برآمده از رأی مردم و کارشناسان علمی، بعد از تعمق فراوان آن را برگزیدهاند. هرچند که فهرست اولویتبندی ناگزیر فهرستی است دارای نقص، اما از آنجا که چنین فهرستی برحق و درست است، شما نیز از لحاظ اخلاقی کاملاً محقید که واکسنتان را دریافت کنید. با دریافت واکسن، نهتنها به مسئلهٔ سلامت خود رسیدگی میکنید، بلکه به سلامت جامعه و اطرافیانتان نیز رسیدگی خواهید کرد، چرا که روزبه روز شواهد بیشتری به دست میآید که بیان میدارد افراد واکسینه خطرهای کمتری برای دیگران دارند و نهایتاً اینکه با واکسنزدن، به مقاومت و استحکام نظام پزشکیمان نیز میافزایید. در بیمارستانی که امور روی قاعده میچرخد، کسانی که کار اداری دارند هم نقشی ایفا میکنند.
گزارش به پلیس!
من متولد و بزرگشدهٔ بروکلینم و من و خانوادهام تقریباً بیست سالی میشود که مشتری رستورانی در همین نزدیکی هستیم. تازگیها از آنجا غذای بیرونبر سفارش داده بودیم و وقتی که رفتم داخل رستوران تا سفارشمان را تحویل بگیرم، حسابی ناراحت شدم، چون دیدم که به معنی واقعی کلمه دهها نفر با خیال راحت نشستهاند داخل و مشغول صرف غذا هستند؛ نه خبری از فاصلهگذاری بود، نه خبری از حفاظ بین میزها، نه خبری از ماسک (نه مشتریها ماسک داشتند، نه کارکنان). در آن زمان صرف غذا در محیطهای بسته در نیویورک ممنوع بود، هرچند، حالا مجدداً تا ظرفیتی معادل ۲۵ درصد محیط سربسته مجاز شدهاست.
حسابی بر سر کاری که باید انجام بدهم، مرددم. نمیخواهم پیش مقامات از هممحلهایهایم چغلی کنم، ولی حس میکنم اگر کسی آشکارا به قواعد بیتوجهی میکند و ابداً هیچ احترامی به دیگران نمیگذارد، باید جواب پس بدهد، تازه، لازم به ذکر نیست که این رستوران بهطور بالقوه محل انتقال و شیوع ویروس شدهاست. چطور میشود این وضعیت را بهلحاظ اخلاقی تحلیلش کرد؟ – بدون نام.
نمیخواهم پیش مقامات از هممحلهایهایم چغلی کنم، ولی حس میکنم اگر کسی آشکارا به قواعد بیتوجهی میکند و ابداً هیچ احترامی به دیگران نمیگذارد، باید جواب پس بدهد.
شما شاهد رویدادی بودهاید که احتمالاً ابرناقل است. اگر شرایط را به همین حال رها کنید، ممکن است حالاحالاها هر روز یک بار از این ازدحامها در آن رستوران پیش بیاید. افرادی که آنجا غذا میخورند، ممکن است بهسبب بیاعتنایی به قوانین، در جای دیگر مسبب بیماری یا مرگ شوند. در این شرایط، گزارشدادنِ چیزی که دیدهاید، ممکن است جان کسانی را نجات دهد.
ممکن است دلایلی به ذهنمان برسند که نخواهیم قانون با تمام قوتش رودرروی کسی بایستد، مخصوصاً اگر آن شخص با خودمان ارتباطی داشته باشد؛ آخر شاید قانون خلاف منطق باشد یا زیادی شدید اجرا شود. ولی در این زمینه قواعد منطقیاند و شما نیز هیچ دلیلی ارائه نکردهاید که طبق آن، با خودتان فکر کنید اجرای قانون، نامناسب خواهد بود. در ضمن، رستوران کماکان میتواند با ارائهٔ غذاهای بیرونبر به مشتریانش خدمترسانی کند. مطابق برآوردهای فعلی، وقتی وارد ماه مارس شویم، آمار مرگومیرهای ناشی از کووید-۱۹ به بیش از نیممیلیون فقره رسیدهاست. لازم است همهٔ اقدامات منطقی را انجام دهیم تا از سرعت شیوع بکاهیم.
قواعد میزبان، وظایف میهمان
من و خواهرم که هر دو سیوچند سالهایم، مثل خیلی از آدمهای مجرد دیگر در دورهٔ همهگیری، گاهگداری میرویم و مدتی را با والدینمان، که بچههای نسل انفجار هستند، در خانهای زندگی میکنیم که تویش بزرگ شدهایم. ما چهار نفر خیلی به هم نزدیکیم و رابطهمان خوب است؛ دائماً با هم گپ میزنیم، به پیادهروی میرویم، بازی میکنیم و اغلب اوقات با هم شام میخوریم. تنها یک مسئلهٔ قابلاعتنا هست که باعث تنش میشود. ما فرزندانِ بزرگسال، موظفیم که با والدین خود «مهربان» باشیم. اختلافنظری که بر سر این موضوع داریم، تنش ایجاد میکند. این مهربانبودن وجوه مختلفی دارد، از جمله اینکه باید وقتی میخواهیم از خانه بیرون برویم، به والدینمان اطلاع بدهیم، البته که با اخموتخم قبول کردهاند که بهشان نگوییم داریم کجا میرویم. وقتی بهشان میگویم ترجیح میدهم بتوانم بدون اینکه به کسی خبر بدهم، از خانه بیرون بروم، یا وقتی زیر بار نمیروم تا بهشان اطلاع بدهم که خواهرم کجاست، اوقاتشان تلخ میشود.
خانه زیادی کوچک است و نمیشود حتی ذرهای حریم خصوصی برای خود دستوپا کرد. کاملاً قبول دارم که بهعنوان مهمانشان، وظیفه دارم تا هرچه والدینم میخواهند، انجام بدهم؛ ولی از سوی دیگر، با خود فکر میکنم که وظایفم از جهاتی بیشتر به وظایف هماتاقیها شباهت دارد. والدینم تأکید میکنند که میخواهند تا جایی که میشود، راحت باشم. بعد از اینکه دربارهٔ مسئله صحبت کردیم، بهنظر میرسد یا باید بهنحوی رفتار کنم که احساساتشان را جریحهدار کند، یا اینکه کوتاه بیایم و احساس خود را بپذیرم؛ احساسی که بهم میگوید تحت نظر هستم. کدام کار را باید انجام بدهم؟ – بدون نام.
میزبانان حق ندارند مهمانان خود را موظف سازند تا به رفتار دیگر مهمانان نظموترتیبی بدهند.
ظاهراً والدینتان میگویند که این مسئله هم جزئی از «مهربانبودن» است؛ شما میگویید مسئله «تحتنظرگرفتن» است. هیچکدام از این دو توصیف بهنظرم درست نمیآید. شاید والدینتان خوش داشته باشند که پیششان هستید، ولی اینکه میگذارند در دورهٔ همهگیری پیش آنها بمانید، در حقتان لطف میکنند. هرچند بهاکراه، اما پذیرفتهاند که لازم نیست خبر بدهید کجا دارید میروید. (قبول دارم که پرسیدن چنین چیزی میتواند فضولی باشد.) ولی وقتی در خانهٔ کسی زندگی میکنیم، واقعاً کار سختی است بگوییم که کِی میخواهیم برویم بیرون؟ قضیه مهربانبودن نیست؛ قضیه پذیرفتن درخواستی است که آنها حق دارند از مهمانان خود داشته باشند، حتی اگر آن مهمانان، فرزندانشان باشند.
با شما موافقم که وظیفه ندارید کارهای خواهرتان را گزارش کنید؛ میزبانان حق ندارند مهمانان خود را موظف سازند تا به رفتار دیگر مهمانان نظموترتیبی بدهند. اما از آنجا که خانه کوچک است و احتمالاً هر کسی میتواند بفهمد شخص دیگر داخل است یا بیرون، اطلاعاتی که والدینتان از شما طلب میکنند، چیزی است که به احتمال قویتر خودشان در هر صورت بدان پی خواهند برد. اینکه بگوییم «چند ساعتی دارم میروم بیرون»، با گردننهادن به نظارت بر رفتارمان یکی نیست. ضمناً، فکر میکنم موضوع بیشتر تسکین اضطراب باشد تا نظارت و کنترل. عادات آدمی بهسختی تغییر میکنند؛ پدرومادرها هم وقتی فرزندشان بیخبر غیبش میزند، ممکن است نگران شوند.