وی به بررسی شش شاخصه مهم تفاوت اخلاق مدرن با اخلاق سنتی پرداخت و افزود: درواقع راه حل این شش مسأله در اخلاق سنتی پیدا نشده بود یا به صورت ناآگاهانه ارایه شده بود که برای انسان امروزی قابل پذیرش است.
این پژوهشگر ضرورت اخلاقی زندگی کردن با توجه به پر هزینه بودن آن را اولین شاخصه این تفاوت دانست و گفت: دومین شاخصه نیز این است که آیا برای اخلاقی زندگی کردن باید حتماً دیگرگزین بود یا خود گزین؟ معنای دیگر اخلاقی زیستن این است که دیگران را برخود مقدم بدانیم و یا خود را بر دیگران؟ در واقع کسی که اندیشه دیگرگزینی ندارد هم میتواند اخلاقی زندگی کند یا خیر؟
ملکیان افزود: دیگر شاخصه این تفاوت این است که آیا نتیجه اخلاقی زندگی کردن باید در این جهان ظاهر شود یا به فرض وجود زندگی پس از مرگ، در آن جهان؟
وی خاطرنشان کرد: دیگر شاخصه اخلاقی زیستن در جهان جدید، مسائل جدید برای انسان امروز و با مشکلات عملی این است که آیا اخلاقی زیستن آسانتر از گذشته است یا دشوارتر؟ و به بیان دیگر در برآیندگیری و جمع جبری زندگی امروزی آیا میتوان گفت امروز هزینه اخلاقی زندگی کردن کاهش یافته یا نه؟، آیا دوران تجددگرایی یا مدرنیسم به سود اخلاقی زیستن است یا به زیان آن؟
این پژوهشگر فلسفه پنجمین شاخصه این تفاوت را این دانست که آیا اخلاقی زیستن با عقلانی زیستن در تضاد است یا خیر؟ و اساساً آیا راه اخلاقی زیستن و عقلانی زیستن برهم منطبق هستند و یا انسانها بر سر دو راهی انتخاب هستند تا گزینش کنند که عقلانی زندگی کنند یا اخلاقی.
ملکیان در ادامه به بررسی شاخصه ششم پرداخت و آن را اینگونه ترسیم کرد که نظامهای گوناگون اخلاقی در شش هزار سال گذشته که در تاریخ پدید آمدهاند برخی بیشتر اهتمام به رفتار بیرونیمان دارند و برخی به افعال درونیمان و مخاطب برخی از آنها، فرد آدمی است و مخاطب برخی دیگر جمع آدمیان است که تا پیش از تجدد تقریباً از هم بی خبر بودند، اما پس از آن مخصوصاً پس از دوران روشنگری در اروپا، نوعی دیگر آگاهی در آنان پدید آمد که از یکدیگر مطلع شدند و این دیگر آگاهی در خودآگاهی آنها تأثیر گذاشت.
وی تصریح کرد: آشنایی با نظریههای گوناگون فارغ از ارزش داوری در مورد محاسن و معایب آن، این مشکل را به وجود آورده که میفهمیم دیگران به نظام اخلاقی من دلبسته نظری و پایبند عملی نیستند و نتیجه این که این سؤال مطرح میشود که حال که مکاتب اخلاقی متکثر و متنوعاند، آیا همبستگی اجتماعی ما را از هم نمیپاشند و معروض خطر قرار نمیدهند؟
این نویسنده یک راه حل برون رفت از این نزاع را رجوع به فصل مشترک و وجه اشتراکی دانست که بر آن تکیه بزنیم و در این منطقه بی طرف، نمایندگان مکاتب مختلف اخلاقی با تکیه بر جنبههای مشترک، نزاعهای خود را فیصله دهند.
ملکیان افزود: از اواخر قرن ۱۹ میلادی فیلسوفان به دنبال رسیدن به بخش مرضی الطرفین بلکه مرضی الاطراف هستند تا به آن داور رجوع کنند و اختلاف نظرها را بکاهند تا همبستگی جامعه بشری محفوظ بماند، چرا که جامعه امروز بشری، تردترین جامعه در طول تاریخ است و باید به گونهای با آن معامله کرد که نشکند.
…