اخلاق فضيلت
خانم آناس، قبل از پرداختن به این موضوع که اخلاق فضیلت به چه منظور مطرح شده است، لطفاً کلیاتی از اخلاق فضیلت ارائه کنید.
اخلاق فضیلت یک نظریه اخلاقی است که مفاهیم اصلی آن عبارتند از فضیلت و سعادت به معنای کلی که عبارت است از یودایمونیا؛ سعادت نه به این معنا که شما احساسات خوب یا اوقات خوشی داشته باشید، بلکه به این معنا که زندگی خوبی داشته باشید که با آن زندگی رضایت خاطر شما فراهم شود. فضیلت، حالتی است که شما آن را به دست میآورید، حالتی که آن را از تجربه میآموزید. یاد میگیرید که بر حسب دلایل خاصی عمل کنید و احساسات شما بر مبنای آن دلایل رشد کرده است و همراه با آن دلایل هستند.
این نظریه بر داشتن زندگی خوب تأکید دارد نه بر احکام اخلاقی. این نظریه درباره پرورش ویژگیهای شخصیتی است. آیا میتوانید مثالی از فضیلت ارائه کنید؟
با شجاعت شروع میکنیم. شجاعت فضیلتی است که شما زمانی آن را به دست میآورید که یاد بگیرید با موقعیتهای خطرناک یا سخت به شکل خاص مواجه شوید. شما یاد میگیرید که به خاطر امور خاصی مقاومت کنید یا مجروح شوید و به خاطر امور دیگر چنین کارهایی انجام ندهید. این بدان معنا نیست که شما از چیزی نمیترسید یا مشکلی ندارید بلکه این توانایی را به دست میآورید که با این موقعیتها به بهترین شکل ممکن مواجه شوید. مثلاً شما کسانی را میشناسید که شجاعانه بر موضع خود پافشاری میکنند و یا کودکانی که شجاعانه واکسن میزنند و غیره.
این اعتراض اغلب بر اخلاق فضیلت وارد است و این موضوع به علت آن است که معترضان، دقیقاً نمیدانند فضیلت چیست.
نظریه فضیلت نظریهای مشهور است ولی برخی شکاکان معتقدند که بر اساس این نظریه شما میگویید باید به شیوهای خاص و مطابق فضایل عمل کنید اما فضایل محلی، درجوامع مختلف باهم متفاوت هستند در این صورت از منظر عملی رفتار شما در جوامع مختلف، متفاوت میشود و مجبور میشوید متعصبانه رفتار کنید.
بله این اعتراض اغلب بر اخلاق فضیلت وارد است و این موضوع به علت آن است که معترضان، دقیقاً نمیدانند فضیلت چیست. وقتی یاد میگیرید شجاع باشید، یاد میگیرید در موقعیت خاص رفتار خوبی داشته باشید، و میبینید مردم در این موقعیتها رفتار خوبی دارند، اگر از شما بپرسند شما چطور این رفتار را یاد گرفتهاید، جواب میدهید وقتی میبینیم افرادی هستند که در برابر تهدیدها مقاومت میکنند، افرادی هستند که وقتی به سرطان مبتلا میشوند شجاعانه رفتار میکنند، افرادی که در جلسات خسته کننده در برابر دیدگاههای مخالف میایستند، شجاعت را چطور تشخیص میدهیم؟ هیچ نقطه مشترکی بین این موقعیتها وجود ندارد. قطعاً شما با یادآوری موقعیتی که قبلاً آن را دیده اید و درآن موقعیت کسی شجاعانه رفتار کرده است، شجاعت را یاد نمیگیرید زیرا این موقعیتها وجه اشتراکی باهم ندارند. آنچه شما از این موقعیتها یاد میگیرید، روش تعامل افراد با خود موقعیت است. به نظر میرسد که این موضوع بسیار کلی و مبهم است و در واقع همینطور هم هست. کاری که ما همیشه انجام میدهیم، آن است که دلایلی را درک کنیم که مردم بر اساس آنها عمل میکنند. بنابراین آنچه از این موقعیتها درک می کنیم صرفاً موقعیتهایی نیستند که در آنها شخصی شجاع نامیده میشود، بلکه یاد می گیریم ارزیابی کنیم که چه چیزی ارزش مقاومت، صدمه دیدن و فعالیت را دارد.
ارسطو می گوید به صورت کلی انسانها برای به دست آوردن خیر فعالیت میکنند نه اینکه صرفاً کارهایی را تکرار کنند که والدینشان انجام میداده اند. کسب فضیلت یعنی به دست آوردن دیدگاهی مهم درباره آنکه همان کاری را انجام بده که فرد شجاع یا سخاوتمند انجام میدهد، به چه معناست. یک جنبه مهم از همان ابتدا در فضیلت وجود دارد و به این حقیقت مرتبط است که فضیلت امری آرمانی است. یعنی ما میخواهیم بهتر رفتار کنیم. بهترین روش برای درک این دیدگاه انتزاعی آن است که فکر کنیم چگونه میتوانیم مهارتهای عملی کسب کنیم، زیرا فضیلت یک مهارت عملی است. کسب مهارت عملی بدان معنا نیست که نسبت به افرادی که چنین مهارتی دارند، تعصب داشته باشیم و به آن معنا هم نیست که ما هم دقیقاً آن مهارت را همانطور انجام دهیم که آنها آن را به انجام میرسانند، بلکه باید درک کنیم که آنها فعالیتی را به روشی خاص انجام میدهند چرا که برای روش خود دلیل دارند و این دلیل است که اهمیت دارد نه کاری که انجام میدهند. شما به تنهایی یاد نمیگیرید که نوازنده پیانو شوید، برای این کار به معلم احتیاج دارید اما صرفاً با یادگیری و تکرار کاری که معلم انجام میدهد تبدیل به یک نوازنده بزرگ نمیشوید. لازم است کاری را که معلم انجام میدهد بیاموزید، انجام دهید و آن را برای خود تکرار کنید و بعد از آن مرحله فراتر روید و آن را به روش خودتان انجام دهید.
کسب فضیلت یعنی به دست آوردن دیدگاهی مهم درباره آنکه همان کاری را انجام بده که فرد شجاع یا سخاوتمند انجام میدهد، به چه معناست.
از همان ابتدا باید درک کنیم که مفهوم فضیلت را میتوان در موقعیتهای مختلف به کار برد و به این ترتیب میتوانیم فضایل را از سایر فرهنگها بگیریم، میتوانیم افراد شجاع را در فرهنگهای مختلف ببینیم که به شیوه های مختلف رفتار میکنند و این حقیقت بسیار مهمی است. بنابراین از همان ابتدا باید بدانیم که فضیلت آن گونه که برخی انسان ها فکر میکنند گیرکردن در محتوای فرهنگی نیست.
اکنون برگردیم به این پرسش که نظریه فضیلت به چه منظور مطرح شده است، آیا فکر میکنید که این نظریه برای تبیین اعمال و احکام اخلاقی مطرح شده است؟
این نظریه این کار مهم را انجام میدهد اما اخلاق فضیلت برای آن آمده است که یاد بگیریم بهتر زندگی کنیم. فکر میکنم یکی از علائم اخلاق فضیلت آن است که قطعاً اخلاق فضیلت در ایالات متحده در همه کتابهای “راهنمای شخصی” از فضیلت حرف میزنند و این ایده کلی وجود دارد که همه از وضعیت فعلی خود احساس نارضایتی دارند و دوست دارند زندگی بهتری داشته باشند. این پدیده برای همه ما آشنا است. همه ما دوست داریم بهتر زندگی کنیم. در زمان قدیم هم به همین صورت بود و مردم برای داشتن زندگی بهتر به سراغ فلسفه و دین میرفتند. امروزه هم همان روند ادامه دارد.
بنابراین اخلاق فضیلت در فلسفه نوعی “کمک به خود” است که در زندگی ما تفاوت ایجاد میکند.
بله و فکر میکنم لازم نیست آن را کمک به خود بنامیم. ارسطو آن را فلسفه عملی مینامید و فلسفه او از سایر انواع فلسفههای متافیزیکی متفاوت است زیرا در این فلسفههای متافیزیکی لازم نیست در زندگی خود تفاوتی ایجاد کنید.
…