آخوند خراسانی و همبستگی عقل و شرع
۱. دو اردوگاه فکری
آیا بیرون از فرمان شارع و دستورهای آن، میتوان چیزی را به حکم عقل اخلاقا خوب یا بد دانست؟ و به تعبیر رایجتر آیا عقل ما به حسن و قبح چیزی حکم میکند؟ اندیشهورزی در باب حکم عقل به درستی و نادرستی کارها، دست کم پیشینهای ۲۵۰۰ ساله دارد و نخستین صورتبندی روشن آن را در رساله اثیفرون مییابیم. در نتیجه، از زمان سقراط تا کنون این مسئله چالشی برای خردمندان بوده است و آنان را به نظرورزی در این عرصه برانگیخته است.
به روایت افلاطون، سقراط هنگام ورود به دادگاه اثیفرون، یا اثیفرو، را میبیند که بر ضد پدر خود اقامه دعوا کرده است. پس از آنکه علت را جویا میشود، بحثی درمیگیرد که سقراط خلاصه آن را در قالب این پرسش کلاسیک مطرح میکند: آیا خوبی اعمال به دلیل آن است که خدا آن را خوب شمرده است یا چون خوب است خداوند آن را میپسندد؟ و چون اثیفرون متوجه معنای این پرسش نمیشود، سقراط میکوشد به تعبیرهای مختلفی آن را بازگو کند که حاصلش این نکته است: آیا عقل قادر به کشف خوبی و بدی کارها است، یا باید خوبی و بدی آنها را تابع امر و نهی خدا دانست؟
در برابر این پرسش، در جهان اسلام دو دیدگاه متمایز شکل گرفته است و هریک به نحوی به آن پاسخ میدهد. نخستین دیدگاه به لحاظ تاریخی به حسن و قبح عقلی معتقد است و معتزلیان شیعه بدان باور دارند. عبدالرزاق لاهیجی، متکلم و فیلسوف شیعی، هنگام بحث از حسن و قبح عقلی و با دفاع از آن، معتقد است که این دیدگاه «مذهب امامیه و معتزله و جمهور حکما است».
دیدگاه دوم از آن اشعریان است که به حسن و قبح شرعی باور دارند.
…