کهکشان راه اخلاق
مهدی اخوان: در فلسفه اخلاق چه میگذرد؟ وقتی میگوییم کاری اخلاقی است، منظورمان چیست؟ اخلاق چه هست و چه نیست؟ آیا اخلاق نزد همه معنای یکسانی دارد؟ شاخههای متفاوت اخلاق چگونه پدید آمدند و ملاک تقسیمبندی این شاخهها بر چه اساسی استوار است؟
این پرسشها زمانی مطرح میشوند که قصد کردهایم چیزهایی درباره فلسفه اخلاق بدانیم. برای یافتن پاسخهای مناسب برای هریک از این پرسشها و پرسشهای دیگری که ممکن است در رویارویی فلسفه اخلاق برایمان پیش میآید، قدم اول ترسیم طرحی کلی از ماهیت و معنای آن است. در این جلسه قرار است اطلس فلسفه اخلاق ترسیم شود و نشان داده شود که برای ورود به هریک از شاخههای اخلاق باید از چه مسیری و با اندیشه کدام فیلسوفان آشنا شویم. قصد این جلسه آن است که هم رشتههای فلسفی و غیرفلسفی لازم برای ورود به اخلاقشناسیِ فلسفی را معرفی کند و هم جایگاه فلسفۀ اخلاق را در بین علوم ناظر به اخلاق.
این کارگاه و کارگاه «سیر تاریخی شکلگیری مفاهیم اخلاقی نزد متفکرین غربی و مسلمان» میتوانند مکمل یکدیگر باشند که از دو منظر متفاوت یکی مفهوممحور و دیگری تاریخمحور منظومه کلی از فلسفه اخلاق را برای ما ترسیم میکنند.
ما و دوراهیهای زندگی
علیرضا آل بویه: فلسفه اخلاق فعالیتی عقلانی درباره اخلاق است و دو شاخه دارد: ۱. فرااخلاق؛ ۲. اخلاق هنجاری. فیلسوف اخلاق در فرااخلاق به مباحث معناشناختی، هستیشناختی و معرفتشناختی اخلاق میپردازد و در اخلاق هنجاری در پی به دست آوردن ملاک و معیار ارزش اخلاقی و پیاده کردن آن در موارد خاص و جزیی است که از بخش اول به اخلاق هنجاری نظری تعبیر میشود و از بخش دوم به اخلاق کاربردی یا عملی. برای به دست آوردن شناخت اجمالی از اخلاق کاربردی در قدم نخست باید به چند پرسش پاسخ داد:
- تعریف اخلاق کاربردی چیست و چه تفاوتی با اخلاق نظری و اخلاق حرفهای دارد؟
- جایگاه اخلاق کاربردی کجاست، آیا زیر مجموعه فلسفه اخلاق است و یا در عرض فلسفه اخلاق؟
- با چه روشی به حل مسائل اخلاق کاربردی پرداخته میشود، آیا تنها بر اساس نظریه اخلاقی باید در اخلاق کاربردی حکم کرد و یا بدون نظریه نیز میتوان به آن پرداخت؟
- قلمرو مسائل اخلاق کاربردی چیست و چه تفاوتی با احکام فقهی مشترک دارد؟
- کارکرد اخلاق کاربردی چیست و چه نقشی در زندگی آدمی ایفا میکند؟
- اخلاق کاربردی بر چه مبانی هستیشناختی و انسانشناختیای مبتنی است؟
در این کارگاه تلاش میکنیم برای این پرسشها، پاسخهای اجمالی بیابیم و نیز منابع و شیوههای مطالعه و پژوهش را در اخلاق کاربردی بیاموزیم.
برشی عقلی فلسفی از اخلاق اسلامی
مهدی علیزاده: در تعریف اخلاق فلسفی نزد مسلمانان میتوان چهار رویکرد اصلی را در تعریف اخلاق و تبیین مفاهیم اخلاقی، از هم متمایز کرد:
رویکرد جالینوسی که اخلاق را شاخهای از طب عام میداند که پزشکی به امراض بدنی و اخلاق به امراض روحی میپردازند. این رویکرد در کتاب الطب الروحانی زکریای رازی مشهود است.
رویکرد افلاطونی که به وجه اجتماعی و مدنی سعادت بشری تاکید دارد و میتوان در آثار فارابی و مسکویه این رویکرد را مشاهده کرد.
رویکرد فیثاغوری-هرمسی که در رسالات اخوان الصفا بهخصوص رساله نهم به این رویکرد اشاره شده است به تفاسیر تمثیلی از حقایق عالم و انسان توجه ویژهای دارد.
رویکرد ارسطویی که شاخص اصلی آن قاعده زرین اعتدال است و در آثار بسیاری از اندیشمندان مسلمان میتوان شرح و تفصیل این رویکرد را پی گرفت.
مبانی معرفتشناختی در اندیشهی فیلسوفانی که به اخلاق عقلی فلسفی توجه ویژهای کردهاند، عقلمحور است و معرفت عقلانی اوج معرفت انسانی شمرده میشود. با توجه به همین مبانی، روش و غایت فیلسوفان نیز بر محور استدلال و عقلانیت میگردد.
در این کارگاه قرار است با رویکردهای مختلف در سنت اخلاق عقلی-فلسفی و نیز مبانی انسانشناختی و معرفتشناختی اخلاق فلسفی نزد فیلسوفان مسلمان آشنا شویم.
مرزهای عرفان و روایت در اخلاق اسلامی
سید احمد فاضلی: سنگبنای فهم اخلاق عرفانی، تلقی عرفا از قلمرو روح آدمی است. در اخلاق عرفانی، خط سیر معینی دارای مبدا، مقصد و منازل میانی برای انسان ترسیم میشود که راه کمالجویی او تنها با طی این مسیر و حرکت مستدام او به دست میآید. در رویکرد اخلاق عرفانی مبانی انسانشناختی، شهودگرا است و به تبع آن کمال معرفت، معرفتی شهودی و قلبی است و این شهود است که گزارهها را موجه میکند؛ بنابراین برای تصدیق گزارههای عرفا راهی جز سلوک عملی که به دریافت شهودی میانجامد، وجود ندارد.
عرفا راههای حسی و عقلی را برای کسب معرفت ناکافی میدانند و معتقدند آدمی تنها از معبر تصفیه روح و بازتابش انوار حقیقت در ظرف قلب خود میتواند به توفیق درک حقایق عالم را بهدست بیاورد.
در این کارگاه قرار است با مبانی معرفتشناختی اخلاق عرفانی، غایت و روش کسب معرفت اخلاقی نزد عرفا همچنین تفاوت اجمالی آن با رویکرد عقلی- فلسفی در انسانشناسی اخلاقی آشنا شویم.
از وظیفه گرایی تا پیامدگرایی
منصور نصیری: اخلاق هنجاری یکی از شاخههای اصلی فلسفه اخلاق است و به آن دسته از نظریاتی گفته میشود که در پی یافتن پاسخ به پرسشهایی درباره الزامهای چگونگی عمل کردن است. برای یافتن پاسخ به پرسشهای اخلاقی که در قلمرو اخلاق هنجاری مطرح میشوند، شیوههای پاسخگویی متفاوتی وجود دارد که دو تا از مهمترین رویکردهای آن، وظیفهگرایی و پیامدگرایی هستند.
اخلاق وظیفهگرا مبنای تصمیم و عمل اخلاقی فرد را وظیفه میداند و نماینده معروف این شاخه اخلاق هنجاری کانت است. اخلاق پیامدگرا مبنای اخلاقی بودن عمل را نتیجه آن عمل میداند. نظریههای پیامدگرا از نظر ارزششناسی متفاوت هستند و از مهمترین آنها میتوان از فایدهگرایی نام برد که جرمی بنتام و جان استوارت میل دو فیلسوف برجسته طرفدار این نظریه هستند.
در این کارگاه قرار است به اجمال با اخلاق هنجاری و دو نظریه مهم آن یعنی وظیفهگرایی و پیامدگرایی آشنا شویم و فیلسوفان برجسته و شاخص در هر شاخه و خلاصهای از آراء و نظریاتشان را بشناسیم.
فضیلت و مراقبت؛ رویکردهایی بدیل
امید کشمیری: اخلاق فضیلت شاخهای از اخلاق است که بجای تمرکز بر ماهیت و پیامدهای عمل فرد، به منش فرد توجه ویژه میکند. در این اخلاق، فضایل شناسایی میشود و عادتها و رفتارهایی که به فرد امکان میدهد از خرد عملی برای حل تعارضات میان فضایل استفاده کند و با تمرین مدام میتوان به زندگی خوب و سعادت رسید.
اخلاق مراقبت شاخهای از اخلاق هنجاری است که روابط بین فردی، مراقبت و خیرخواهی محور عمل اخلاقی است. این شاخه از اخلاق در برای اولین بار در کتاب «با صدایی متفاوت» نوشته کارول گیلیگان مطرح شد و مبنای متفاوتی برای قضاوتهای اخلاقی معرفی کرد. اخلاق مراقبت و اخلاق فضیلت از این نظر که تمرکز خود را بر فاعل اخلاقی میگذارند به جای آنکه مانند شاخههای دیگر اخلاق هنجاری مانند پیامدگرایی و وظیفهگرایی به فعل به عنوان ملاک برای نسبت دادن اخلاق به آنها توجه کند.
در این کارگاه قرار است با اخلاق فضیلت و اخلاق مراقبت، ویژگیها و تمایز این رویکردها با جریان اصلی اخلاق هنجاری آشنا شویم.
ماجرای تفکر اخلاقی در اسلام و غرب
مرتضی روحانی: وقتی سراغ فلسفه اخلاق میرویم پرسشهای متعددی ممکن است در مواجهههای نخست برایمان پیش بیاید از جمله اینکه:
- مفاهیم اخلاقی چگونه شکل گرفتهاند؟
- مفاهیمی مانند «خوب»، «بد»، «باید»، «نباید»، «درست»، «نادرست»، «مسئولیت»
- و مفاهیمی از این دست چه سیری را طی کردهاند و در رویکردهای مختلف به فلسفه اخلاق چه ملاک و معیاری برای آنها مطرح است؟
در واقع قرار است در این کارگاه به اختصار با سیر شکلگیری مفاهیم اصلی اخلاق در اندیشه متفکرین غرب و مسلمان آشنا شویم. اینکه هریک از گرایشهای اخلاقی در چه دورهای و با چه فیلسوفی آغاز شد، اوج گرفت و به چه دلایلی رو به افول رفت. این کارگاه و کارگاه اطلس فلسفه اخلاق میتوانند دو کارگاه مکمل یکدیگر باشند که یکی از آنها با نگاهی موضوعمحور و دیگری با نگاهی تاریخمحور، طرح کلی فلسفه اخلاق را بیان میکنند.
مناظره: دین و اخلاق؛ همسایههای بیقرار
ابراهیم آزادگان: برای رسیدن به مقصودی که بر اساس باورها و تمایلاتمان ان را هدف کنش خود قرار میدهیم اراده نموده و یک عمل را انجام میدهیم. در اینجا سوال پیش میآید که این عمل ما عمل درستی است، یا اینکه ایا کار خوبی انجام میدهیم یا نه؟ برای تعیین ملاک درستی یا نادرستی عمل محتاج محک هستیم. این محک قوانین اخلاقی هستند که باید رعایت شوند. اما مبنای این قوانین اخلاقی در بنیادیترین سطح قوانین کلی و جهانشمول و ضروری هستند که بر اساس اصول عقلانیت پایهریزی شدهاند که فوندانسیون ساختمان اخلاق را میسازند.
بر اساس این نگاه نسبت به نورماتیویتی کنشهای انسانی من نشان خواهم داد که تمام دستورات فقهی برای اعمال انسانی باید با این محک عقلانیت سنجیده شوند و راستیآزمایی شوند و در غیر اینصورت اخلاقاً مجاز به عمل بر اساس آنها نیستیم. بنابراین من سعی میکنم از موضعی بنام فقه اخلاقی در قبال اخلاق فقهی دفاع کنم یعنی نشان دهم که اصول جهان شمول اخلاق مانند این اصل که “از هیچ انسانی نمیتوان به عنوان صرف ابزاراستفاده کرد” معیاری است عقلانی برای راستیآزمایی نتایج بررسیها و کاوشهای فقهی.
هادی صادقی: نظریۀ اخلاق هنجاریِ مقبول من از منظر عقلی، «فرانظریۀ یکپارچگی اخلاق» است که چون از بسیاری از اشکالات دیگر نظریات در امان و از مزایای آنها بهرهمند است و به نحوی همۀ آنها را در بر میگیرد، میتوان آن را «نظریۀ چتری هنجار اخلاقی» نامید.
از سوی دیگر در فرهنگ اسلامی با شیوۀ کلنگری و نظر انداختن در مجموعۀ ادلّۀ شرعی، نگاهی دوباره به نظریّات پنجگانۀ مشهور دارد و آنها را از منظر کتاب و سنت نیز بررسی کرده است و «نظریه چتری هنجار اخلاقی» را از این متون استخراج کردهام. این نگاه هم در حوزۀ فلسفۀ اخلاق و هم در مبانی اسلامی و شیعی اخلاق جریان یافته است، به عبارت دیگر، هم شایستۀ عنوان «فلسفۀ اخلاق» است و هم سزاوار عنوان «فلسفۀ اخلاق اسلامی» است.
رابطۀ میان دلیل عقلی و دلیل نقلی، رابطهای دو سویه و دیالکتیکی است و از یکدیگر تغذیه میکنند. شأن دلیل عقلی، تقدّم بر دلیل نقلی است؛ امّا این مربوط به ابتدای راه است. در ادامه، نقل به کمک عقل میآید و موجب رشد آن میشود. چنانکه با رشد عقل، فهم بهتر ادلّۀ نقلی میسّر میشود و چارچوبهای بهتری برای فهم و تفسیر این ادلّه فراهم میآید. در اخلاق هنجاری نیز همین وضعیت حاکم است. با این حال، این موضوع همواره مورد توجّه بوده که حجّیت دلیل عقلی، به استدلال و برهان است؛ ولی حجّیت دلیل نقلی، به استناد تاریخی و ظهور دلالی و ارتباط خانوادگی میان ادلّه است.
سلام وقت تون بخیر
بنده ثبت نام کردم و لی نمیدونم چطور میتونم به فایل ضبط شده جلسات دسترسی داشته باشم
راهنمایی کنید ممنون میشم
سلام
اسم و ایمیلتون رو به این شماره پیامک کنید
۰۹۳۸۳۵۶۵۰۵۶