عقلانیت اخلاق
با آن که قرن ها از داروي سقراط درباره عقل و اخلاق مي گذرد، اما هنوز پرسش از «عقلانيت اخلاق» از مهم ترين مسايلي است که ذهن فيلسوفان را به خود مشغول داشته است. قضاوت درباره عقلاني بودن يا نبودن گزينش و توجيه باورها، و تبيين و توجيه رفتارهاي اخلاقي از جمله موضوعاتي است که ذيل اين عنوان قرار مي گيرند.
عقل گرايان حداکثري، حداقلي و اعتدالي، بر پايه رويکردهاي متفاوت خود نسبت به عقل، در اين رابطه مواضع مختلفي گرفته اند. حداقلي ها به دليل گرايش بيشتر به نقش عواطف، درباره نقش معرفتي و انگيزشي عقل، متفاوت با دو گروه ديگر سخن گفته اند. و عقل گرايان حداکثري و اعتدالي، با وجود شباهت هاي فراوان، درباره نقش جنبه هاي شناختاري و غير شناختاري در انگيزش اخلاقي، متفاوت مي انديشند.
در اين نوشتار، گذشته از تبيين تفاوت سه رويکرد مطرح، توجيه رفتارها و انگيزش اخلاقي نيز مورد بررسي قرار گرفته است. درون گرايي و برون گرايي از جمله ديدگاه هايي هستند که در اين باره مورد نظر بوده اند. در نهايت، بر نقش فضليت، به عنوان راهي براي پذيرش و توجيه عقلانيت تاکيد شده است.