
انسان، حیوان قصهگو است! | گزارشی از مقالۀ «اخلاق هنرهای روایی: فلسفه در مدارس، همدلی و یادگیری از قصهها»
گزارشی از مقالۀ اخلاق هنرهای روایی
انسان، حیوانِ قصهگو است. با تأسی از نوارسطوئیانی همانند اَلسدیر مکاینتایر و مارتا نوسبام، بر این باوریم که انسان همواره موجودی قصهگو بوده و همواره از داستانهای دیگران چیزی آموخته و میآموزد. انسانها بهعنوان عاملان اخلاقی از احساسات عقلانی خود همانند همدلی، برای بازسازی تخیلی افکار، احساسات و اهداف دیگران بهره میگیرند. هنرهای روایی (مانند، رمان، فیلم و تراژدیها در عهد باستان) کمک میکنند تا در فضایی امن و خیالی که داستانها خلق میکنند با شخصیتها و موقعیتهای متنوع به صورت تخیلی و همدلانه درگیر شویم. هنرهای روایی منابع ارزشمندی برای مواجهه با داستانهای متنوع دیگران به شمار میروند؛ بهویژه در رابطه با مسائل مربوط به زندگی خوب و رشد و شکوفایی انسانی. پرسش اساسی این است که هنرهای روایی چگونه میتوانند ابزاری برای آموزش اخلاق و فلسفه در مدارس باشند؟
به منظور بررسی مسائل بالا، این مقاله متشکل از سه بخش اصلی است: در بخش اول، توضیحی راجع به گزارهٔ «انسان، حیوان قصه گو است» خواهیم داد. بخش دوم به ارزش تعلیمی هنرهای روایی میپردازیم. در بخش سوم به موضوع نیاز به فلسفه در برنامهٔ درسی مدارس و روششناسی فلسفی روایتها پرداخته میشود. نکتهٔ اساسی در این مقاله این است که هنرهای روایی میتوانند منابعی اخلاقی برای معلمان و دانشآموزان باشند. داستانها نهتنها منبعی برای سرگرمی هستند بلکه برخی از رمانها متنی غیرقابلجایگزین برای اخلاق و فعالیت اخلاقی هستند.
انسان، حیوان قصهگو است
قصهگویی بخش جداییناپذیر طبیعت انسان است. در یونان باستان افلاطون و ارسطو هر دو به این موضوع پرداختهاند. افلاطون در کتاب هفتم محاورهٔ جمهور، به مبحث سانسور و نظارت بر قصهگویانی مانند شاعران پرداخته است. ارسطو نیز به قدرت و تأثیر قصه و قصهگویی واقف بود، اما برخلاف عقیدهٔ افلاطون، نگاه مثبتی به قصهها داشت. او در رسالهٔ بوطیقای خود قصهها را نوعی تقلید از زندگی معرفی میکند که برای کودکان جذاب است. ارسطو میگوید ما از طریق تقلید یاد میگیرم و اموری را که کشف کردهایم به دیگران منتقل میکنیم. در قرون میانه نیز فیلسوفانی همچون آگوستین قدیس و توماس آکوئیناس به اهمیت قصهها در یافتن معنای زندگی اشاره کردهاند؛ برای مثال میتوان به قصهها و مَثَلهای کتاب مقدس اشاره کرد.
با الهام از فیلسوفان مسیحی و ارسطو، مکاینتایر در کتاب در پی فضیلت به بررسی نقش قصهها در شکلگیری هویت انسان میپردازد. او میگوید؛ انسان در اعمال و رفتارش و همچنین در قصههایی که میسراید، اساساً یک حیوان قصهگو است. انسان بهطور ذاتی قصهگو نیست، اما از طریق تاریخ زندگیاش به موجودی تبدیل میشود که همواره قصههایی روایت میکند و از طریق این قصهها در جستوجوی حقیقت است. با این حال، پرسش اساسی در مورد انسان راجعبه نویسنده بودنش نیست، تنها هنگامی میتوان به پرسش «چه باید بکنم؟» پاسخ گفت که به پرسش «بخشی از کدام قصه هستم؟» پاسخ داده شده باشد.
داستانها نهتنها منبعی برای سرگرمی هستند بلکه برخی از رمانها متنی غیرقابلجایگزین برای اخلاق و فعالیت اخلاقی هستند.
ارزش تعلیمی هنرهای روایی
با الهام از آراء ارسطو و همچنین فیلسوفانی همچون آیریس مرداک و مارتا نوسبام، نویسندهٔ مقاله استدلال میکند که از طریق تعامل تخیلی و همدلانه با قصههای دیگران، میتوان نگرش اخلاقی کسب کرد. با توجه به نظر مارتا نوسبام، یکی از روشهای یادگیری نگرش اخلاقی از هنرهای روایی، تمرینِ «نگرش محبت آمیز» است. این تمرین نوعی توجه اخلاقی است که به تدریج به عاداتی عقلانی در شخصیت فرد منجر میشود که در نهایت به حکمت عملی و تصمیمگیری اخلاقی کمک میکند. نوسبام با تأکید بر مفهوم همدلی به عنوان یک احساس هوشمندانه، همدلی را یک گرایش اخلاقی اساسی میداند که میتوان آن را از طریق تعامل با هنرهای روایی تقویت کرد.
همدلی نیازمند هماهنگی میان دو عنصر اساسی است؛ ۱. همدردی با احساس ناراحتی ناشی از رنج دیگران ۲. تخیلِ توانایی بازسازی ذهنی شرایط و احساسات دیگری. نوسبام از این هماهنگی با عنوان «بازسازی تخیلی» یاد میکند. این به ما کمک میکند تا خود را به جای دیگران بگذاریم، رنج و تجربهٔ آنان را عمیقتر درک کنیم. این فرایند درک تخیلی و عاطفی، اساس تصمیمگیری اخلاقی و حکمت عملی است. درک عمیق دیگران و در کنار آن درک هرچه بهتر خود، برای کاهش فاصلهٔ همدلانه ضروری است. هنرهای روایی میتوانند ابزار مناسبی برای این منظور باشند. تنها در قصههاست که ذهن دیگری برای ما کاملاً شفاف است. این تجربه به ما کمک میکند تا دیدگاهها و احساسات خود را در پرتو تجربیات شخصیت های داستانی بررسی کنیم و از این طریق به خودشناسی و درک عمیقتر اخلاقی برسیم.
نیاز به فلسفه در برنامهٔ درسی مدارس و روششناسی فلسفی روایتها
برای بهرهبرداری کامل از ارزش تعلیمی هنرهای روایی، لازم است که پرسشهای فلسفی به صورت مستقیم در برنامهٔ درسی مدارس گنجانده شوند. پرسشها باید بهطور ساختارمند و هدایتشده بررس شوند تا اولاً سطحی نمانند و ثانیاً به مرور زمان نادیده گرفته نشوند. با فعالیتهای فلسفی، مهارتهای تفکر انتقادی نیز افزایش مییابد، حس همدلی رشد میکند و برای همکاری بهتر میان دانشآموزان مفید خواهد بود. فلسفه میتواند در قالب موضوعات موجود در برنامهٔ درسی، تدریش شود. به شرطی که آموزگاران بهطور آگاهانه و هدفمند به بررسی مفاهیم فلسفی در محتوای درسی بپردازند.
معلمان میتوانند دانشآموزان را دور هم جمع کرده و بهصورت دایرهوار بنشانند. بحثی فلسفی را بر اساس پرسشهای خودِ دانشآموزان مطرح و هدایت کنند. برای ایجاد چنین پرسشهایی معلمان میتوانند در ابتدا متنی مناسب انتخاب کرده و با مشارکت همه، بند به بند آن را بلندخوانی کنند. پس از بحث و جدل بسیار، پرسش اصلی معلوم میگردد. با این روش؛ دانشآموزان خود را به جای شخصیتهای رمان میگذارند و سعی میکنند با شخصیتها همذات پنداری کنند.
تنها در قصههاست که ذهن دیگری برای ما کاملاً شفاف است. این تجربه به ما کمک میکند تا دیدگاهها و احساسات خود را در پرتو تجربیات شخصیت های داستانی بررسی کنیم و از این طریق به خودشناسی و درک عمیقتر اخلاقی برسیم.
نتیجهگیری
از آنجا که ما حیوانات قصهگوییم که از داستان دیگران هم بسیار میآموزیم؛ فلسفه باید در برنامهٔ درسی مدارس گنجانده شود. چه بهصورت درسی مستقل و چه بهصورت ادغام شده با دروس دیگر که روش بهتری است. برای اینکار باید از هنرهای روایی استفاده کرد. هنرهای روایی این قابلیت را دارند که حس همدلی را در فرد برانگیزند. با تمرین آنچه که نوسبام آن را «نگرش محبتآمیز» نامیده، میتوان عادات فضیلتمندانهای در خود شکل داد که به حکمت عملی منتهی میشود و به ما این امکان را میدهد تا زندگیای شکوفا داشته باشیم. درگیر کردن کودکان در چنین وضعیتی نیازمند شرایط خاص آموزشی است که باید رعایت شود. معلمان میتوانند فضای امنی برای دانشآموزان ایجاد کنند تا از طریق درگیری با قصهها، معنای مشترک بسازند و ایدههای خود را مطرح کنند. این امر منجر به مشارکت دانشآموزان در تجربیات معنادار دیگران از طریق داستان میشود که از طریق آن میتوانند بیاموزند، تأمل کنند و عادات فضیلتمندانهای در خود پرورش دهند.
