
ز غزالی بیاموز حکمت | گزارشی از کتاب کیمیای سعادت
بیاموزمت کیمیای سعادت
کیمیای سعادت نوشتۀ ابوحامد غزالی از شاهکارهای مسلم نثر فارسی و اثری اخلاقی-عرفانی است. غزالی آن را پس از احیاء علوم الدین و جواهر القرآن برای استفادۀ همگان نوشته است.
کیمیای سعادت از دیرباز در ایران محل توجه بوده و بیش از دهها بار چاپ شده است. در سال ۱۳۹۰ این کتاب مجدداً زیرنظر بهاءالدین خرمشاهی تصحیح و ویرایش شد و در یک جلد با ۹۰۴ صفحه توسط نشر نگاه منتشر شد.
شرححال مؤلف
ابوحامد امام محمد غزالی طوسی از برزگان فقهای شافعی در سال ۴۵۰ قمری در طوس متولد شد. علمآموزی را از کودکی در زادگاهش آغاز کرد. سپس به نیشابور رفت و از محضر امامالحرمین ابوالمعالی جوینی بهره گرفت. در مدت کوتاهی شهرت یافت و به تألیف کتاب پرداخت.
پس از وفات استاد به عسکر رفت و در ۳۴ سالگی به پیشنهاد نظامالملک وزیر تدریس در مدرسۀ نظامیۀ بغداد را آغاز کرد و موجب شگفتی علمای بغداد شد.
چهار سال بعد، بر اثر تحول روحی، دست از تدریس و شهرت برداشت و آهنگ سفر حج کرد. در نهایت به وطنش طوس بازگشت و راه زهد و عزلت برگزید.
وی در سال ۵۰۵ قمری در زادگاهش درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد. بیش از چهارصد کتاب و رساله به غزالی منتسب است که از این میان حدود هفتاد اثر قطعاً متعلق به اوست.
تألیفات غزالی بر اندیشمندان پس از او تأثرات عمیق و گستردهای داشته است. قرنهاست که آثار غزالی در اقصی نقاط جهان مورد توجه کاوشگران اخلاق قرار دارد و دلدادگی و مخالفتهایی را برانگیخته است.
تلاش او برای نزدیککردن مذهب رسمی اهلسنت به تصوف و شرعی جلوهدادن تصوف، مورد سوءظن و انتقاد قرار گرفته است. غزالی به اسلامیسازی دانش اخلاق عنایت فراوان داشته و در آثار خود از آموزهها و مستندات قرآنی-روایی بهره گرفته است.
اگر تو امروز سنگی در دیواری میاندازی و کسی تو را خبر دهد که این سنگ از دیوار به خانۀ تو میافتد و چشم فرزندان تو کور میکند، چون در خانه شوی و چشم فرزندان عزیز بینی بدان سنگ کور شده، دانی که چه آتش در دل تو افتد و چگونه رسوا گردی؟ کسی که در این جهان مسلمانی را حسد کند، در قیامت خویشتن را بدین صورت بیند.
علت نگارش کتاب
کیمیای سعادت چکیدهای است از کتاب بزرگ احیاء علوم الدین؛ مهمترین تألیف اخلاقی غزالی و مشهورترین کتاب اخلاقی جهان اسلام. وی کیمیای سعادت را به درخواست کتابخوانان فارسیزبان، با افزون و کاستیهایی، به زبان مادری خود (فارسی) نوشته است.
غزالی در مقدمۀ کتاب مینویسد: «و اما اندر این کتاب جملۀ این چهار عنوان و چهل اصل شرح کنیم از بهر پارسیگویان؛ و قلم نگاه داریم از عبارات بلند و مغلق و معانی باریک و دشوار تا فهم عوام آن را دریابد، چه اگر کسی را رغبت به تحقیقی و تدقیقی باشد ورای این، باید که آن از کتب تازی طلب کند، چون کتاب احیاء علوم الدین و کتاب جواهر القرآن و تصانیف دیگر، که در این معنی به تازی کرده آمده است؛ که مقصود این کتاب عوام خلقند که این معنی به پارسی التماس کردند، و سخن از حد فهم ایشان در نتوان گذاشت.»
کتاب احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت همانندی موضوعی دارند، نه یکسان، بلکه گاهی همسانند. در اغلب مباحث استناد به آیات و روایات در این دو کتاب با هم فرق دارد. میتوان گفت کیمیا بازآفرینی معانی چهل اصل احیاء علوم الدین در حجمی کمتر است. حجم احیاء در حدود دو برابر کیمیا است.
کیمیای سعادت نهتنها مهمترین اثر فارسی غزالی است؛ بلکه بهعلت نثر ساده و لطیفی که دارد از مهمترین آثار ادبی و اخلاقی ادبیات فارسی نیز به شمار میرود. حافظ دو بار به نام کیمیای سعادت، البته با تلویح و تلمیح و ایهام، اشاره دارد:
بیاموزمت کیمیای سعادت / ز همصحبت بد، جدایی جدایی
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم / که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
غزالی دربارۀ نامگذاری کتاب به کیمیا مینویسد: «و چون گوهر آدمی در اول آفرینش ناقص و خسیس است، ممکن نگردد وی را از این نقصان به درجۀ کمال رسانیدن، الا به مجاهدت و معالجت. و چنانکه آن کیمیا، که مس و برنج را به صفای زر خالص رساند، دشوار بود و هرکس نشناسد. همچنین این کیمیا، که گوهر آدمی را از خسّت بهیمیت به صفا و نفاستِ مَلَکیت رساند تا بدان سعادت ابدی یابد، هم دشوار بود و هرکسی نداند. و مقصود از نهادن این کتاب شرحِ اَخلاطِ این کیمیاست که به حقیقت کیمیای سعادت ابدی است و این کتاب را بدین معنی کیمیای سعادت نام کردیم؛ و نام کیمیا بر وی اولیتر.»
مروری بر محتوای کتاب
غزالی در این کتاب حقیقت مسلمانی را در چهار رکن دستهبندی کرده است؛ دو رکن ظاهر و دو رکن باطن. دو رکن ظاهر عبارتاند از: عبادات (گزاردن فرمان حقتعالی) و معاملات (نگاهداشتن ادب در حرکات و سکنات و معیشت) و دو رکن باطن عبارتاند از: مهلکات (پرهیز از اخلاق ناپسند چون خشم و حسد) و منجیات (آراستن دل به اخلاق پسندیده چون صبر و محبت). غزالی سپس هر چهار رکن را با برشماردن و زیادکردن ده اصل برای هر یک، آورده است.
فصلبندی کتاب
آغاز کتاب؛ در پیداکردن عنوان مسلمانی
- عنوان اول، در شناختن نفس خویش
و در آن هجده فصل است:
- آدمی را از دو چیز آفریدهاند؛ ظاهر و باطن
- شناخت حقیقت دل
- حقیقت دل
- در بیان سبب احتیاج آدمی به کالبد
- شناختن مقصود از لشکر دل
- راه درست بهکاربردن شهوت و غضب و تن و حواس و عقل و دل
- منشأ صفات خوب و بد در آدمی
- مراقبت حرکات و سکنات خویش
- اصل آدمی گوهر فرشتگان است
- عجایب عالم دل
- روزن دل در بیداری نیز با عالم ملکوت گشاده گردد
- هر آدمی بر فطرت زائیده میشود
- شرف دل از روی قدرت
- حقیقت نبوت و ولایت
- علم چگونه حجاب راه است
- سعادت آدمی در معرفت خدای تعالی است
- عجایب صُنع در تن آدمی
- آدمی در این عالم در غایت عجز و نقصان است.
- عنوان دوم، در شناختن حق، سبحانه و تعالی
و در آن ده فصل است:
- معرفت نفس، کلید معرفت حقتعالی است
- شناختن تنزیه و تقدیس حقتعالی
- معرفت پادشاهی راندن حقتعالی
- تشبیه طبیعی و منجم به مورچه
- تشبیه خلق به گروهی نابینا
- تشبیه کواکب و بروج به دستگاه پادشاهی
- شناختن معنی تسبیحات چهارگانه
- متابعت شریعت، راه سعادت است
- گمراهی و جهل اهل اباحت (عدم رعایت محرمات دینی)
- عنوان سوم، در معرفت دنیا
و در آن پنج فصل است:
- سبب بودن آدمی در دنیا
- حقیقت دنیا و آفت دنیا و غرض دنیا
- اصل دنیا سه چیز است: طعام و لباس و مسکن
- مثالها در جادوی دنیا و غفلت اهل دنیا
- نه هرچه در دنیاست مذموم است.
- عنوان چهارم، در معرفت آخرت
و در آن پانزده فصل است:
- بهشت و دوزخ کالبدی و روحانی
- حقیقت مرگ
- توییِ تو نه بدین قالب است
- نگاهداری اعتدال روح
- معنی حشر و نشر و بعث و اعادت
- مشاهدۀ بهشت و دوزخ در این دنیا
- معنی عذاب قبر
- حقیقت و درجات عذاب قبر
- اژدهای گور را با چشم سر نتوان دید
- عذاب قبر برای همه نیست
- راه آزمایش ایمنی از عذاب قبر
- سه جنس آتش دوزخ روحانی
- آتش روحانی دردناکتر از آتش جسمانی است
- منازل سیر و سفر روح در دنیا
- انکار آخرت به گمان ضعیف هم روا نیست.
گروهی از ابلهان که ایشان را نه قوت آن است که کارها به بصیرت خود بشناسند و نه توفیق آن یابند که از شریعت قبول کنند، در کار آخرت متحیر باشند و شک برایشان غالب بود. و باشد که چون شهوت غلبه گیرد و موافق طبع ایشان آن نماید که آخرت را انکار کنند، در باطن ایشان انکار پدید آید -و شیطان این را تنزیه کند- و پندارند که هرچه آمده است در صفت دوزخ برای هراسدادن آمده است، و هرچه در بهشت گفتهاند همه عشوه است. بدین سبب به متابعت شهوت مشغول شوند و از ورزیدن شریعت باز ایستند و در کسانی که شریعت ورزند به چشم حقارت نگرند.
کتاب ارکان مسلمانی
- رکن اول در عبادات
- اصل اول، اعتقادات اهلسنت
- اصل دوم، در طلب علم
- اصل سوم، در طهارت
- اصل چهارم، در نماز
- اصل پنجم، در زکوة
- اصل ششم، در روزه
- اصل هفتم، حجّ
- اصل هشتم، قرآنخواندن
- اصل نهم، ذکر حقتعالی
- اصل دهم، ترتیب وردها
- رکن دوم در معاملات
- اصل اول، آداب طعامخوردن با دیگران
- اصل دوم، آداب نکاح
- اصل سوم، آداب کسب
- اصل چهارم، شناختن حلال و حرام
- اصل پنجم، حق صحبت خلق
- اصل ششم، آداب عزلت
- اصل هفتم، آداب سفر
- اصل هشتم، آداب سماع و وجد
- اصل نهم، امر به معروف و نهی از منکر
- اصل دهم، ولایت راندن
- رکن سوم در مهلکات
- اصل اول، در پیداکردن ریاضت نفس
- اصل دوم، در علاج شهوت شکم و فَرْج
- اصل سوم، از رفع مهلکات شَرَهِ سخن و آفتهای زبان
- اصل چهارم، در علاج بیماری خشم و حقد و حسد
- اصل پنجم، در علاج دوستی دنیا
- اصل ششم، در علاج مال و آفت بخل
- اصل هفتم، در علاج دوستی جاه و حشمت
- اصل هشتم، در علاج ریا و نفاق اندر عبادت
- اصل نهم، در علاج کبر و عُجب
- اصل دهم، در علاج غرور و فریفتگی
- رکن چهارم در منجیات
- اصل اول، در توبه
- اصل دوم، در صبر و شکر
- اصل سوم، در خوف و رجا
- اصل چهارم، در فقر و زهد
- اصل پنجم، در صدق و اخلاص
- اصل ششم، در محاسبه و در مراقبت
- اصل هفتم، در تفکر و ندامت
- اصل هشتم، در توکل و توحید
- اصل نهم، در محبت و شوق
- اصل دهم، در مرگ و احوال آخرت