از آزادی مطلق تا بیان مسئولانه (واکاوی اظهارات چهرۀ مجازی دربارۀ فردوسی در پرتو فلسفۀ اخلاق)
مقدمه ای از آزادی مطلق تا بیان مسئولانه / واکاوی اظهارات چهرۀ مجازی دربارۀ فردوسی در پرتو فلسفۀ اخلاق
اظهارات اخیر یک چهرۀ مجازی دربارۀ فردوسی، شاعر حماسهسرای ایرانی، موجی از واکنشها را در فضای عمومی برانگیخت و پرسش از مرزهای آزادی بیان را یکبار دیگر در کانون توجه قرار داد. این یادداشت در پی پاسخ به این پرسش است که آیا چنین اظهاراتی را میتوان در چارچوب آزادی بیان توجیه کرد؟ و اگر نه، معیارهای مشروع اخلاقی برای محدود کردن چنین بیانهایی کدامند؟
بخش اول: چارچوب نظری
۱.۱ اصل «آسیب میل» و گسترۀ آن در جهان معاصر
جان استوارت میل در «دربارۀ آزادی» (۱۸۵۹) استدلال میکند که تنها توجیه محدود کردن آزادی بیان، «جلوگیری از آسیب به دیگران» است. اما در جهان معاصر، مفهوم «آسیب» نیاز به بازتعریف دارد. آیا صرفاً آسیب فیزیکی مد نظر است یا آسیبهای نمادین، فرهنگی و روانی نیز مشمول میشوند؟
جرمی والدورن (۲۰۱۲) استدلال میکند که گفتار نفرتآمیز میتواند به کرامت و حیثیت افراد و گروهها آسیب برساند و فضای عمومی را برای مشارکت آنان مخدوش کند. این دیدگاه، اصل آسیب میل را به حوزههای غیرفیزیکی نیز گسترش میدهد.
۱.۲ کرامت انسانی از دیدگاه کانت، بعد جمعی و فرهنگی
کانت در «بنیاد مابعدالطبیعۀ اخلاق» (۱۷۸۵) بر کرامت ذاتی انسان به عنوان غایت فینفسه تأکید میورزد. اما پرسش اینجاست: آیا کرامت انسانی تنها بعد فردی دارد یا ابعاد جمعی و فرهنگی نیز میتواند داشته باشد؟
فیلسوفان معاصر مانند چارلز تیلور استدلال کردهاند که به رسمیت شناخته شدن فرهنگی برای کرامت انسانی ضروری است. وقتی نمادهای فرهنگی یک جامعه مورد اهانت قرار میگیرند، کرامت اعضای آن جامعه نیز جریحهدار میشود.
۱.۳ گفتار به مثابه کنش
کاترین مککینون در کتاب «فقط کلمات» (۱۹۹۳) برخی انواع سخن (مانند هرزهنگاری یا سخن تحقیرآمیز) را نه صرفاً بیان عقیده، بلکه کنشی میخواند که میتواند تأثیرات ملموس و آسیبزایی داشته باشد. با الهام از این دیدگاه میتوان استدلال کرد که ارزیابی سخن باید فراتر از نیت گوینده، مسئولیت او در قبال تأثیر کنش گفتاریش را نیز دربرگیرد. هرچند تمرکز اصلی مککینون بر تحلیل روابط قدرت ساختاری (به ویژه جنسیتی) است، اما این بینش کلیدی او را میتوان در تحلیل اخلاقی سخنانی که به کرامت جمعی و حس تعلق فرهنگی آسیب میزنند نیز بهکار بست.
بخش دوم: تحلیل موردی
۲.۱ زمینهشناسی تاریخی-فرهنگی شاهنامه
شاهنامۀ فردوسی نه تنها یک اثر ادبی، بلکه حافظ زبان فارسی و تمدن ایرانی است. شاهنامه در طول قرنها نقشی اساسی در حفظ هویت ایرانی در برابر تهاجمات فرهنگی ایفا کرده است.
توهین به چنین نمادی را باید در زمینۀ تاریخی-فرهنگی خاص خود فهمید. اظهارات یاد شده تنها حمله به یک شخص یا اثری هنری نیست، بلکه حمله به نمادهای هویتی یک تمدن کهن است.
۲.۲ تحلیل اظهارات مورد مطالعه
الف) ایجاد آسیب روانی، اجتماعی و فرهنگی (نقطهنظر میل)
اظهارات یاد شده، میتواند به آسیب روانی، اجتماعی و فرهنگی بینجامد. در بُعد روانی موجب احساس تحقیر، خشم و آسیب به حس تعلق میشود؛ در بُعد اجتماعی به دامنزدن به شکافها و تقویت گفتمانهای خصومتآمیز میانجامد؛ و در بُعد فرهنگی به عادیسازی بیحرمتی به نمادهای فرهنگی و تضعیف اعتماد لازم برای گفتوگوی سازنده منجر میشود.
ب) نقض کرامت جمعی (نقطهنظر کانتی)
اظهارات یاد شده، آشکارا کرامت انسانی به عنوان غایتی فینفسه را نقض کرده است. هنگامی که فردوسی به عنوان ستون هویت فرهنگی یک ملت، هدف تمسخر قرار میگیرد، این عمل مستقیماً کرامت تمامی افرادی را که هویت خود را با این نمادها میسازند، زیر پا می گذارد. از منظر اخلاق کانتی، حتی اگر این اظهارات منجر به هیچ پیامد ملموسی هم نشود، به دلیل نقض اصل غایت بودن انسان، ذاتاً غیراخلاقی است.
ج) کنش گفتاری غیرمسئولانه
اظهارات یاد شده را باید فراتر از بیان یک نظر، به عنوان کنشی آسیبزا تحلیل کرد. این سخنان با تقلیل یک نماد هویتی به کلیشهای تمسخرآمیز، کرامت فرهنگی ایرانیان را خدشهدار و احساس تعلق جمعی را جریحهدار ساخت. از دیدگاه مککینون، حتی بدون قصد قبلی، گوینده در قبال تأثیرات ملموس کنش گفتاری خود مسئول است. این اظهارات با ایجاد هیجان منفی و تخریب فضای گفتوگو، پیامدهای ملموسی به همراه آورد که توجیهپذیر نیست.
بخش سوم: مباحث انتقادی و پاسخ به آنها
۳.۱ دیدگاههای مخالف: دفاع از آزادی بیان مطلق
برخی ممکن است استدلال کنند که حتی از اظهارات توهینآمیز نیز باید محافظت شود. آنان به «بازار آزاد ایدهها» استناد میکنند و معتقدند بهترین راه مبارزه با سخن بد، نه سانسور که ارائه سخنی بهتر است.
۳.۲ پاسخ به منتقدان: تعادل حقوق و مسئولیتها
در پاسخ باید گفت: آزادی بیان حقی مطلق نیست. وقتی اظهاراتی به کرامت انسانی و انسجام اجتماعی آسیب میزند، نیاز به محدودیت اخلاقی دارد. البته این محدودیت باید از طریق جامعۀ مدنی و آموزش باشد، نه سانسور دولتی.
نتیجهگیری
واکاوی اظهارات اخیر دربارۀ فردوسی در پرتو فلسفۀ اخلاق نشان میدهد که آزادی بیان هرگز به معنای برائت از مسئولیت اخلاقی نیست. این سخنان نه یک نقد سازنده، که کنشی تحقیرآمیز بود و معیارهای اخلاقی یاد شده را به وضوح نقض کرد. بنابراین، در تقابل میان حق بیان و مسئولیت اخلاقی، باید به سوی توازنی حرکت کنیم که در آن آزادی بیان بهانۀ بیحدومرزی نباشد و کرامت انسانی و همبستگی اجتماعی به عنوان ارزشهای اخلاقی برتر به رسمیت شناخته شوند. راهکار آن اما، نه در سانسور دولتی، که در ترویج اخلاق گفتوگو، تربیت رسانهای و مسئولیتپذیری شهروندی است.
منابع
- میل، جان استوارت. (۱۸۵۹). دربارۀ آزادی.
- کانت، ایمانوئل. (۱۷۸۵). بنیاد مابعدالطبیعۀ اخلاق.
- مککینون، کاترین. (۱۹۹۳). فقط کلمات.
- والدورن، جرمی. (۲۰۱۲). آسیب در سخن نفرت.
- تیلور، چارلز. (۱۹۹۴). سیاست به رسمیت شناختن.
