
عروسخانوم چندماههاند؟ | کودکهمسری از منظر اخلاق اسلامی و قرآنی
کودکهمسری از منظر اخلاق اسلامی
به گزارش مرکز آمار ایران ۹۷۵۳ دختر ۱۰ تا ۱۴ ساله در بهار ۱۴۰۰ ازدواج کردند. آماری که حاکی از افزایش ده درصدی کودکهمسری در دو سال گذشته بوده است. بهعلاوه بسیاری از این ازدواجها ثبت رسمی نمیشوند و متأسفانه آمار دقیقی از آنها وجود ندارد.
کودکهمسری از گذشته در برخی نقاط دنیا شایع بوده و اکنون نیز مشاهده میشود. با وجود اینکه هر دو جنس در معرض کودکهمسری هستند، ولی دختران بیشترین قربانیان این پدیده به شمار میروند. عموماً عبارت کودکهمسری درمورد کودکان دختری به کار میرود که با مردان بزرگسال بهخاطر اجبار حاصل از سنتهای قومی یا مشکلات اقتصادی خانواده ازدواج میکنند. ازاینرو این پدیده بیشتر در جوامع توسعهنیافته و سنتی مشاهده میشود. اگرچه در برخی کشورها به دلیل عرف و عادات، ازدواج کودکان بهعنوان ضرورتی اجتماعی تلقی میشده، اما با گذشت زمان بهدلیل آسیبهای ناشی از آن، کشورها تمایل به افزایش سن ازدواج پیدا کردند. بااینحال، به نظر میرسد پیش از هرچیز باید مشخص کنیم که چه کسانی کودک تلقی میشوند؟ یا بهعبارت دیگر، چه افرادی بهعنوان مصداق آن در نظر گرفته میشوند؟
تعریف کودک در بخشهای مختلف دنیا متفاوت است. در ایران، مادۀ ۱۰۴۱ قانون مدنی به موضوع ازدواج کودکان پرداخته است. بعدها این قانون اصلاح گردید و با عنوان «طرح ممنوعیت کودکهمسری» شناخته شد (یعنی عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح). کنوانسیون حقوق کودک مصوب سال ۱۹۸۹ میلادی سازمان ملل متحد، کودک را فردی تعریف کرده که به ۱۸ سال تمام نرسیده است؛ مگر اینکه بر اساس قوانین داخلیِ لازمالاجرا سن بلوغ پایینتر تشخیص داده شود. در این کنوانسیون، تنها ملاک و معیار تمایز کودک از بزرگسال، معیار سن قرار داده شده است. این معیار برحسب قوانین مختلف قابلیت انعطاف پیدا میکند و میتواند با کشورهای گوناگون تطبیق یابد. ایران از سال ۱۳۷۲ به عضویت این کنوانسیون در آمده است. با وجود این، کودکهمسری در برخی مناطق کشور همچنان رواج دارد. هرچند ازدواج ازجملۀ مسائلی است که نمیتوان سن مشخصی برای آن تعیین کرد، اما عموماً افراد پیش از ۱۸ سال علیرغم بلوغ جسمی، به آن حد از بلوغ عقلی و عاطفی دست نیافتهاند که وارد زندگی مشترک شوند.
کودکهمسری از گذشته در برخی نقاط دنیا شایع بوده و اکنون نیز مشاهده میشود. با وجود اینکه هر دو جنس در معرض کودکهمسری هستند، ولی دختران بیشترین قربانیان این پدیده به شمار میروند. عموماً عبارت کودکهمسری درمورد کودکان دختری به کار میرود که با مردان بزرگسال بهخاطر اجبار حاصل از سنتهای قومی یا مشکلات اقتصادی خانواده ازدواج میکنند.
ازدواج زودهنگام، کودکان را بدون آمادگی جسمی، روانی و اجتماعی به مرحلۀ بزرگسالی وارد میکند و چالشهای متعددی برای آنها به همراه دارد که در ادامه به آنها اشاره میشود. این نوع ازدواج آثار جبرانناپذیری بر روح و جسم کودکان میگذارد و رشد فردی و اجتماعی آنها را مختل میکند. ازآنجاکه کودکان فاقد تجربه و اطلاعات لازم برای تصمیمگیریهای سرنوشتساز هستند، ازدواج زودهنگام معمولاً اجباری هم بهحساب میآید. علاوه بر این، کودکان هنوز در حال یادگیری مهارتهای زندگی و کسب تجربههای ارتباطی هستند و نمیتوانند پیچیدگیهای زندگی زناشویی را درک کنند. بهویژه در خانوادههای سنتی، بسیاری از کودکان توانایی مخالفت با تصمیمات والدین را ندارند. در نتیجه، این ازدواجها خودمختاری و آزادی انتخاب آنها را سلب میکند. از منظر اخلاقی، تصمیمگیریها باید با در نظر گرفتن رفاه و منافع کودک انجام شوند. ازاینرو، ازدواج کودکان علاوهبر نقض حقوق آنها، عدالت و کرامت انسانی را نیز زیر پا میگذارد. برای مقابله با این چالش، تغییر نگرشهای اجتماعی و آگاهیبخشی دربارۀ پیامدهای منفی کودکهمسری ضروری است. تنها از این طریق میتوان به آیندهای بهتر برای کودکان امیدوار بود.
از منظر اخلاق اسلامی و قرآنی، کودکهمسری با کرامت، اختیار و ارادۀ انسانی سازگاری ندارد. در آیات قرآن مفهوم و شرایطی برای ازدواج مطرح میشود که در ازدواج کودکان قابل حصول نیستند. قرآن ازدواج را امری دوسویه میان دو موجود برابر میداند و هدف آن را بههیچوجه سود و منفعت مادی و یا ارضای نیازهای صرفاً یک طرف نمیداند. هدفی که اسلام برای ازدواج ترسیم مینماید، در درجۀ عالی آن رسیدن به آرامش و کمک به یکدیگر در سختی و دشواریهای زندگی است. این پیمان آسمانی سبب ادامۀ حیات جامعه میشود.
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند. «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا» او کسی است که شما را از یک تن آفرید، و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنارش آرامش یابد.
قرآن در این آیات علاوه بر هدف اصلی ازدواج، که سکونت و آرامش است، به دوستی و مودّت مخصوص در رابطۀ زن و شوهر اشاره میکند. این مؤلفه زمانی در زندگی زوجین خودنمایی میکند که شخصیت آنها رشد کرده باشد و بتوانند خودخواهی را کنار گذاشته و برای حفظ بنیان خانواده، دیگری را بر خود ترجیح دهند. زمانی همسران میتوانند بر اوضاع مسلط شده و برای تحکیم بنیان خانواده تلاش کنند که اهل مدارا، گذشت و صبر باشند و طبیعتاً این خصیصهها با عقلانیت متأثر از تکامل شخصیت، سنخیت دارد. اساس زندگی بر انس و الفت است، نه اختلاف و شقاق. جایگاه انس و الفت عقل و قلب است و دستیافتن به چنین آرامشی در گرو رشد عقلی، عاطفی و به تعبیری بلوغ همهجانبه است. ازدواج زودهنگام به دلیل عدم وصول کودکان به چنین رشدی، نمیتواند آرامش لازم در زندگی را به همراه بیاورد.
علاوهبر موارد فوق، اهداف دیگری که در قرآن برای ازدواج ترسیم شده، ازجملۀ ارضای غریزۀ جنسی و بقاء نسل، با کودکهمسری تحصیل نمیشود. آیا اهداف ازدواج برای کودک قابل تصور و حصول است؟ آیا کودک نیاز دارد با ازدواج به آرامش و سکون برسد؟ آیا وی نیازهای جنسی و توانایی یا نیاز به تولیدمثل و بقاء نسل دارد؟ آیا اخلاقی است که همسر یک کودک، نیازهای جنسی خود را یکطرفه تأمین کند؟! به نظر میرسد پاسخ منفی به این پرسشها به منزلۀ رد جواز ازدواج کودکان از نگاه اخلاق قرآنی است.
از منظر اخلاقی، تصمیمگیریها باید با در نظر گرفتن رفاه و منافع کودک انجام شوند. ازاینرو، ازدواج کودکان علاوهبر نقض حقوق آنها، عدالت و کرامت انسانی را نیز زیر پا میگذارد.
آموزههای اخلاقی قرآن همواره به صراحت و روشنی به رعایت عدالت و انصاف توصیه میکند. در امر ازدواج و رابطۀ همسران در خانواده نیز قرآن مسلمانان را به رعایت حال زنان و تصحیح روابط ظالمانه نسبت به آنان فرامیخواند. اینکه بر آنان سخت نگیرند، آنان را در فشار قرار ندهند، با آنان رفتار شایسته و توأم با مهر و شفقت داشته باشند و اگر خواهان جدایی هستند، حقوق آنها را بدهند و در آرامش جدا شوند. ملزمدانستن کودکان به رعایت لوازم ازدواج و انجام وظایف زناشویی، موجب اذیت و آزار آنان، سختی و حرج برای آنان و خلاف عدالت است. با توجه به آموزههای قرآنی دربارۀ ازدواج میتوان برداشت کرد که کودکهمسری با ارزشهای اساسی اسلام ناسازگار است.
در اسلام، دو قاعدۀ محکم قرآنی، یکی قاعدۀ «لاضرر» و دیگری قاعدۀ «لاحرج»، ناظر و حاکم بر احکام اولیه است. بر اساس این دو قاعده، هر حکم شرعی که منجر به ضرر یا سختی غیرقابل تحمل شود، باید محدود گردد. حال سؤال اینجاست که اگر تحقیقات علمی نشان دهند ازدواج در سنین پایین عوارض جبرانناپذیری بر سلامت دختران دارد، آیا همچنان باید به آن ملتزم بود؟ آیا باوجود این عوارض، مجاز دانستن ازدواج کودکان از نظر عقلانی و اخلاقی صحیح است؟
امروزه با پیشرفت علوم پزشکی و علوم تربیتی و روانشناسی، زوایای پیدا و پنهان زیادی از مفاسد کودکهمسری نمایان شده و جواز آن قابل دفاع نیست. کودکان بهدلیل کمسن بودن و فقدان مهارتهای لازم، جزء آسیبپذیرترین اقشار جامعه هستند. احتمال باردارشدن کودکهمسران قبل از بالغشدن بدنشان بیشتر است. این اتفاق خطر مرگومیر و عوارض مادر و نوزاد را افزایش میدهد. در کشورهای درحال توسعه که دسترسی به خدمات سلامت جنسی و باروری عموماً کم است، عوارض بارداری و زایمان میتواند کشنده باشد.
پژوهش در تجربۀ زیستۀ کودکهمسران نشان میدهد که آنها پیش از ازدواج هیچگونه دانشی برای شروع رابطۀ زناشویی، بهداشت باروری و مشکلات ازدواج زودهنگام نداشتهاند. بهطور کلی ازدواج زودهنگام کودکان را در معرض انواع خشونتهای جسمی، جنسی، و عاطفی قرار داده و زندگی آنها را در بزرگسالی تحتالشعاع قرار میدهد. انزوای اجتماعی و افسردگی مفرط از دیگر پیامدهای ازدواج کودکان است. همچنین عدم مشارکت اجتماعی و محرومیتهای اقتصادی و فرهنگی، این کودکان را در چرخهای از فقر گرفتار میکند (منبع).
بررسی تجارب زناشویی کودکهمسری نشان میدهد ازدواج در سنین پایین، زنان را با ناتوانی فردی و عدم تعامل مؤثر در روابط زناشویی مواجه میکند. واکنش آنها در برابر این ناتوانی بهصورت پنهانکاری، طلاق، ناسازگاری و سکوت اجباری بروز پیدا میکند. از دیگر پیامدهای کودکهمسری میتوان به دلزدگی زناشویی، عدم رضایت از زندگی، سرخوردگی، انزوای اجتماعی و طلاق عاطفی اشاره کرد. با توجه به شواهد علمی و تجربی بسیاری که پیامدهای زیانبار کودکهمسری را آشکار کرده است و همچنین بر اساس قاعدۀ لاضرر و لاحرج در فقه اسلامی، به نظر میرسد کودکهمسری نهتنها از نظر اخلاقی، بلکه در چارچوب آموزههای اسلامی و محکمات قرآنی نیز قابل قبول نیست.
بنابر آنچه گفته شد، سن ازدواج، سلامت روانی و جسمی و آمادگی برای تشکیل خانواده از ویژگیهای ضروری یک زندگی مشترک موفق است. تحقق لوازم قرآنی نکاح ازجملۀ رحمت و مودّت، رضایت و عشق در زندگی زناشویی و وصول به آرامش، نیازمند خودآگاهی فردی و شناخت عقلانی و فطری است، که در کودکهمسری به دلیل عدم رشد عقلانی و عاطفی وجود ندارد. همچنین ارزشها و اصول عام قرآنی چون عدالت و انصاف، کودکان را از دایرۀ شمول ازدواج خارج میکند.
ازسویدیگر، سنتها و قراردادهای اجتماعی با گذر زمان تغییر میکنند و این تغییرات نیازمند فرهنگسازی و توجه به یافتههای علمی است. اسلام در آغاز برخی مناسبات را پذیرفته، اما با تحول در جهانبینی مسلمانان و آموزش اصول اخلاقی و انسانی، زمینۀ تغییر آنها را در طول زمان فراهم کرده است. در عصر حاضر، یافتههای علمی مبنی بر آسیبهای جدی ازدواج زودهنگام، روشن میکند چنین ازدواجهایی از نظر اخلاقی نیز نادرست، غیرقابل توجیه و حتی مصداق ظلم به دیگری و زیرپاگذاشتن اصول عدالت فردی است.
