منطق: بنیاد اخلاقی زیستن؛ بررسی دیدگاه گنسلر
۱ مقدمه: تقریر مسأله
آیا اخلاقی زیستن منطقاً و عقلاً ضروری است با صرفاً ممتع نیست (امكان عام دارد)؟ آیا اخلاقی زیستن، منطق ضروری است، یا ممکن و یا ممتع؟ اگر فيالجمله عقلانیت اخلاق را پذیرفتیم، آيا بالجمله میتوان از آن دفاع کرد؟ آیا خصلتهای رفتاری و روانی قدیسان اخلاقی که تمام زندگی خود را وقف دیگران کردهاند معقول و قابل دفاع است؟ آیا عقلانیت در مورد رعایت اعمال تطوعی (= استحبابی به تعبیر دینی، supererogatory) اخلاقی، الزام و اقتضایی دارد؟
پاسخ به این پرسشها با برداشتن دو گام مقدور است. نخست اینکه باید ججيت و مطلوبیت عقلانیت پذیرفته شود، دوم اینکه مراد از عقلانیت روشن شود؛ یعنی اینکه به کدام معنا و مفهوم و تصویر از عقلانیت میتوان لازمه آن را نوعدوستی دانست؟ گام نخست را در اینجا مفروض میگیریم. یعنی با فرض پذیرش حجيت و مطلوبیت عقلانیت، تصویری از آن ارائه میکنیم که نوعدوستی (به معنای خاصی از آن) را بتوان لازمه آن دانست.
نزدیکترین مسیر عقلانيت به نوعدوستی پایفشاری بر اصل سازگاری در عقلانیت است؛ و این مسیری است که هری کنسلر در طرحی جامع و اصل موضوعی میپیماید.
هم عقلانیت و هم نوعدوستی معانی و مدلولهای گسترده و بسیار قابل مناقشهای دارند. در این طرح سعی بر آن است که از معانیای سخن رود که کمترین اختلاف و بیشترین اجماع بر سر آنهاست. پس از روشن کردن این معانی میتوان پارهای پرسشها را پاسخ داد.
۲ طرح کلی: سازگاری پلی میان عقلانیت و نوعدوستی
اما نزدیکترین مسیر عقلانيت به نوعدوستی پایفشاری بر اصل سازگاری در عقلانیت است؛ و این مسیری است که هری کنسلر در طرحی جامع و اصل موضوعی میپیماید. وی سازگاری را شرط لازم و اصلی و البته غیرکافی طی این مسیر میداند. اجمال استدلال او را میتوان چنین صورتبندی کرد:
۱ قاعده طلایی (= با دیگران تنها به گونهای رفتار کن که میخواهی در همان موقعیت با تو آن گونه رفتار شود) لب لباب اخلاقيات و اخلاق و مهمترین اصل اخلاقی (صوری) و شاید مهمترین قاعده زندگی است و از سوی دیگر، این اصل گونهای سازگاری است.
۲ سازگاری (به معنای موسع آن) (که اجتناب از تناقض میان باورها، میان اهداف و وسایل، میان داوریهای اخلاقی و نحوه زندگیمان، و ارزشگذاری درباره کارهای مشابه را ایجاب میکند) مهمترین رکن و جوهره عقلانیت است.
…