«دور» در نظام اخلاقی ارسطو
مقدمه
از نگاه ارسطو مفهوم سعادت ارتباط وثیقی با اخلاق دارد، چراکه از نظر او اساساً دغدغۀ اصلی کسانی که به مطالعۀ اخلاق میپردازند، پاسخ با این سؤال است: «چگونه باید سعادتمند زندگی کنم؟» بهزعم ارسطو پاسخ این سؤال را باید در مهارتها یا فضایلی جُست که زمینهساز حکمت عملی هستند. بهعبارتدیگر، حکمت عملی توانایی انتخاب عمل درستی است که انجام آن منجر به سعادت میشود. اما باید توجه داشت که این توانایی صرفاً با آموزش به دست نمیآید و میبایست از طریق تمرین آن را تبدیل به عادت کرد.
واژۀ یونانی یودایمونیا (eudaimonia) که علاوه بر سعادت به خوشبختی (happiness)، شکوفایی (flourishing) و یا بهروزی (well-being) نیز ترجمه میشود، در دو کتاب اخلاقی ارسطو به نامهای «نیکوماخوس» و «ائودموس» جایگاه مهمی دارد. هر دو کتاب با توضیحی پیرامون این مفهوم آغاز شده و بحث در خصوص فضایل ادامه پیدا کرده است. جایگاه این مفهوم وقتی بهدرستی فهمیده میشود که بدانیم پیش از ارسطو هیچکس رسالهای مستقل در باب اخلاق ننوشته است. واژۀ یودایمون (eudaimon) در زبان یونانی از دو بخش «eu» به معنای «نیک» و «daimon» به معنای «الوهیت» ساخته شده است و بر اساس این ریشهشناسی، معنای آن زیستن به شیوهای است که مورد پسند خدا باشد، یا نحوهای از زندگی که موجب تشبه ما به خدا بشود.
سعادت چیست؟
ارسطو در بیشتر بخشهای کتاب اخلاق نیکوماخوس تعبیر دیگری از سعادت را محور بحث خود قرار میدهد. از آنجایی که سعادت انسان میبایست مفهومی در ارتباط با ویژگی انسان در نسبت با سایر موجودات باشد، لذا ارسطو به توانایی انسان در خصوص تعقل اشاره میکند. و میگوید که اگر انسان در طول زندگیاش از عقل بهخوبی استفاده کند سعادتمند است. اما بهرهگیری و استفاده از هر چیزی احتیاج به مهارت یا بهاصطلاح ارسطو فضیلت دارد. بر این اساس، سعادت عبارت از «فعالیتهایی است که عقل در تطابق با فضیلت انجام میدهد». بر این اساس، سعادت یک حالت و یا احساس مانند شادی نیست، بلکه نوعی فعالیت از نوع شکوفایی و یا بهروزی است.
بهرهگیری و استفاده از هر چیزی احتیاج به مهارت یا بهاصطلاح ارسطو فضیلت دارد. بر این اساس، سعادت عبارت از «فعالیتهایی است که عقل در تطابق با فضیلت انجام میدهد».
ارسطو سعادت را برترین خیر میداند و آن را نه به خاطر نتایجش، بلکه بهخودیخود مطلوب میداند. این نکتهای است که او را از افلاطون متمایز میکند. به عقیدۀ ارسطو تمامی خیرها ازقبیل برخورداری از دوستان، ثروت و قدرت در جهت ارتقای این خیر دنبال میشوند. و به همین دلیل فعالیت فضیلتمندانه محور یک زندگی خوب است و از همین منظر این محوریت قابل دفاع است.
برای سعادتمند شدن چه باید کرد؟
به عقیدۀ ارسطو تمامی انسانها بالقوه توانایی کسب فضایل اخلاقی را دارند. اما این فضایل میبایست از دوران کودکی در انسان نهادینه شوند و در بزرگسالی با حکمت عملی تکمیل گردند. بهعبارتدیگر، کودک از والدین خود میشنود که نباید اموال کسی را تصاحب کند و با رشد عقلی و ترسیم تصویر بزرگتری از زندگی انسانی، خود به تنهایی قادر میشود که این فضیلت را به کار بگیرد. این استقلال در بهکارگیری فضایل لذتبخش است همانطور که انسان از داشتن هر مهارتی بدون کمک دیگران احساس لذت میکند. اما باید توجه داشت که لذت بهخودیخود هدف نیست بلکه بهمثابه پاداش عمل فضیلتمندانه و موجب تکامل آن میشود.
…