بررسی ارتباط ضرورت با گزاره پیشینی
از تفاوت های مهم بین معرفت پیشینی و پسیتی این است که ما در معارف پیشینی صرفا به حمل محمول بر موضوع پی نیم بریم، بلکه به ضرورت و الزام…
از تفاوت های مهم بین معرفت پیشینی و پسیتی این است که ما در معارف پیشینی صرفا به حمل محمول بر موضوع پی نیم بریم، بلکه به ضرورت و الزام این حمل نیز منتقل می شویم. کانت گزاره های متافیزیکی، علم الطبیعه و ریاضی را اساسا به جهت کشف ضرورت در آنها، پیشینی تلقی می […]
از تفاوت های مهم بین معرفت پیشینی و پسیتی این است که ما در معارف پیشینی صرفا به حمل محمول بر موضوع پی نیم بریم، بلکه به ضرورت و الزام این حمل نیز منتقل می شویم. کانت گزاره های متافیزیکی، علم الطبیعه و ریاضی را اساسا به جهت کشف ضرورت در آنها، پیشینی تلقی می کند و در خصوص منشأیابی برای کشف ضرورت در نحوه ارتباط اجزای گزاره، راه حل شهود را به میان می آورد. در این نوشتار، ابتدا به تعاریف معرفت پیشینی می پردازیم و سپس انتقادات کریپکی بر ملازمه بین ضرورت پیشینی بودن را طرح می کنیم. در انتها نیز بر این نکته تاکید می کنیم که همانطور که گزاره پیشینی نمی تواند به تجربه تکیه کند، همچنین ممکن نیست که ناقض تجربی بتواند آن را نقض کند.