گزارشی از کتاب عادلانه و دردناک:استدلالي به نفع کيفر بدني مجرمان
هزینه نگهداری هر زندانی روزانه صد و پنجاه هزار تومان و ماهیانه چهار میلیون و پانصد هزار تومان میباشد((http://www.tabnak.ir/fa/news/592345)). این به این معناست که فرد مجرم علاوه بر اینکه به افراد جامعه آسیب میزند، هزینه زندگی روزانه خود در زندان را از مالیات پرداختی دیگران تأمین میکند و اخادی او به نحوۀ دیگری ادامه دارد. بدون شک اگر نیمی از این مقدار را روزانه صرف نخبگان علمی جامعه میکردیم امروزه وضعیت بهتری داشتیم. اما آیا جایگزینی وجود دارد تا هم مجرمین مجازات شوند و هم از هدر رفت سرمایههای ملی جلوگیری کنیم؟ بله؛ مجازات بدنی؛ این پاسخی است که نیومن به ما میدهد.
گریم نیومن ( -۱۹۳۹ ) از صاحبنظران اخلاق مجازات است که از رويکرد سزاگرايانه((براي توجيه اخلاقي مجازات نظريه هاي مختلفي مطرح شده که به «نظريه هاي مجازات» مشهورند. اين نظريه ها معمولاً به دو رويکرد کلان سزاگرا و فايدهگرا تعلّق دارند. رويکرد فایده گرا رويکردي است كه مجازات را بر اساس پيامدهاي آن توجيه ميكند. امّا در رويکرد سزاگرا در توجيه مجازات به ماهيت جرم و استحقاق مجرم براي مجازات توجه ميشود، نه پيامدهاي آن.)) نسبت به مجازات دفاع ميکند. وي در کتاب «عادلانه و دردناک: استدلالي به نفع کيفر بدني مجرمان» دلايل فراواني را در دفاع از مجازاتهاي بدني ارائه ميدهد. وي همچنين از مقايسه کيفرهاي بدني با مجازات زندان، به عنوان مجازاتي که در عصر حاضر به عنوان مجازات برتر شناخته ميشود، و برشمردن نقاط ضعف آن براي اثبات ادعاي خود به نفع مجازاتهاي بدني بهره ميگيرد. بر اين اساس، نيومن در واقع دو خط استدلالي عمده را در کتاب خود دنبال ميکند؛ يکي بيان اصول مجازات و تلاش براي اثبات انطباق حداکثري کيفرهاي بدني با اين اصول؛ و ديگري اثبات کارآمدي و برتري کيفرهاي بدني در مقايسه با مجازات زندان.
اصول مجازات از نظر نیومن
سزاگرایی در مجازات
لزوم دردناکی و رنج آوری مجازات
تناسب مجازات با جرم
بیش از اندازه نبودن مجازات
ارضاء کردن حساسیت عمومی
عینی و محسوس بودن مجازات
شوک الکتریکی
نيومن «شوک الکتريکي» را به دلايل مختلفي برترين و منصافهترين نوع مجازات در ميان انواع مجازات ارزيابي ميکند. او نه تنها به زندان فرستادن افراد را باعث از بین رفتن ثروت جامعه می داند بلکه آنرا مجازاتی غلط پنداشته که در اصلاح و عدم تکرار جرم از سوی مجرمان شکست خورده است. پیشنهاد او وارد کردن شوکهای الکتریکی کنترل شده و دقیق به فرد مجرم است. شوک الکتریکی ارزانتر و موثرتر و مجازات به معنای واقعی است چرا که همسو با اصول مجازات است. زندان برای مجرمانی که به قانون تجاوز نکرده و یا جرم کوچکی را انجام دادهاند کاری از پیش نمیبرد. برای این گونه افراد باید مجازاتهای کم هزینه تری را در نظر گرفت؛ مجازاتی که زندگی خانوادگی آنان را با چالش مواجه نکند. البته بدون شک شوک های الکتریکی حاوی درد میباشند اما این درد مقطعی بوده و اثرات مخرب زندان را ندارند. از نظر او زندان تنها برای اقلیتی از مجرمان که جرم را تکرار میکنند مناسب است، کسانی که باید مدت زمانی طولانی را در حبس بمانند و نمی توان با آزادی مشروط آنان موافقت کرد.
از نظر او مجرم باید کفاره جرم خود را بپردازد و عمل مجرمانه او نباید بدون پاسخ بماند. او معتقد است در مواجهه با هر جرمی به جای پرسش از اینکه چه اندازه مجازات کنیم باید بپرسیم چه مجازاتی را اعمال کنیم؟ مجازات باید دردناک بوده و آشکارا خطا بودن کار مجرم را به او گوشزد کند؛ مجازات هدف سیستم عدالت کیفری است، بدون درد مجازاتی رخ نداده و بدون مجازات عدالتی بوجود نمیآید.
نیومن سپس به کارایی و جایگاه اخلاقی سایر مجازات ها میپردازد:
قطع عضو: او قطع عضو را يکي از انواع مجازات وحشيانه قلمداد نموده و با آن به شکلي قاطع به مخالفت برميخيزد.
شلاق : نيومن هر چند مجازات شلاق را قديميترين و در عين حال يکي از برجستهترين نمونه هاي تاريخي افراط در مجازات معرفي ميکند، امّا آن را به عنوان يک مجازات مطلوب ميپذيرد.
آزادی مشروط (حبس تعلیقی): آزادي مشروط از نظر نيومن به دليل عدم اشتمال بر درد و رنج اصولاً نميتواند يک مجازات باشد، بلکه حداکثر ميتواند يک هشدار محسوب شود. وي در همين راستا استفاده از آن را تنها همراه با يک مجازات ديگر مي پذيرد.
نیومن سپس به اشکالاتی را که ممکن است بر مجازات بدنی وارد شود به دقت بررسی کرده و به آنان پاسخ می دهد. اشکالات نظیر وحشیانه بودن مجازات بدنی، شیب لغزنده داشتن مجازات بدنی و افراط در مجازات بدنی، غیر قابل تعیین بودن دردی که به مجرم وارد میشود و به تبع عدم امکان تحقق عدالت و تساوی درد در میان مجرمان، بی رحمانه بودن مجازات بدنی، شباهت مجازات بدنی با شکنجه و…
در پایان میتوان یادآور شد که نگاشتۀ نیومن ما را وادار میکند به طور جدی به معنای مجازات، عدالت و جرم توجه کرده و نحوۀ مجازات و نقش آن در سلامت جامعه را مورد بازخوانی قرار دهیم. شاید در نهایت حبس محور بودن بودن قانون و صدور حکم زندان حتی برای جرم های کوچکی همچون دیوار نویسی را متوقف کنیم.