عام گرایی و خاص گرایی اخلاقی
مقدمه
عامگرایی1 و خاصگرایی2 دو رویکرد مطرح در حوزه فرااخلاقاند که درباره جایگاه اصول اخلاقی ادعاهای مختلفی دارند. عامگرایان بر ضرورت حاکمیت اصول در امر داوری و فرایند تصمیمگیری تاکید میکنند و عقلانیت تفکر اخلاقی را صرفا بر پایه اصول ممکن میدانند و در مقابل، خاصگرایان با نفی ارتباط بین اصول و تفکر اخلاقی، وجود اصول را در اخلاق محال، غیرضروری و یا حداقل ناکارآمد تلقی میکنند. گروه اول که ارزیابی، توجیه باورها و رفتارها و فهم وظایف اخلاقی را تنها بر پایه اصول و قواعد میسر میدانند، روش استنتاج قیاسی را شیوه استدلال اخلاقی میدانند و گروه دوم که لازمه تفکر اخلاقی را کاربرد اصول بر موارد نمیدانند، و بر این باورند که فهم و داوری اخلاقی صرفا با در نظر گرفتن شرایط، و ویژگیهای خاص هر مورد ممکن است و روش بررسی موردی را کارآمد میبینند.
هر دو گروه به رغم این اختلاف جدی، خود را مدافع اخلاق میدانند و دفاع از نظریه خود را به معنای حمایت از اخلاق تلقی و گروه مقابل را به خطای در تصمیمات اخلاقی متهم میکنند. عامگرایان لازمه خاصگرایی را رد عقلانیت اخلاقی میانگارند و بر پایه اتمیسم3 در نظریه ادله به حمایت از رویکرد عامگرایی میپردازند و خاصگرایان با متهم کردن عامگرایان به نادیده گرفتنن حقایق جزئی، شرایط و کلگرایی4 در نظریه ادله را برای حمایت از رویکرد خود مطرح میکنند.
با آنکه اصولگرایان درباره مفهوم، مصداق و گستره اصول اخلاقی اتفاق نظر ندارند، اما تقریباً همه نظریههای هنجاری را میتوان ناظر به اصول اخلاقی دانست. خاصگرایی که از دهه ۱۹۸۰ به بعد به طور جدی مطرح شد، دفا متفکرانی همچون دنسی5، اودی6، مکداول7، مکناتن8، لیتل9 و برخی دیگر را به دنبال داشته است.
…