ابد و چند روز یا اعدام؟ | آیا با کمک فناوری، میتوان حبس ابد را جایگزین اعدام کرد؟
آیا فناوری میتواند حبس ابد را طولانیتر کند؟
مادرِ واقعی و ناپدری دنیل پلکا به علت کشتن او، در سال ۲۰۱۳، به حبس ابد محکوم شدند. وقتی دنیل در ماه مارس ۲۰۱۲ از دنیا رفت، چهار سال داشت. در چند ماه آخر زندگیاش او را کتک زدند، گرسنگی دادند، زیر آب نگه داشتند تا اینکه بیهوش شد. درمان پزشکی از او دریغ شد، در اتاقی کوچک که فقط شامل یک تشک بود زندانی شد، مجبور بود روی آن هم بخوابد و هم مدفوع کند. او تحقیر شد، مورد بیمهری قرار گرفت و به طرز عجیبی مورد آزارهای بیرحمانۀ غیرمتعارف قرار گرفت؛ مثلاً وقتی تشنه بود به زور به او نمک میخوراندند. خواهر یا برادر کوچکش شاهد بیشتر این اتفاقات بودند. همسایهها گزارش دادند فریادهای دنیل را شبها میشنیدند.
مادر دنیل، ماگدلنا لوزاک، و ناپدریاش، ماریوس کرزولک، هر دو درون زندان در آغاز اجرای حکمشان فوت شدند. حامیان مجازات اعدام ممکن است بگویند آنها سرانجام به سزای اعمالشان رسیدند. اما اگر لوزاک و کرزولک فوت نمیشدند چه؟ آیا نظامهای قضایی که مجازت اعدام را نمیپذیرند، منابعی برای مجازات چنین جرایمی به نحو مناسب دارند؟
اگر آنها زنده بودند، هر کدامشان دستکم سی سال از عمرشان را در زندان میگذراندند. آنها حکمشان را تحت شرایطی سپری میکردند که طبق قانون میبایست استاندارهای خاصی ــ در زندان ــ رعایت شود. به زندانیان باید غذا و آب داده شود، سلولشان تمیز شود، دسترسی به سرویس بهداشتی و وسایل شستشو و درمان پزشکی داشته باشند و اجازه یابند برای ورزش و تفریح از سلولهایشان خارج شوند. لوکزاک و کرزولک همۀ اینها را از دنیل دریغ کردند! اگر طرفدار اصل قصاص باشید، این نگران کننده است. نظام مجازات بریتانیا اساساً مبتی بر قصاص است. در این نظام، مجازاتهای عادلانه مجازاتهایی متناسب با جرایم تلقی میشود. با وجود این، بسیاری معتقدند مجازات تعیینشده برای لوکزاک و کرزولک متناسب با جنایاتشان نیست. آیا راهی برای اصلاح این وضعیت وجود دارد؟
برخی این بحث را مطرح میکنند که مجازات قصاص بهتر است با رویکردی آیندهنگر ــ از قبیل عدالت ترمیمی ــ جایگزین شود. اینجا نمیخواهم در مورد این موضوع بحث کنم، بلکه قصد دارم بررسی کنم چطور حامیان قصاص میتوانند به این مشکل توجه کنند که در برخی موارد تعیین مجازات متناسب با جرایم ممکن نیست، اگر قرار است آن مجازات هم انسانی باشد و هم امید به زندگی انسان کنونی محدودش کند.
حامیان قصاص میتوانند برای راههای افزایش شدت مجازاتها به فناوری مراجعه کنند، بیآنکه تغییرات جدی در نظام قانونی فعلی بریتانیا ایجاد کنند. به برخی از این احتمالات اینجا اشاره میشود:
۱ـ افزایش طول عمر: بسیاری از فراانسانگرایان معتقدند که پیشرفتهای علمی به زودی انسانها را قادر میکند بهطور نامحدود سلامتیشان را حفظ کنند و سالم بمانند. اوبری دی. گری، یکی از بنیانگذاران بنیاد تحقیقاتی ضد پیری سنس، معتقد است که غلبه بر پیری، احتمالاً ظرف چند دهۀ آینده امکانپذیر است و انسان امروزی می تواند امیدوار باشد از موهبت زندگی هزارساله برخوردار شود. در مواردی که یک حبس ابد سی ساله بیش از اندازه ملایم ارزیابی شود، مجرمان محکومشده میتوانند محکوم به دریافت حکم حبس ابد به همراه افزایش طول عمر شوند. در نتیجه، حبس ابد میتواند به جای دهها سال به معنی صدها سال باشد. البته حمایت از چنین احکامی برای جامعه، گِران و پُرهزینه خواهد بود. اما اگر افزایش طول عمر بهطور وسیع در دسترس باشد، این هزینه میتواند با افزایش عمر نیروی کار جبران شود.
۲ـ بارگذاری ذهن: از آنجا که فناوری نیاز به اسکن و ترسیم مغز انسان دارد تا فرایندهای مغزی را بهبود دهد، برخی معتقدند بارگذاری اذهان در کامپیوتر امکانپذیر است. به این ترتیب میتوانیم سرعت ذهن بارگذاریشده را افزایش دهیم. نیک بوستروم نسخۀ خیلی سریعتر از سطح هوش انسان را ابرهوش مینامد. او مشاهده میکند که یک ابرهوش، که دههزار برابر سریعتر از مغز بیولوژیکی عمل می کند «میتواند یک کتاب را در چند ثاینه بخواند و یک رسالۀ دکتری را در یک بعدازظهر بنویسد». اگر این افزایش سرعت یک میلیون برابر بود، یک میلیونیوم تفکر در هشت ساعت و نیم انجام میشد. بارگذاری ذهن یک مجرم محکوم و اجرای آن یک میلیون بار سریعتر از معمول، مجرم بارگذاریشده را قادر میسازد تا حکمی هزار ساله را در هشت ساعت و نیم بگذراند.
در مواردی که یک حبس ابد سی ساله بیش از اندازه ملایم ارزیابی شود، مجرمان محکومشده میتوانند محکوم به دریافت حکم حبس ابد به همراه افزایش طول عمر شوند. در نتیجه، حبس ابد میتواند به جای دهها سال به معنی صدها سال باشد.
۳ـ تغییر فهم از زمان: عوامل مختلف میتوانند سبب شوند مردم، زمان را کُندتر از آنچه میگذرد، درک کنند. این عوامل عبارتاند از حال عاطفی، آن حالت عاطفی که ما در دیگران هم میبینیم، داروهای روانگردان، تأملات ذهنآگاهانه، و دمای بدن. به نظر میرسد زمان برای کودکان آهستهتر از بزرگسالان میگذرد که این امر ممکن است به توجه و پردازش اطلاعات مربوط باشد. چنین بینش و درکی میتواند به طراحی و مدیریت زندانها کمک کند، به طوری که حتی بدون افزایش طول واقعی مدت محکومیتها، آنها را به لحاظ ذهنی طولانیتر کرد.
۴ـ افسران رباتی زندان: توجه به رفاه کارکنان زندان، محدودیتهایی را در مورد اینکه چقدر میتوان شرایط زندان را برای زندانیان ناخوشایند کرد، ایجاد میکند. اگر یک روز رباتها بتوانند جایگزین کارکنان انسانی شوند، این عامل محدودکننده میتواند از بین برود. فناوری رباتیک که قبلاً ماشینهای خودران تولید کرده است، امکان وجود افسران رباتی زندان را فراهم میکند. به جای انسانها، تحت نظارت رباتها بودن بهخودیخود میتواند برای زندانیان بدتر باشد.
البته همۀ این گزینهها پرسشهایی را برمیانگیزد دربارۀ اینکه آیا مجازاتهای تشدیدشده اخلاقیاند و نیز مجازاتهای انسانی بهطور کلی شامل چه چیزیهایی میشوند. مهم است دربارۀ این پرسشها بحث کنیم، پیش از آنکه مجازاتها به لحاظ فناوری ارتقا یابند. اما برای کسانی که مجازات قصاص را جدی میگیرند، فناوری راههای جذاب بالقوهای را برای بهبود عدالت ارائه میدهد.