وضعیت فلسفه اخلاق در حوزه علمیه در سده اخیر
مقدمه
نخستین بحث عقلانی درباره اخلاق در میان متفکران مسلمان، نزاع مشهور میان اشاعره و معتزله درباره حسن و قبح است. البته روشن است که کار متکلمان اولا و بالذات ربطی به اخلاق ندارد، ولی یکی از مباحث مهم کلامی، فعل خداست. نزاع اشاعره و معتزله درباره فعل خدا به اینجا انجامید که آیا فعل خدا شامل حسن و قبح افعال نیز میشود یا نه؟ به عبارت دیگر، آیا ارزشهای اخلاقی نیز تحت سیطره و مالکیت خدا قرار دارد و دست جعل و خلق الهی، آنها را نیز شامل میشود یا اینکه مستقل از خدا است و تحت سیطره و جعل و خلق الهی قرار ندارد؟ این بحث میان متکلمان مسلمان صبغه کلامی داشت، ولی در واقع، یکی از مباحث مهم فلسفی درباره اخلاق است که امروزه به نظریه امر الهی معروف است. اشاعره شق اول را پذیرفتند و معتزله و امامیه شق دوم را. بحث حسن و قبح افعال، بعدها میان فیلسوفان و علمای علم اصول نیز به مناسبت مباحث فلسفی و اصولی مطرح شد.
گرچه مباحث اخلاقی در غرب به یونان باستان بازمیگردد و مباحث عقلی درباره اخلاق در گفتگوهای سقراط دیده میشود و افلاطون و ارسطو نیز به مباحث عقلی درباره اخلاق عنایت خاصی داشتند، ولی در قرن بیستم اقبال چشمگیری به مباحث عقلی درباره اخلاق به چشم میخورد؛ به گونهای که کم کم به صورت دانشی مستقل مطرح شد و عنوان فلسفه اخلاق به خود گرفت.
فلسفه اخلاق را به اختصار میتوان فعالیتی عقلانی درباره اخلاق تعریف کرد. فرااخلاق و اخلاق هنجاری دو شاخه فلسفه اخلاق است. فرااخلاق به مباحثی از جمله مباحث معناشناختی، هستیشناختی و معرفتشناختی اخلاق میپردازد و اخلاق هنجاری در پی ارائه ملاک و معیار ارزش اخلاقی و پیاده کردن آن در موارد خاص و جزئی است که از قسم اول به اخلاق هنجاری نظری یاد میکنند و از قسم دوم به اخلاق عملی یا کاربردی. گرچه عمر فلسفه اخلاق به عنوان دانشی مستقل، کمی بیش از یک قرن قدمت ندارد، اما همانگونه که گذشت، مباحث عقلی درباره اخلاق از یونان باستان و از زمان سقراط مطرح بوده است و میان مسلمانان نیز به مناسبت بحثهایی در کلام، فلسفه و علم اصول مطرح شده است.
حال موضوع بحث این است که با توجه به پیشرفت مباحث فلسفی درباره اخلاق در غرب، وضعیت فلسفه اخلاق در سده اخیر در حوزه علمیه چگونه بوده است؟ این مقاله درصدد است این مهم را واکاوی و تحلیلی از آن عرضه کند. با توجه به اینکه پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ نقطه عطف بسیار مهمی در بسیاری از مسائل، از جمله مسائل علمی و فلسفی به شما میآید، شاید بتوان با بررسی وضعیت فلسفه اخلاق در حوزه علمیه پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحلیل بهتری ارائه داد.
۱. وضعیت فلسفه اخلاق در حوزه علمیه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، فلسفه اسلامی کموبیش در حوزه علمیه رواج داشت است و به طور رسمی، ورودی به فلسفه اخلاق دیده نمیشود. البته پرداختن به بحث حسن و قبح ذاتی به تناسب مباحثی در فلسفه، کلام و علم اصول در واقع پرداختن به یکی از مسائل مهم در مباحث فلسفه اخلاق است. در ادامه، شاخصترین اندیشمندان در این دوره زمانی بررسی و تحلیل میشوند.
۱-۱. علامه طباطبایی و ورود به مباحث جدید فلسفی
با ورود علامه طباطبایی به مباحث فلسفه غرب، تا حدودی در حوزه علمیه به مباحث جدید فلسفی پرداخته شد. مطرح شدن بحث اعتباریات در فلسفه از سوی علامه، شاید این گمان را تقویت کند که ایشان به مباحث فلسفه اخلاق نیز ورود کردهاند؛ به خصوص با توجه به اینکه ایشان خوب و بد را دو صفت فعل اعتباری میداند؛ اما ایشان در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم و همچنین مقاله «اعتباریات» به مباحث معرفتشناختی و علمالنفس پرداخته و اصلا در پی پاسخ به مباحث فلسفه اخلاق نبوده است.
…