مراقب عوارض خودگرایانه کرونا باشید!
مایلم ادعا کنم که:
۱. درک قدرت شیوع این ویروس و خطرات ابتلاء به آن، منجر به ترس و اضطراب در انسان میشود 1 2.
ارسطو در اخلاق نیکوماخوس در باب «ترس» مینویسد:
«ترس را چنین تعریف کردهاند: «نگرانی از یک بدی». به هر حال ما در برابر تمام شرور و بدیها مانند ننگ و عار، تنگدستی، بیماری، بی کسی و مرگ احساس ترس میکنیم … هر چند برای همه مردم امور وحشت انگیز و سهمگین یکی نیست، مع ذلک ما بدین ما معترفیم که اموری وجود دارند که فوق طاقت بشری است و در نتیجه برای همه مردم یا حداقل برای کسی که دارای عقل سلیم باشد خوفناک است»3.
خواجه نصیر علت ترس را «توقّعی مکروه یا انتظاری محذور که نفس قادر بر دفع آن نیست» میداند 4.
امروزه و از جهت روانشناختی ترس، نوعی از هیجان (Emotion) محسوب میشود: «ترس از تعبیر فرد درباره اینکه موقعیت خطرناک و تهدیدی برای سلامت فرد است، ناشی میشود. شایعترین موقعیتهایی که ترس را برانگیخته میکنند آنها هستند که در پیش بینی صدمه جسمانی و روانی، آسیب پذیری نسبت به خطر، یا انتظار اینکه تواناییهای مقابله کردن فرد قادر نخواهد بود تا از پس شرایط آینده برآیند، ریشه دارند» 5. از سوی دیگر هیجانات «بطور کلی، پاسخهای کم دوام احساسی ـ هدفمند ـ بیانگر ـ جسمانی هستند که به ما کمک میکنند تا با فرصتها و چالشهایی که در مدت رویدادهای مهم زندگی با آنها مواجه میشویم، سازگار شویم» 6. بنابراین این ترس و اضطرابی که در ۱ به آن اشاره شد فی نفسه نباید بد باشد زیرا باعث بهزیستی بیشتر ما در تقابل با کرونا میشود.
هیوم بطور جدی معتقد بود که هیجانات محرک کنشهای آدمی هستند نه عقل 7. برخی با این نظر هیوم مخالفاند اما به هر حال نباید کتمان کرد که هیجانات میتوانند انگیزشهایی برای حفظ یا مقابله با موقعیتی را ایجاد کنند و از این طریق کنشی را پدید آورند. بنابراین میتوان گفت که:
۲. اگر ۱ صادق باشد آنگاه S (به عنوان یک شخص فرضی) کنش A را انجام میدهد 8.
اما آیا ممکن است A هر کنشی باشد یا باید ویژگی خاصی داشته باشد تا S آن را انجام دهد؟ همانطور که گفته شد هیجانات برای ارتقای سازگاری و بهزیستی پدید میآیند. بنابراین برای این منظور باید کنشی را انجام داد که این هدف را تأمین کند. بنابراین:
۳. اگر S کنش A را انجام میدهد آنگاه ضرورتاً در نظر S، کنش A سازگاری و بهزیستی او را ارتقا میدهد.
در این مورد خاص، یعنی موقعیت بیماری کرونا، سازگاری و بهزیستی در گروی صیانت از ذات خواهد بود. به عبارت دیگر این سازگاری باید به حفظ جان فرد کمک کند. زیرا در تقابل با بیماریها آنچه در ابتدا فرد را تهدید میکند سلامت جسمانی و جان افراد است. بنابراین در حال حاضر و برای این مورد خاص (یعنی وضعیت کرونا زده جامعه ما) درست است که بگوییم:
۴. اگر ضرورتاً در نظر S، کنش A سازگاری و بهزیستی او را ارتقا میدهد آنگاه ضرورتاً A صیانت از ذات را برای S به ارمغان میآورد.
اگر تحلیل و استدلال من درست باشد، واضح است که اگر S کنشی را انجام دهد، آن کنش در راستای صیانت از ذات خواهد بود. اما پرسش اخلاقی این است «آیا اخلاقاً فرد مجاز است هر نوع عملی را که به صیانت از ذات منتهی میشود، انجام دهد؟». دو پاسخ زیر به این سؤال قابل طرح است:
(μ) اگر ضرورتاً A صیانت از ذات را برای S به ارمغان بیاورد آنگاه اخلاقاً S مجاز است A را انجام دهد.
(β) چنین نیست اگر ضرورتاً A صیانت از ذات را برای S به ارمغان بیاورد آنگاه اخلاقاً S مجاز است A را انجام دهد.
پاسخ μ جواز اخلاقی A را مشروط به صیانت از ذات S، به عنوان فاعل عمل، میداند؛ به نظر من افرادی که قائل به پاسخ μ هستند، به لحاظ اخلاقی، خودگرا (Egoist) هستند. در دیدگاه خودگرایی، عملی اخلاقی است که یا بیشترین خیر و یا جلوگیری از بیشترین شر را برای خود فرد، به عنوان فاعل عمل، یا گروه خاصی که مورد نظر فاعل است، به ارمغان بیاورد. اما به نظرم دیگر نظریات اخلاق هنجاری 9، با پاسخ β بیشتر همدل هستند.
با در نظر گرفتن μ، نمونههایی از کنش A که طبق آن افراد جامعه انجام آن را اخلاقاً مجاز میدانند میتواند از این قبیل باشد: ۱) سفر کردن از مناطقی که ویروس در آن شیوع پیدا کرده است (مثلاً تهران) به مناطقی دیگر، بدون در نظر گرفتن اینکه ممکن است شخص، ناقل ویروس باشد و با سفر افراد دیگر را آلوده کند ۲) خرید تجهیزات بهداشتی بیش از حد نیاز و بدون توجه به نیاز دیگر افراد و کمیاب شدن آن، ۳) پذیرش و باور اخبار مربوط به بیماری کرونا بدون تحقیق از صحت و سقم آن (و در نتیجه انتشار آن)
۴) دروغ گفتن و پنهان کردن تجهیزات بهداشتی در صورت نیاز شخص دیگر، ۵) عدم کمک به شخصی که در شرایط بد جسمی است، بدون اطلاع از اینکه این شخص مبتلاست یا خیر و در حالی که تمام نکات ایمنی از طرف وی رعایت شده است، ۶) اعتراض و جلوگیری از انتقال بیمار مبتلا به ویروس کرونا به بیمارستانهای نزدیک به محل سکونت ما، ۷) اعتراض و عدم همکاری نسبت به قرنطینه شهری که من در آن ساکن هستم (زیرا در آنجا کرونا شایع شده است و من فکر میکنم اگر از آن شهر نتوانم خارج شوم امکان ابتلا و مرگم وجود دارد) و غیره.
اینکه خودگرایی اخلاقی نادرست است، مبتنی بر دلایل قویای است 10، اما با توجه به شرایط موجود جامعه ما، یعنی فراگیر شدن کرونا، بنظر میرسد اکثریت افراد به نوعی به μ، گرایش پیدا کردهاند. علت این پذیرش به نظر من، تاثیری است که ترس و اضطرابِ معلولِ درکِ خطراتِ کرونا، ایجاد کرده است. بنظر میرسد حرکت از ۱ تا ۴ درست است و ایرادی در آن نیست و به درستی چرایی انجام کنش صیانت از ذات در شرایط حاضر را بیان میکند. مسئله اصلی به نظر من در حرکت از ۴ به پاسخ μ است.
به عبارت دیگر مشکل در استلزام میان مقدم و تالی μ است. گمان میکنم علت اینکه کسی μ را انتخاب میکند بیشتر متأثر از شدت بالای هیجان ترس و عدم کنترل آن است. باید قبول کنیم که هیجانات همیشه مفید نیستند و گاهی مضر و زیان آورند. زمانی که هیجانی در سطح شدت نامناسبی روی میدهد، آسیبرسان خواهد بود. نمونهای از این آسیب را میتوان در تصور درستی استلزام میان مقدم و تالی μ مشاهده کرد.
بنابراین اگر این توضیحات صحیح باشد، فارغ از عوارض جسمانی که کرونا برای انسان به همراه دارد، ممکن است انسان را با عوارض ضد اخلاقیای مواجه کند که به تصور فرد ضد اخلاقی نیست. در این شرایط و برای جلوگیری از این نتیجهگیری و انجام کنش، لازم است شخص اولاً از شدت نامناسب هیجانات ناظر به مقابله با این وضعیت، مانند ترس، بکاهد و از سوی دیگر اگر قادر به صورتبندی استدلالهای اخلاقی مناسب نیست بیشتر از هیجانات مثبتی مانند همدلی برای تصمیمگیری سود ببرد.
پی نوشت
- در این گزاره قبول نظریه شناختی به شکل خاص یا نظریه ارزیابی به شکل عام از هیجانات مفروض است. برای این منظور نگاه کنید به: سوسا، رونالد (۱۳۹۶)، عاطفه، ترجمه مهدی غفوریان، انتشارات ققنوس: صص ۵۱ ـ ۳۹
- کسی ممکن است بگویید که من چنین ترسی را تجربه نکردهام. در پاسخ ممکن است گفته شود که یا قوای ادراکی و ارزیابانه چنین کسی مشکل دارد و به درستی خطرات در این بین را ارزیابی نکرده است یا اگر به درستی ارزیابی و درک کرده است ممکن است به جهت تربیت خاصی که در خود ایجاد کرده است، چنین ترسی را تجربه نکند. اگر این مورد اخیر درست باشد، اشکالی برای ادعای من ایجاد نخواهد کرد. زیرا مشخص است که اولاً اکثر جامعه از چنین تجربهای برخوردارند و نتیجه اینکه لوازم اخلاقی این وحشت در مورد اکثریت جامعه، قابل صدق است و برای منظور من کافی است. البته ممکن است در تلقی ارسطویی از فضلیت شجاعت، چنین کسی شجاع نامیده نشود.
- ارسطو (۱۳۹۱)، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه ابوالقاسم پورحسینی، انتشارات دانشگاه تهران: ۱۱۱۵ ـ ب
- خواجه نصیر طوسی (۱۳۹۱)، اخلاق ناصری، انتشارات اقبال: فصل دهم از قسم دوم
- ریو، مارشال (۱۳۹۵)، انگیزش و هیجان، ترجمه یحیی سیدمحمدی، انتشارات ویرایش: ص ۵۳۵
- همان، ص ۴۴۶
- هیوم, د. (۱۳۹۷). رسالهای درباره طبیعت آدمی. (ج. پیکانی, مترجم) تهران: ققنوس: ۲.۳.۳.۱
- به عبارت دیگر ترس، در نهایت به انجام کنشی منتهی میشود.
- مانند فایده گرایی، وظیفه گرایی و اخلاق فضیلت
- برای مطالعه اشکالات خودگرایی به کتابهای فلسفه اخلاق مراجعه کنید.