سقط جنین
مقدمه
قبل از ورود به بحث اجازه بدهید به مطلبی بپردازم که شاید پیش از این در لابهلای مباحث مربوط به اخلاق فضیلت به آن پرداخته باشم: اخلاق اصولا ناظر به عمل است و اصلا اخلاق یعنی کاربرد. در اخلاق به دنبال این هستیم که ببینیم باید چه منشی داشت و چه رفتاری را در زندگی در پیش گرفت و به بیانی کلیتر چگونه باید زیست. این تقسیم از قدیم هم وجود داشته است؛ خواجه نصیرالدین طوسی میگوید: حکمت بر دو گونه است: حکمت دانستنی و حکمت بایستنی. گاه ما به این میاندیشیم که سازوکار عالم چگونه است و گاه درگیر این میشویم که ببینیم باید در این عالم چگونه سازوکاری به کار ببندیم.
با اینحال متاسفانه عملا در طول تاریخ اشخاص وقتی درگیر مسالهی عمل میشوند، به دلایلی – از جمله این که ذهن ما اینگونه بار آمده است یا گاهی برای فرار از مساله فورا به مباحث نظری میغلتیم – از این امر طفره میروند. گاهی صبغهی نظرگرایی به قدری پررنگ میشود که شخص فراموش میکند اخلاق برای چیست. پوپر میگوید: جان لاک میخواست در قرن هفدهم کتابی دربارهی اخلاق بنویسد اما وقتی این تصمیم را گرفت با خودش فکر کرد: وقتی ما میخواهیم دربارهی اخلاق بحث کنیم، ناگزیریم که دربارهی مبادی تصوری و تصدیقی آن نیز بحث کنیم. آنگاه جان لاک وارد بحثهایی شد که فلسفهی انگلیسی سیصد سال است که گرفتارشان شده و هنوز هم که هنوز است نتوانسته است از آنها خارج شود. این خطری است که همیشه ما را – و به خصوص در ایران – تهدید میکند.
اخیرا در جایی کارگاهی داشتم و مسالهی سقط جنین را مطرح کردم و گفتم: فرض کنید دختر دوازده سالهای بر اثر تجاوز باردار شده و به شما مراجعه میکند تا ببینید آیا مجاز به سقط جنین است یا خیر؟ پاسخ شما به این دختر چیست؟ یکی از اساتید گفت: باید ابتدا ساختارهای اجتماعی کشور درست شوند. من گفتم: شما به سوال این دختر جواب بدهید! این استاد واقعا متوجه صحبت من نمیشد. شاید هم من خوب نمیتوانستم توضیح بدهم! این آمادگی آنقدر نیرومند است که ما را فورا به بحثهایی بسیار انتزاعی میکشاند که از عمل بهدور هستند.
نقل است که شرلوک هولمز با همکارش واتسون به کمپینگ رفته بود. آنها در آنجا چادری زدند تا شب را در بیابان استراحت کنند. شرلوک در نیمههای شب از خواب بیدار شد و واتسون را بیدار کرد و به او گفت: به آسمان نگاه کن و بگو چه میبینی؟ واتسون نگاهی به ستارههای درخشان و متراکم کرد و گفت: از دیدن میلیاردها ستارهای که در آسمان وجود دارند، پی میبریم که این عالم خالق عظیمی دارد. شرلوک گفت: دیگر چه؟ واتسون گفت: دیگر این که ما بخشی از کهکشان راهشیری هستیم و کهکشان راهشیری بخشی از کهکشان-های متعدد دیگری است. شرلوک گفت: دیگر چه؟ واتسون گفت: به لحاظ هیئت نتیجه میگیریم که اکنون در آستانهی قمر در عقرب قرار داریم. شرلوک گفت: دیگر چه؟ واتسون گفت: دیگر این که گویا ما در نزدیک قطب قرار داریم. شرلوک گفت: ابله! اولین نتیجهای که باید بگیری این است که متوجه شوی چادر ما را دزدیدهاند. این همان آسیبی است که ما را هم درگیر میکند.
از سوی دیگر ما بینیاز از نظریه نیستیم. نظریه در بهترین حالت یک چشمانداز است؛ چشماندازی که به ما کمک میکند تا بتوانیم مسائل را بهتر فهمیده و ربط و نسبتشان را دریافته و به آنها از منظر بالاتری نگاه کنیم. اینجاست که عدهای در اخلاق به شدت اهل نظریه بوده و میگویند: ابتدا باید نظریه را درست کرد و از نظریه به عمل رسید. در مقابل عدهای دیگر میگویند: ما به نظریه نیازی نداریم، ما در زندگی با کیسهایی واقعی مواجه هستیم که باید ببنیم چگونه میشود آنها را حل کرد. همهی اینها به این خاطر هستند تا ما به دام نظریهورزی و نظریهپردازی نیفتیم. متاسفانه گاهی نظریهپردازی حتی به نوعی شکاکیت کشیده میشود. به خصوص در بحثهای کاربردی این مساله مشهودتر است؛ مثلا وقتی میگویند حیوان درد میکشد، بعضی با قاطعیت میگویند: از کجا میدانید درد میکشد؟! در واقع گاهی سادهترین شهودهایمان را انکار میکنیم. بههرحال امیدوارم این بحث بتواند از زاویهای دیگر به اخلاق نگاه کند و به جای اینکه اخلاق را مجموعهای از بحثهای نظری بداند، آن را ابزاری بداند تا بتوان به کمک آن مسائل را فهمیده و در قبال آنها به خوبی واکنش نشان داده و تصمیم گرفته و اقدام کرد.
نظریه در بهترین حالت یک چشمانداز است؛ چشماندازی که به ما کمک میکند تا بتوانیم مسائل را بهتر فهمیده و ربط و نسبتشان را دریافته و به آنها از منظر بالاتری نگاه کنیم.
در مورد بخش دوم کتاب Living Ethics
بخش دوم کتاب شفرلاندو از اهمیت بیشتری برخوردار است. فکر میکنم بخش اول که مربوط به مسائل نظری است صد صفحه بیشتر نیست و بخش عمدهی کتاب مربوط به مسائلی عملی است که حول محور اخلاق کاربردی میچرخد. اولین بحثی که در این بخش مطرح میشود، abortion یا سقطجنین است. نویسنده در هر فصل از بخش دوم کتاب، ابتدا بخشی را تحت عنوان factها میآورد. مثلا دربارهی سقط جنین فکتها عبارتند از: سقط جنین چیست؟ چه آماری دارد؟ viability به چه معناست؟ موافقان و مخالفان چه میگویند؟ این بخش در واقع توصیفی از واقعیتهای اجتماعی در آن حوزه است. نویسنده در ادامه مروری تحلیلی بر مباحث مربوط به هر فصل دارد. او در این بخش هم به نحوی مقالات را خلاصه میکند و هم مدعیات را برجسته میکند. سپس در ادامه اصل مقالات و readings را میآورد و در انتها سوالاتی را مطرح میکند. ویژگی مهم این کتابها این است که به شما نمیگوید چه نتیجهای بگیرید؛ بلکه به شما کمک میکند تا با داشتن اطلاعات کافی خودتان تصمیم بگیرید. با اینحال هنگامی که این فصول را میخوانیم، عملا نگاهمان به بسیاری از مسائل دگرگون میشود.
…