جایگاه لذت و درد در اخلاق ارسطو
بحث امروز ما در باب اهمیت لذت و درد در بحث فضیلت و رذیلت است. این قسمت در کتابهای ترجمه عربی به عنوان فصل سوم حساب نشده است و به عنوان ادامه فصل دوم آمده است.
But we must take someone’s pleasure or pain following on actions to be a sign of his state.
درد و رنجی را که در پی اعمال کسی میآید به عنوان نشانه ای از شخصیت او باید در نظر بگیریم. آیا وقتی کسی کاری انجام میدهد از آن خوشحال میشود یا نه ممکن است از انجام آن کار ناراحت بشود. این ناراحتی و خوشحالی که در پی اعمال یک فرد میآید را باید از state یا کارکتر آن فرد بشناسیم.
برای مثال در روانشناسی کارکتر را گونهشناسی میکنند و ویژگیهای آن را بیان میکنند. یکی از بهترین راههای طبقهبندی کردن کاکترها این است که ببینیم از چه کار هایی لذت میبرند و از چه کارهایی بیزارند. پس باید آن لذت و رنجی را که در پی کار هایی است که فرد انجام میدهد را به مثابه یک نشانه بگیریم و بفهمیم که این فرد شخصیتش چنین یا چنان است. که گونههای آن در این جا گفته خواهد شد.
For if someone who abstains from bodily pleasures enjoys the abstinence itself; he is temperate;
اگر کسی از لذتهای جسمی خود را نگه میدارد، کف نفس میکند و انجام نمیدهد، ولی در عین این که آنها را ترک میکند، از ترک آنها ناراحت نیست، بلکه حتی از خود این ترک کردن خوشحال است، چنین آدمی عفیف است.
پس انسان عفیف (عفیف یک لذت روحی نفسانی است) کسی است که دو ویژگی داشته باشد. اول این که کف نفس داشته باشد و دوم این که با رضایت و خوشحالی فعلی را انجام ندهد و نه از سر ناراحتی و سختی. انسانی که این کار را با سختی و مشقت انجام میدهد، انسان عفیف نیست. یعنی فضیلت عفت را ندارد و نه این که کار بدی میکند. بین این دو فرق است، این امکان وجود دارد که یک انسان پرهیزکار باشد ولی عفیف نباشد.
پس تفاوت وجود دارد بین پرهیزکار و ناپرهیزکار، عفیف و ناعفیف. عفت که فضیلت روحی نفسانی است را کسی دارد که این تعریف بر او صادق است. فرد عفیف در این جا از خود مقاومت کردن ناراحت نیست. این جا منظور این نیست که از خود مقاومت کردن لذت میبرد چون اینجا لذت به آن معنا مطرح نیست، ولی خوشحال است (لذت ترک از لذت دارد).
If he is grieved by it; he is intemperate.
اما اگر فردی در صورت آن مقاومت، محزون و غمگین بشود که چرا نمیتواند این کار را انجام دهد، این فرد عفیف نیست، هرچند کار بدی انجام نداده باشد. وقتی کسی در مقابل امیال بدنی و لذتها مقاومت میکند و کف نفس میکند، دو حالت دارد. در مرحله اول چون کف نفس میکند پرهیزکار است اما هر پرهیزکاری عفیف نیست. عفیف فرد پرهیزکاری است که خرسند است از این که این کار را ترک کرده است، اما اگر از ترک کار محزون است، عفیف نیست ولو این که پرهیزکار است.
…
سلام
بهترین ترجمه کتاب اخلاق نیکوماخوس اثر کدام مترجم است و کدام انتشارات آن را به چاپ رسانده؟
ترجمه آقای لطفی بهترین ترجمه هست. انتشارات طرح نو
عالی بود