گزارشی از جلسۀ «نگاهی انتقادی به پروژه نواندیشی دینی در باب رابطه دین و اخلاق»
استاد محمدعلی عبداللهی رئیس دانشکدۀ الهیات دانشکدگان فارابی در ابتدای جلسه توضیحی دربارۀ جریان روشنفکری در ایران ارائه کردند. ایشان به این نکته اشاره کردند که روشنفکری در ایرانِ بعد از انقلاب اسلامی، وجهۀ سیاسی پررنگی داشته و این نیز به سبب وجهۀ سیاسی انقلاب اسلامی بوده است.
عنصر دیگر در جریان روشنفکری پس از انقلاب اسلامی این است که این جریان خود را «رسانه» میداند. به این معنا که این افراد خود را واسطهای برای رساندن پیامی از دنیای جدید میدانند. همچنین این افراد خود را مصلحی میدانند که دست به اصلاح میزنند، به عبارت دیگر خود را «رسانۀ فعال» میداند. یعنی علاوهبر اطلاعرسانی سعی بر تغییر جامعه نیز دارند.
عنصر سوم؛ حرکت در سطح است. روشنفکر دینی بدون عمق بخشیدن به مطالب، سبب میشود مفاهیمی ناپخته را انتقال دهد. روشنفکر دینی تلاش دارد خود را با عبارت «نواندیش دینی» معرفی کنند.
پرسش اصلی در باب دین و اخلاق
پرسش اصلی این است که آیا چون خداوند به امری دستور داده است، آن مسئله اخلاقی است یا چون خوبی و خیر ذاتی است، خداوند به آن امر کرده است؟
این مسئله در یونان به «مسئلۀ اوتیفرون» معروف است. این مسئله از دوران یونان تا امروز امتداد داشته است. در قرون وسطی اخلاق به آن چیزی اطلاق میشد که خداوند به آن امر میکند. اما در دروۀ روشنگری غرب، اخلاق سکولار است.
در جهان اسلام این مسئله در کلام مطرح میشود نه در فلسفه. قاعدۀ حسن و قبح عقلی و قاعدۀ «کلُ ما حکم به العقل، حکم به الشرع» دلالت بر این موضوع دارد. اینجا تفاوت بین جهان اسلام و جهان غرب مشخص میشود.
در نواندیشی دینی، مسئله اینگونه مطرح میشود که «خداوند در قید اخلاق است». گویا تقابلی بین خدای دین و خدای اخلاق وجود دارد.
استاد عبداللهی در ادامه یک نمونه از تعریف روشنفکران از دین را بیان کردند و به نقد آن پرداختند. ایشان همچنین در باب اخلاق نیز تعریف نواندیشان را مطرح کردند؛ اخلاق در نظر مسلمانان اخلاقی فردی است و به اخلاق اجتماعی بیتوجهی شده است.
نقد اشکالات روشنفکران دینی بر رابطۀ دین و اخلاق
استاد عبداللهی در ادامه به شواهدی اشاره میکنند که نشان میدهد تصور نواندیشان دینی دربارۀ نسبت دین اسلام و مسلمانان کامل و دقیق نبوده. ازجمله اشکالاتی که ایشان به عبارات نواندیشان دینی وارد میکنند این است که آنها بهطور دقیق مشخص نکردهاند که منظورشان از مسلمانان چه گروهی از آنهاست. آیا مخاطب آنها عموم مسلمانان هستند یا متفکران و اندیشمندان مسلمان؟
نواندیشان دینی، دین را ناظر به آخرت میدانند و اخلاق اجتماعی را ناظر به اخلاق دنیوی و معتقدند اسلام تنها به جنبۀ فردی اخلاق توجه دارد. طبق نظر استاد اساساً اخلاق غیراجتماعی قابل تصور نیست، چراکه اصل اخلاق در برخورد با دیگری مطرح میشود و نمیتوان اخلاق فردی را بدون در نظر گرفتن اجتماع مطرح کرد.
ادعای سومی که از نواندیشان دینی توسط استاد مطرح شد این بود که مسلمانان به اصل «اخلاق پژوهش» یا «اخلاق تفکر» نپرداختهاند، درحالی که اندیشمندان اسلامی در باب اعتقاد و باور توصیههای اخلاقی زیادی را مطرح کردهاند. بهطور مثال «غیرت دینی» جزئی از اخلاق باور است؛ اینکه اگر انسان به چیزی عقیده پیدا کرد باید از آن دفاع کند. یا موضوع عدالت در تفکر از بحثهای مهمی است که اندیشمندان مسلمان به آن توجه داشتهاند.
ابتنای «دین بر اخلاق» یا «اخلاق بر دین»؟
وجه دیگری که در این جلسه مطرح شد بررسی این موضوع بود که آیا دین بر اخلاق مبتنی است یا اخلاق بر دین؟ برخی معتقدند اخلاق مبتنی دین است و برخی معتقدند دین بر اساس اخلاق بنا شده است. طیف دوم بهواسطۀ این باور، به اخلاق سکولار معتقد شدند. چراکه این افراد دچار یک پارادوکس شدند و درنهایت به سبب رفع این تناقض به اخلاق سکولار گرایش پیدا کردند. با این تقریر که قابل پذیرش نیست خداوند بتواند به چیزی امر کند که از نظر شهود اخلاقی ما ظلم محسوب میشود، چراکه ظلم از جانب خداوند امری غیرقابل تصور است. از طرفی خداوند قادر به انجام هر کار ممکنی است، پس چگونه بپذیریم که خداوند به امری ظالمانه دستور دهد؟ درنتیجه این افراد امور دینی و الهی را مبتنی بر اخلاق میدانند و معتقدند هر آنچه از جانب خداوند امر میشود باید بر اساس اخلاق باشد و خداوند مقید به اخلاق است!
از نظر استاد عبداللهی این اعتقاد از جایی سرچشمه میگیرد که در ابتدای جلسه به آن اشاره شد. وقتی نواندیشان دینی تعریفی از دین ارائه میدهند که تنها شامل شناخت خداوند و ارتباط با او میشود، درنهایت برداشتی که از اوامر الهی میکنند نیز به همین تناقضها منتهی میشود.
برای آشنایی بیشتر با دکتر محمدعلی عبداللهی، اینجا را بخوانید.
برای آشنایی با تاریخچۀ کارگاههای فلسفۀ اخلاق، اینجا را ببینید.
در اینجا میتوان مشاهده کرد که سخنران بر اساس تعصب خود و بدون منطق و برهان مشخص با تکیه بر استدلالهای ثابت نشده و حدس و گمان ذهنی خود در پی نقد کردن چیزی میباشد که کوچکترین شناخت و درکی از ان در خود ندارد. طبیعیست ، وقتی شخصی از روی تعصب و بدون شناخت و اثبات منطقی چیزی مطرح کند، مورد قبول مخاطب قرار نگیرد
لطف کنید با ارایه مدرک بگید اقای عبداللهی دکترای فلسفه خود رو از کدام دانشگاه اخذ کردند و تحت نظر کدامیک از اساتید فلسفه و از کدام مکتب فلسفی پایان نامه ارایه داده اند؟
متاسفانه برخی دوستان گرفتار برخی سوگیری ها بوده و برای مثال آقای بابک میگوید: «… در پی نقد چیزی می باشد که کوچکترین شناختی از آن ندارد»! این گونه کلی سخن گفتن درست نیست و همان نقدی که خود دارند عیناً بر خودشان وارد است.