اخلاق فناوری؛ عابربانک به عنوان یک ابژه اخلاقی
اخلاق فناوری
در اخلاق فناوری قرار است چه چیزی گفته شود؟ آیا قرار است بگوییم از موبایل یا ماشین درست استفاده کنید؟ قرار است از این تیپ حرفها بزنیم؟ این حرفها، حرفهای حدودا پیش پا افتادهای هستند که همه کموبیش میتوانند از این حرفها بزنند. ولی کم کم که وارد این فضا میشوید و دقیقتر با موضوعات و مباحث آشنا میشوید، میبینید که مباحث خیلی جدی وجود دارد. در آخر ارائه هم من سعی میکنم اشاره کنم که در عرصه فلسفه تکنولوژی و فلسفه علم جهان چه روند مهمی است و چقدر موسسات و دانشگاههای مختلف بر روی این موضوع کار میکنند و چرا کار میکنند. که یک مقداری شهودمان راجع به مسئله، شهود بهتری بشود.
من دقیقا به این سوال میخواهم پاسخ بدهم که وقتی راجع به اخلاق فناوری صحبت میکنیم، چه معنایی میتواند داشته باشد؟ تصور و منظورما از اخلاق فناوری چیست؟ اساسا سه موضع در قبال اخلاق فناوری یا در قبال فناوری میتوانیم داشته باشیم.
ابزارگرایی
موضع اول، موضعی است که تقریبا همه آدمها درباره فناوری این موضع را دارند، اصطلاحا به آن ابزارگرایی میگوییم یا Instrumentalism . ابزارگرایی همین سخنی است که انجمن اسلحه امریکا میگوید که اسلحهها آدمها را نمیکشند، آدمها، آدمها را میکشند. و اصطلاحا به آن فلسفه چاقو میگویند. همین چیزی که همیشه شنیدهایم و همه دربارهاش میگویند تو چاقو را دست یک دزد یا قاتل بدهی، آدم را میکشد ولی اگر همان چاقو را دست یک پزشک بدهی، یک آدم را زنده میکند. و بنابراین همه چیز بستگی به فرهنگ خود آدم دارد. بستگی دارد چگونه از تکنولوژی و فناوری استفاده کنید. این یعنی ابزارگرایی. یعنی ما به فناوری و مصنوعات تکنیکی اطرافمان که نگاه میکنیم یک نگاه ابزارگرایی صرف داشته باشیم. یک ابزار است که کاری انجام میدهد.
این فکر میکنم شهودی است که در ذهن خیلی از ماها است و باز هم احتمالا همه آدمهایی که در جامعه زندگی میکنند، چنین شهودی دارند. اگر ابزارگرایی تز، آموزه و موضع درستی باشد، دیگر ما از اخلاق فناوری نمیتوانیم صحبت کنیم. میتوانیم از اخلاق کاربران فناوری صحبت کنیم. برای اینکه خود فناوری هیچ مدخلیتی در هیچ چیزی ندارد. بنابراین فقط کاربر است که باید از آن درست استفاده کند. من اول سعی میکنم که این شهود را از بین ببرم یعنی یک سری حرفهای کلی بزنم، نیمه استدلالهایی که علیه موضع ابزارگرایی وجود دارد و بعد سعی میکنم موردکاوی داشته باشم. فکر میکنم این برای کسانی که مواجهه اولشان با مباحث فلسفه اخلاق تکنولوژی است، حس میکنم جذابتر باشد و مطلب و شهود را بهتر از استدلالهای فلسفی برساند. با موردکاوی نشان میدهیم که موضع ابزارگرایی موضع بسندهای نیست و اصلا نمیتواند خیلی چیزها را توضیح بدهد.
جبرگرایی
در مقابل موضع ابزارگرایی، موضع جبرگرایی وجود دارد، Determinism Technology . این موضع تقریبا از مارکس وجود داشته است یعنی اولین کسی که این موضع را ابراز کرد مارکس بود ولی بعدها خیلی جدیتر شد، به خصوص در بین فیلسوفان تکنولوژی دوره اول مثل هایدگر و ژاک ایلول . آنها خیلی Deterministic به قضیه نگاه میکنند. به آن میزان که در ابزارگرایی، ابزار هیچ مدخلیتی نداشت، اینجا مدخلیت تام و تمام با ابزار و تکنولوژی است. و این کاربر است که هیچ نقشی ندارد. و شما هرکاری کنید تکنولوژی کار خودش را میکند، جبرگرایانه جلو میرود و منطق خاص خودش را دارد که این منطق هیچ کاری با منطق اجتماعی ندارد.
ما باید هر دو موضع را زیر سوال ببریم. در موضع اول گفتیم اخلاق تکنولوژی به اخلاق کاربران تکنولوژی تقلیل پیدا میکند، بنابراین امکانپذیر نیست و در جبرگرایی هم اخلاق اصلا معنا پیدا نمیکند. شما هر کاری بکنید، تکنولوژی کار خودش را میکند. این دو موضع را من سعی میکنم بخصوص با تکیه بر موردکاوی زیر سؤال ببرم و بعد یک موضع میانی و بینابین اتخاذ کنیم و در بارهاش صحبت کنیم.
…