اخلاق چیست؟
مقدمه:
دربارهی نظریههای اخلاقی کتابهای زیادی به نامهای مختلفی وجود دارد. در ذیل کتابهایی که مربوط به کلیت اخلاق هستند نیز دربارهی نظریههای اخلاقی بحث شده است؛ مثل کتاب فرانکنا که کتاب معروفی است. کتاب پیش رو کار جدیدی است و دو بخش دارد:
۱٫ بخش نخست مربوط به نظریههای اخلاقی است و بنده به توضیح آن خواهم پرداخت.
۲٫ بخش دوم مربوط به moral problems است و توضیح آن به عهدهی یکی دیگر از دوستان است.
هر فصل از این کتاب دو بخش دارد؛ بخش نخست معرفی شفرلاندو از آن موضوع است و بخش دوم که reading است، مشتمل بر textهایی است که به آن موضوع مربوط است.
از آن جایی که این کتاب قرار است توسط دوستان ترجمه شود، من ترجمهای آزاد از متن ارائه میدهم.
فصل اول این کتاب عبارت است از: what is morality? یعنی اخلاق چیست؟ نویسنده میگوید: برای مطالعه هر دانشی مانند شیمی بهتر است ابتدا بفهمد شیمی چیست. شما نیز اگر میخواهید دربارهی اخلاق مطالعه کنید، ابتدا باید بدانید اخلاق چیست؟ این یک سوال طبیعی است. برای این که بفهمیم شیمی یا اخلاق چه هستند، بهترین راه این است که آنها را تعریف کنیم. اما در بعضی موارد مثل اخلاق ارائهی تعریف نیز آسان نیست. البته این به آن معنا نیست که وقتی میخواهیم دربارهی اخلاق صحبت کنیم، هیچ اطلاعی از آن نداشته باشیم. به قول نویسنده همین که یک informative definition داشته باشیم، کافی است؛ یعنی تعریفی داشته باشیم که اطلاعات دقیق و روشنی به ما بدهد. بعضی از تعریفها این طور نیستند و صرفا جای کلمات را با هم عوض میکنند.
نویسنده در ادامه میگوید: به نظر من میتوانیم با انجام چهار کار فهم خوبی از این موضوع داشته باشیم. این در واقع یک definition چهار وجهی است. این چهار کار اینها هستند:
۱٫ ما یک morality conventional داریم و یک critical morality. اگر شما متوجه تفاوت این دو بشوید، بحث ما نیز روشن خواهد شد. Conventional به معنای قراردادی و متعارف است. در اینجا شما کاری به صحت و سقم باورها و رفتارهای اخلاقی ندارید؛ به عبارت دیگر داوریای نسبت به درست یا نادرست بودنشان ندارید و طبیعتا ممکن است هنجارهای اخلاقی متعارف هر جامعهای با جامعهی دیگر متفاوت باشد.
چیزی که میخواهیم در ادامه از آن بحث کنیم، critical morality است. critical morality یا اخلاق نقدی، اخلاقی است که در معرض نقد و بررسی rationality قرار میگیرد. در این اخلاق ما صرفا کار مردم را گزارش نمیکنیم، بلکه هنجارها را موضوع نقد و بررسی و تحلیل قرار میدهیم. این اخلاق نامهای متعددی دارد: اخلاق عقلی، اخلاق نقدی، اخلاق تحلیلی و … . پس کار اول ما شناخت و تمایز بین این دو اخلاق است.
۲٫ همان طور که میدانید، هر کدام از شاخههای اخلاق میتوانند یک مساله داشته باشند، کار دوم ما این است که شاخههای مختلف اخلاق را از هم جدا کنیم؛ به این معنا که مشخص کنیم کدام branch مسالهی اصلی ما است.
۳٫ کار سوم ما این است که نقطههای شروع moral thinking را پیدا کنیم. به عبارت دیگر باید مشخص کنیم که چه نوع حرف زدن، استدلال و … باعث میشوند اندیشههای ما اخلاقی باشند؛ مثلا وقتی من دارم از پول در آوردن صحبت میکنم، آیا صحبت من اخلاقی است؟ از کجا به بعد وارد اندیشهی اخلاقی میشویم؟ این هم از اهمیت زیادی برخوردار است.
۴٫ کار چهارم این است که تقابل اخلاق را با برخی از لایهها یا شاخههای هنجاریت مثل دین، سنت و … متوجه شویم. هنجار یاnormative چیزی است که ما را در عمل راهنمایی میکند.
این چهار کار باعث میشوند تا ما نسبت به اخلاق یک informative definition داشته باشیم. حالا میخواهیم کار اول را شروع کنیم:
۱٫ اخلاق قراردادی و انتقادی:
کاری که در مردمشناسی یا جامعهشناسی اخلاقی انجام میشود، همان کاری است که در conventional morality انجام میشود. نویسنده میگوید ما خیلی با اینها سر و کار نداریم مگر این که بخواهیم از آنها مثالی بزنیم. ایشان اخلاق قراردادی را چنین تعریف میکند: «اخلاق قراردادی عبارت است از نظامی از قواعد و اصول که توسط مردم و برای مردم سامان یافتهاند». تفاوت rule و Principle در این است که principleها عموما عمقیتر و فراگیرتر هستند ولی ruleها مشخصتر هستند و به ما میگویند فلان کار را بکنیم یا نکنیم. اگر اصول و قواعد توسط مردم پذیرفته نشود، دیگر conventional نخواهند بود. ممکن است این اصول و قواعد از جانب خدا معرفی شده باشند ولی مردم آن را نپذیرند، در این صورت این اصول باز هم conventional نیستند. conventional قراردادی است که توسط مردم پیشنهاد شده و برای مردم است.
…