کدام یک اولویت دارد؛ آزادی حیوانات یا پژوهش بر روی آنها؟
پژوهشگران میگویند دلفینها آنقدر باهوشاند که اگر در حصر بهسر ببرند، بهلحاظ روانی آسیب میبینند، اما بهدستآوردن اطلاعات در آبهای آزاد اقیانوس نیز دشواریهای خود را دارد.
آیا دلفینها را باید در حصر نگه داشت؟ در بخش اعظمی از جهان غرب، نمایشهایی که در آن دلفینها به شیرینکاری میپردازند، روزبهروز مخاطبان خود را از دست میدهند. شرکتهای بزرگ نیز به ارتباط خود با جاهایی که این نمایشها را اجرا میکنند، پایان میدهند. بخش عمدهای از این گرایشها و رفتارها را میتوان به افشاگریهایی نسبت داد که دربارهٔ سویهٔ تاریک این صنعت انجام شدهاست. منظور صنعت گیرانداختن و نمایشدادن پستانداران دریایی است. از جملهٔ این رفتارها میتوان به عملیاتی اشاره کرد که در آن، پستانداران دریایی را با شیوهای وحشیانه به نقطهای خاص هدایت میکنند و از همین طریق است که برخی از دلفینهای محصور گیر میافتند.
کارشناسان و متخصصانی که با دلفینها سروکار دارند، عمدتاً بر سر این موضوع اتفاقنظر دارند که انجام نمایش و برنامه با حضور دلفین و نهنگ صرفاً بهمنظور سرگرمی کاری است نامناسب و به ناگواریهایش نمیارزد، اما موضوع تحقیق و پژوهش بر روی این جانوران، موضوعی است که چندان اتفاقنظری بر سر آن وجود ندارد و بحث پیرامونش بیشتر است.
تمام جاروجنجال حول محور هوش دلفینهاست که شکل میگیرد.
در سال ۲۰۱۱ در مجلهٔ ساینس 1 مقالهای به قلم دیوید گریم 2 انتشار یافت. گریم در این مقاله به بررسی تحقیق بر روی دلفینهای محصور میپردازد و وجوه اخلاقی و میزان فایدهٔ چنین تحقیقاتی را میسنجد. استدلالهایی که در این باره مطرح میشوند، فرض میگیرند که دلفینها ویژگیهایی انسانی دارند، به همین جهت است که تمام جاروجنجال حول محور هوش دلفینهاست که شکل میگیرد. اولویت بحث هم این نیست که سطح هوش دلفینها دقیقاً چقدر است. خود این موضوع که سطح هوش این جانوران چه اندازه است، محل بحث و گفتوگویی دیگر است. اولویت بحث اینجاست که آیا هوش دلفینها بالاتر از میزانی مشخص است و اینکه چون هوششان از آن میزان بالاتر است، پس محصوربودن برایشان تحملناپذیر است.
مخالفان پژوهش بر روی دلفینهای محصور بیان میکنند که فرقی ندارد محفظهٔ دلفینها چقدر وسیع باشد، چون آن محفظه و حصار هرچقدر هم که بزرگ باشد، باز هم ابداً نمیتواند شباهتی پیدا کند به فضاهای بسیار وسیع و گستردهٔ اقیانوس. مخالفان همچنین به بزرگی مغز دلفینها اشاره میکنند، شیوههای پیچیدهٔ ارتباط میان آنها را برمیشمارند و زندگی اجتماعی این جانداران را در نظر میآورند و با لحاظکردن همهٔ اینها، میگویند که گیرافتادن در محفظهای خالی و لختوعور، تنه میزند به تنهٔ شکنجههای روانی. قبلاً آزمایشی انجام شده که نشان میدهد دلفینها میتوانند انعکاس چهرهٔ خود را بشناسند. بنا به همین آزمایش، عدهٔ زیادی از پژوهشگران معتقدند دلفینها موجوداتی خودآگاهاند و سطحی از شناخت و آگاهی را دارند که در اسارت و حصر به آنها سخت میگذرد.
گیرافتادن در محفظهای خالی و لختوعور، تنه میزند به تنهٔ شکنجههای روانی.
شرایط حصر در بسیاری از موارد به مرگ دلفینها میانجامد، خواه از طریق سانحه یا ابتلا به بیماری یا اضطراب پایانناپذیر. البته نسبت دقیق مرگومیر دلفینها در شرایط اسارت در مقایسه با محیط طبیعی محل مناقشه است و بهدشواری میتوان آن را اندازه گرفت. در زمینهٔ نگهداری فیلها و دیگر پستانداران درشتجثه در شرایط اسارت هم استدلالهایی اینچنینی مطرح میشوند و بسیاری از باغوحشهای دنیا کمکم این حیوانات را از مجموعهٔ گونههایی که نگه میدارند، حذف میکنند.
مدافعان انجام تحقیقات بر روی حیوانات محصور، در مقابله با این مدعیات مطرحشده پاسخی دارند. آنها میگویند همین که میدانیم دلفینها چه اندازه باهوش هستند، خود فقط و فقط یک دلیل دارد و آن هم تحقیقاتی است که بر روی دلفینهای محصور انجام شدهاست. در محیط بسیار وسیع اقیانوس فوقالعاده دشوار است که بخواهیم اطلاعاتی باکیفیت جمعآوری کنیم. باید بر روی برخی از دلفینهای محصور تحقیق و آزمایش کنیم تا بتوانیم دلفینها را بهتر بشناسیم و از آنها حفاظت کنیم. همچنین تحقیق بر روی جانوران محصور باعث شدهاست به اطلاعاتی بسیار ارزشمند جهت حفظ این گونهها دست یابیم؛ از جمله یافتههایی دربارهٔ حساسیت این موجودات به اصوات مزاحم و همچنین فیزیولوژی این جانوران.
علاوه بر اینها، اطلاعاتی که از حیوانات محصور بهدست میآید، میتواند به ما کمک کند تا به آن دسته از دلفینهای وحشی امداد برسانیم که جایی گیر افتاده یا در اثر اتفاقی مجروح شدهاند. مضافاً اینکه مدافعان این قبیل تحقیقات بیان میکنند که اقیانوس هم جای آنچنان آرام و دلچسبی نیست. تعداد زیادی از دلفینهای آزاد در اثر حملهٔ کوسه بهشکلی وحشتناک جان میسپارند یا در اثر گرسنگی و دلایل مشابه با اینها میمیرند.
بهگفتهٔ گریم موضوع اصلی برای عدهٔ زیادی از پژوهشگران این است که چطور اطلاعاتی را بهدست بیاورند که در پی آن هستند. بیشتر دانشمندانی که بر روی دلفینهای محصور و میزان شناخت و آگاهی آنها تحقیق میکنند، حاضرند بر روی دلفینهای آزاد پژوهش کنند، اما شیوههایی خوب در دست ندارند تا مطابق آن پژوهشهایشان را پیش ببرند. حتی برخی از دانشمندان هستند که اختصاصاً بر روی دلفینهای آزاد تحقیق انجام میدهند. همچنین بیشتر دانشمندان متفقالقول میگویند که محل نگهداری دلفینها باید تا جای ممکن محیطی دلچسب و مطبوع باشد.
معضل نهایی که به این مسئله مربوط میشود، این است که بیشتر دلفینها موجوداتی هستند بسیار اجتماعی، به همین جهت زندگی انفرادی در مخزنهای آب ممکن است آنچنان که باید و شاید محیط زندگی واقعی دلفین را شبیهسازی نکند؛ حتی اگر محققان چند دلفین دیگر را هم خود انتخاب کرده و به آن محیط زندگی محصور بیفزایند. تا زمانی که انجام تحقیقات مربوط به شناخت و عملکرد مغز بر روی دلفینهای آزاد راحتتر شود، این سؤال هم پابرجاست که آیا میارزد به جانوران سختی و مشقت بدهیم تا دانشی بهدست بیاوریم یا نه؛ آیا آن دانش بهقدر کافی ارزشش را دارد تا از آزارواذیت جانوران چشم بپوشیم. این نکته همان چیزی است که طرفین بر سر آن به اتفاق نظر نمیرسند و مخالفتشان به قوت خود باقی میماند.