کدام نابرابریها عادلانه و کدام ناعادلانهاند؟
عدالت اجتماعی پیوند ناگسستنیای با بحث نابرابری دارد. عدالت اجتماعی چه ارتباطی با نابرابری دارد؟ آیا همهی نابرابریهای ناعادلانهاند؟ یا بعضی از نابرابریها عادلانه و بعضی ناعادلانهاند؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است به تبیین و تحلیل علل نابرابری از منظر تامس نیگل بپردازیم. نیگل در فصل دهم کتاب «برابری و جانبداری» چهار علت نابرابری را شناسایی میکند:
۱- تبعیض
اولا این عامل خارج از آدمی است یعنی یا از سوی انسانهای دیگر یا از سوی نهادها اعمال و تحمیل میشود. ثانیا؛ عالما و عامدا و به صورت دلبخواهانه صورت میگیرد. مثل تبعیض نژادی، دینی، جنسیتی، یا تبارگماری. نهادی که بر اساس نژاد، دین، جنسیت، یا قوم تبعیضی انجام میدهد بر اساس ملاک و معیاری اخلاقا دلبخواهانه این کار را صورت میدهد.
ثالثا تبعیض محصول انگیزهی بد، یعنی پیشداوری است. نیگل میگوید هر نابرابری ناشی از این تبعیض نامشروع و ناپذیرفتنی است. راه علاج آن برابری فرصت یا باز بودن موقعیتها به روی همگان است.
۲- طبقه
امتیاز موروثی هم در تملک منابع و امکانات و هم در دسترسی به ابزارهای کسب صلاحیت لازم بریا موقعیتهای رقابتی است. مراد و منظور از طبقه این است که هر کسی دوست دارد که مال و اموالش در خانوادهی خودش و میان فرزندانش دست به دست شود. یعنی عامل اصلی که باعث ایجاد طبقه میشود خانواده است.
این عامل هم خارج از آدمی قرار دارد و فراسوی اراده و اختیار آدمی است. یعنی ما خانوادهی خود را انتخاب نمیکنیم. حال اختلاف نظر هست که آیا نابرابری ناشی از این عامل مشروع و پذیرفتنی است یا نه. مثلا مالیات بر ارث برای تعدیل این عامل صورت میگیرد. این عم از علت دوم نابرابری.
راه علاج این نابرابری چندان وضوحی ندارد. چون مادام که کودکان در خانوادهها بزرگ میشوند، آنها به ناگزیر از محاسن و معایت والدین خود رنج میبرند. حتی اگر ارث اموال و دارایی پس از مرگ بسیار محدود و مقید شده باشد. پس طبقه بر علقهی خاصی مبتنی است که انسانها به خویشاوندانشان، علیالخصوص به فرزندانشان، دارند. امکان ندارد این علقه را برچینیم وهیچ شخص عاقلی هم آرزوی انجام چنین کاری را ندارد. تنها کاری که برابریطلبی میتواند انجام دهد این است که دامنهی عملکرد و گستردگی پیامدهای آن را محدود کند.
در جوامع متمدن ریشهدارترین محدودیت بر اعمال ترجیحات خانوادگی، قواعدی علیه تبارگماری در نهادهای عمومی و نیمهعمومی است. این کار مانع از شکلگیری تبعیض در تصدی موقعیتهای پررقابت میشود. قانون علیه تبارگماری نشانهی غلبهی چشمگیر امرغیرشخصی بر امر شخصی است. اما کسانی که از تبارگماری منع میشوند و کسانی در موقعیتهای بانفوذ از دادن شغل به بستگانشان منع میشوند، پولشان را خرج تحصیل کودکانشان میکنند تا برای رقابت در مشاغل و موقعیتهای اجتماعی خوب آماده شوند.
و به هر حال والدین این کودکن به دنبال این هستند که نوعی برتری رقابتی به کودکان خود پیشکش کنند. تا زمانی که خانواده وجود دارد، تأثیرات اجتماعی گستردهای خواهد داشت. هرگونه تلاش برای از میان بردن تأثیرات طبقه با مقاومت شدید طبیعی مواجه خواهند شد.
۳- استعداد
کسانی هستند که استعداد بازارپسند دارند و برای استعداد و تواناییشان مردم حاضرند پول خرج کنند. مثل کسی که بهترین گوشی تلفن را تولید میکند یا کسی که بهترین بازی بسکتبال را به نمایش میگذارد. کسانی هستند که استعداد بازارپسند ندارند و مردم حاضر نیستند برایشان پولی پرداخت کنند . این عامل در درون آدمی قرار دارد و مثل طبقه خارج از اراده و اختیار آدمی قرار دارد. حال نابرابری ناشی از این عامل مشروع و پذیرفتنی است یا نه. رالز میگفت اگر استعداد باعث شود که این نوع نابرابری به نفع محرومترین اقشار جامعه باشد، نابرابری حاصل این عامل مشروع و پذیرفتنی است.
…