مفهوم بدن اخلاقی با مطالعه موردی در ایران معاصر
موضوع امروز محل تلاقی چند رشته دین شناسی، تاریخ ایران، مطالعات فرهنگی و فلسفه است. در این جا قصد داریم تا نشان دهیم چطور میشود اخلاق، فلسفه به طور عام، مطالعات فرهنگی و زندگی عمومی را با هم مرتبط دانست. در ابتدا از مفهوم بدن اخلاقی و خودسازی سخن میگوییم و بعد از آن، به وضعیت اجتماعی و اقتصادی ایران در بازه زمانی دهه ۴۰ تا ۶۰ و مفهوم خودسازی در آن زمان و چیستی و چگونگی تبیین نظری که برای آن وجود داشته و سلسله اتفاقهایی که در آن دوره بر همین اساس اتفاق میافتاده خواهیم پرداخت.
بدن اخلاقی
منظور از بدن اخلاقی بر این مبتنی است که ما بدن را ابتدا یک برساخته فرهنگی بدانیم. هرچند که گوشت، استخوان و پوست همیشه بوده است، ولی تصور ما از این که رفتارهای درست بدنی چیست، مستلزم یک سری از برساختهای فرهنگی است که به تناسب تاریخ و زمانه تغییر میکند. این که چه رفتاری درست است و چه رفتاری نه، یا این که چگونگی بر خورد و استفاده ما از وسایل و محیط پیرامونمان باید به چه صورت باشد، از جمله چیزهایی است که متناسب با فرهنگ هر جامعه تعریف میشود و حتی میان زیر مجموعههایی که در آن جامعه نیز وجود دارند متناسب با رفتار بدنیشان میتواند تفاوت وجود داشته باشد برای مثال نوع رفتار مردها و زنها در یک جامعه یا طبقات متفاوتی که در هرجامعه وجود دارد متفاوت است.
پس ما از یک طرف نظریات اخلاقی را داریم، اما از طرف دیگر باید توجه باشیم که این نظریات اخلاقی در یک ساخت فرهنگی تعریف میشوند. این به معنای نسبیت گرایی(متفاوت بودن مصادیق یک نظریه اخلاقی در فرهنگهای مختلف) نیست، حرف این است که زمانی که میخواهیم در برای اعمال شدن نظریات اخلاقی متفاوت سخن بگوییم، توجه داشته باشیم که فاعلان اخلاقی اینها را به شکلهای متفاوت انجام میدهند.
خودسازی
یکی از شیوههایی که در سی الی چهل سال اخیر خیلی اهمیت پیدا کرده است، مفهوم خودسازی است که بعد از آثار میشل فوکو اهمیت پیدا کرد. معادل انگلیسی آن را میتوان self-making،care of the self ،… بدانیم. من معادل خودسازی را برای آن میپسندم. آن چیزی که برای ما با واژه خودسازی تداعی میشود به سنت یونانی بر میگردد و فوکو هم زمانی که قصد داشته از آن سخن بگوید به همان معنی از آن استفاده میکند. چیزی که بعد از فوکو دانشمندان مطالعات فرهنگی قصد داشتند بررسی کنند این بود که خودسازی در هر فرهنگی به چه صورتی انجام میشود و به این نتیجه رسیدند که رفتارهای بدنی که در یک گفتمان مورد تایید و تشویق قرار است، بهطوری که چیزهای غیر از آن غیر طبیعی دانسته میشود را خودسازی گویند. در این سخنرانی علاوه بر این که معنای عام خودسازی را در نظر دارم، اما خودسازی را به طور خاص برای رفتارهای زاهدانه و مراقبت از نفس زاهدانه هم به کار میبرم که خیلی از وقتها مبنای آنها ملکات انسانی است و این که چطور بدن ما بر حالات ذهنی ما تاثیر میگذارد به بیان دیگر افرادی که تصور میکردند با داشتن رفتار بدنی متفاوت میتوانند بر خود و حتی کل جامعه تاثیر بگذارند.
ایران معاصر
در دهه ۴۰ و بعد از آن در دهه ۵۰ ما دورانی را داریم که بعد از کودتا سال ۳۲ است و مهمترین حزبی که در آن زمان وجود دارد، حزب توده است. گروههای ملی سرکوب شده بودند و گروههای مذهبی به کار خود ادامه میداند. بعد از سال ۴۲ با سرکوب شدن جنبشهای اعتراضی و تبعید شدن امام، یک ناامیدی همگانی ایجاد شده به طوری که بعد ها گروههای تروریستی میگفتند، ما به این نتیجه رسیدیم که جز جنبشهای مسلحانه نمیتوانیم کار دیگری برای بر اندازی این حکومت انجام بدهیم.
…